دوران نوسنگی در جهان
حدود ۹ هزار سال پیش از میلاد با گرم شدن آبوهوای کره زمین و ذوب شدن یخهایی که بخش اعظم شمال اروپا را در دوره پارینهسنگی پوشانده بودند، گلههای گوزن به شمال مهاجرت کردند و ماموتها و کرگدنهای پشمالو ناپدید شدند. پس از مدتی وضعیت اقلیمی جغرافیایی و زیستی اروپا تا حد زیادی بهصورت امروزی درآمد، این دوره دوران نوسنگی نامیده شد که چندین هزار سال به طول انجامید.
در این دوره انسان به اقامت در سکونتگاههای ثابت و اهلی کردن جانوران و کشت گیاهان روی آورد و با مطمئن شدن بشر از وجود منابع غذایی کافی گروههای زیادی از انسانها از زندگی شکاری به زندگی شبانی سپس به زندگی کشاورزی و دستآخر به زندگی شهرنشینی روی آوردند.
شکارگران کوچ کننده، یکجانشین شدند و بهصورت اجتماعات سازمانیافته در روستاها که گرداگردشان را از زمینهای زراعی فراگرفته بود، اقامت گزیدند. این جوامع یکجانشین به فعالیتهایی از قبیل کشاورزی نظاممند، بافندگی، سفالگری و شمارش و ثبت اعداد با استفاده از علائم مخصوص پرداختند.
دوران نوسنگی در جهان : چتل هویوک
از دوران نوسنگی در جهان چتل هویوک است که بیشترین حفاریها در آن صورت گرفته است. چتل هویوک واقع در فلات مرکزی آناتولی (ترکیه امروزی) است. این سایت باستانی یکی از نخستین تجربههای زندگی شهرنشینی در دنیا به شمار میرود که بین هفت هزار سال تا پنج هزار سال پیش از میلاد در اوج رشد و شکوفایی بود. از نظم و انتظام نقشه شهر چنین برمیآید که ساخت شهر بر مبنای الگویی از پیش تعیینشده صورت گرفته است.
خانههای خشتی شهر که بر اسکلتهای چوبی محکم استوار بودند و از کوچک تا بزرگ از نقشه بنیادی و واحدی پیروی میکردند. کف و دیوارهای اتاق گچ مالی و سپس رنگشده بود و دورتادور آن صفه هایی تعبیهشده است که از آنها برای خوابیدن، کار کردن و غذا خوردن استفاده میکردند و نیز آنها مردگان خود را کف خانههایشان دفن میکردند.
در این منطقه اتاقهای فراوانی با نقاشیهای دیواری و نقش برجستههای گچی کشفشده است. باستانشناسان روی دیوار یکی از اتاقها تصویر رنگی از صحنه شکار گوزن کشف کردند که تفاوت بسیاری با غار نگارههایی که شکارگران دوره پارینهسنگی آفریدن دارد. چشمگیرترین ویژگی این نقاشیها وجود پیکرههای انسانی که نه بهصورت منفرد بلکه در گروههای بزرگ منسجم و نیز با
موضوعات بسیار گوناگون دیده میشود. چنانکه گفتیم در نقاشیهای دوران پارینهسنگی انسان موضوع رایج نیست، حتی صحنه شکار در چاه غار لاسکو نیز محل تردید است. حالآنکه در نقاشیهای دوران نوسنگی درونمایه و دغدغههای انسانی و صحنههای شکار انسانها با حیوانات محوریت دارد.
در صحنه شکار چتل هویوک، شکارگران در دسته منظم و سازمان یافته قرار دارند. نقاشان چتل هویوک جزئیات توصیفی مهم از قبیل پیکان ها و کمانها و جامهها را با دقت تمام برجسته و متمایز کرده و بینی دهان چانه و موی افراد را کاملاً مشخص کردهاند.
در نقاشی دوره نوسنگی همه سرها را بهصورت نیمرخ ترسیمشده است چنانکه میدانیم برای نشان دادن همه جزئیات سر انسان، باید آن را از نیمرخ نمایش داد.
در نقاشیهای چتل هویوک بدن افراد از روبرو ترسیمشده که این نما هم بیشترین جزئیات بدن را نشان میدهد. دست و پای آنها از نیمرخ تصویر شده است، هرچند طبیعی نیست زیرا بدن انسان نمیتواند از ناحیه لگن ناگهان ۹۰ درجه بچرخد. بهترین روش برای نشان دادن همه قسمتهای بدن انسان این روش ترکیبی است که بهنوعی دنباله همان نقاشیهای دوره پارینهسنگی که در آنها نمای روبرو از دوشاخ حیوان با نمای نیمرخ سر ترکیبشده است (نقش گاو در تالار گاوان لاسکو).
در نقاشیهای چتل هویوک هنرمندان رنگیزهها را بهوسیله قلممو بر زمینه سفید از گچ خشکشده کشیدن که این امر کاملاً با روش نقاشان پارینهسنگی که رنگیزه ها را مستقیم روی سطوح صخرهها را میکشید و یا میپاشیدند، فرق دارد.در منطقۀ باستانی چتل هویوک انواع مُهرها و زیورآلات یافت شده است که بخشی از آنها از جنس سنگ، سفال و یا حتی صدف بوده است. مهرهای یافت شده در این منطقۀ باستانی با طرحهای ساده به شکل خطوط شکسته و یا دایرهوار هست،
گاهی مهرهایی با طرح گربهسانان (پلنگ) دیده میشود. مهرها و مجسمههای پلنگ در محوطۀ باستانی چتل هویوک در کنار اجساد زنان یافت شده است و پژوهشگران معتقدند که پلنگ مربوط به زنان و جنس مؤنث است و گاو با جنس مذکر در ارتباط است.
در چتل هویوک مجسمه و به عبارتی الهه مادری یافت شده است که بر اندامهای جنسی او بسیار تأکید شده و او بر تختی که دو طرف آن تخت دو شیر ماده یا پلنگ نشستهاند دیده میشود، گربهسانان در دنیای باستان به جهت قدرت و درندهخویی بسیار بااهمیت بودهاند و پلنگ به دلیل اینکه زندگی تنهایی دارد و به شکل گلهای شکار نمیکند، در دنیای کهت بسیار مرموز بوده و به اعتقاد پژوهشگران وجود خالهای بسیار بر بدن پلنگ بهنوعی نماد چشم است و به همین جهت او (پلنگ) نگهبان بزرگ نامیده میشود.
دوران نوسنگی در جهان : عین غزال
باستانشناسان در ناحیه عین غزال در نزدیکی عَمّان واقع در اردن سایت باستانی مهم دیگری از دوران نوسنگی یافتند. این منطقه از اواخر هزاره هشتم تا اواخر هزاره ششم پیش از میلاد مسکونی بوده است و کشفیات جالبی در آن صورت گرفته، ازجمله ۳۶ تندیس گچی متعلق به میانه هزاره هفتم پیش از میلاد .
این پیکرها که بر اساس دفنشان، احتمالاً آیینی بودهاند، درونشان از نی پرشده و روی آن از گچ سفید. چشمها از صدف کائوری و برای نشان دادن مردمکها از قیر استفاده کردند. نقاشان برای آنها لباس و موهای سیاه و نارنجی کشیدند و بعضی را رنگآمیزی و خالکوبی کردند.
جنسیت اکثر قریب بهاتفاق پیکره آن نامشخص است. این تندیسها و کاربردشان هر چه بوده ازنظر اندازه (در مورد بعضی از آنها به حدود یک متر میرسد) و تکنیک نسبت به پیکرهای کوچک دوران پارینهسنگی (مانند پیکره ۱۰ سانتیمتری ونوس ویلندورف) پیشرفتهتر هستند .
دوران نوسنگی در جهان : استون هنج
حدود چهار هزار سال پیش از میلاد مردمان دوران نوسنگی در چندین منطقه اروپا با بهرهگیری از سنگهای عظیم خام و تراش نخورده، بناهایی غولآسا پدید آوردند. تاریخنگاران این سنگها را که برخی 7 متر بلندی و قریب به ۵۰ تن دارند، به سبب عظمتشان خرسنگ و فرهنگ پدیدآورنده آن را خرسنگی نامیدند.
در سرتاسر اروپا بناهای خرسنگی فراوان وجود دارد، اما چینش دایرهوار سنگهای بزرگ موسوم به هنج که معمولاً خندقی هم آن را احاطه کرده کموبیش منحصر به بریتانیا است. بهترین نمونه این بناها و انقلاب نوسنگی با نام استون هنج واقع در شهر دشت سالزبری در جنوب انگلستان است، استون هنج مجموعهای متشکل از قطعات بزرگ و نتراشیده نوعی ماسهسنگ به نام سارسن و سنگهایی با قطعات کوچکتر با نام سنگ کبود (صخرههای آتشفشانی گوناگون) است .
دایره بیرونی این محوطه حلقه ایست به قطر ۳۰ متر از تکه سنگهای سارسن یکپارچه به ارتفاع حدود ۷ متر که بر آنها شاهتیرهای سنگی مخصوص سر در موسوم به نعل درگاه قرارگرفته است. این شیوه ساده ساختمانسازی موسوم به سیستم پایه و نعل درگاه امروز همچنان استفاده میشود. دایره بعدی حلقهای از سنگ کبود که درون این حلقه تعدادی درگاه سه خرسنگی بهصورت نعل کنار هم قرارگرفتهاند.
رو به مشرق خارج از این دایره سنگی موسوم به سنگ پاشنه قرار دارد که برای شخصی که از مرکز مجموعه به بیرون مینگریسته است نقطه طلوع خورشید را در زمان انقلاب تابستانی مشخص میکرده است. ظاهراً نوعی رصدخانه نجومی است.
قرونوسطا مردم بریتانیا بر این باور بودند که این سازههای اسرارآمیز را یکی از شخصیتهای افسانهای شاه آرتور به نام مرلین جادوگر از ایرلند به این مکان آورده است. امروز بیشتر باستان شناسان اعتقاد دارند که نوعی تقویم خورشیدی بسیار دقیق بوده و نیز این دستاورد علاوه بر اینکه قدرت و بنیه جسمانی بشر دوران نوسنگی را نشان میدهد از رشد شتابان قوای فکری او حکایت دارد.
برای اطلاعات بیشتر دربارۀ صخره نگاری های ایران اینجا کلیک کنید.
منابع:
هنر درگذر زمان گارد نر، فردکلاینر، 1394، نشر آگه
ایران در پیشازتاریخ، صادق ملک شهمیرزادی، 1391، سازمان میراث فرهنگی و سبحان نور
فرهنگ نمادهای آیینی، جی. سی. کوپر، رقیه بهزادی
برای خرید فایل PDF این مقاله بر روی لینک زیر کلیک کنید
6,000 تومانافزودن به سبد خرید