هنر میناکاری روی شیشه
معرفی این هنر
هنر مینا گری یا مینا کاری روی شیشه، تزئین ظروف و اشیا مختلف شیشه ای با هنر رنگ ها و نقاشی است. میناکاری روی شیشه هنری است که قرن ها در میان ملل مختلف محبوبیت داشته و می توان آثار متعدد و متنوعی از این هنر را در موزه های مختلف ایران و جهان مشاهده کرد.
علاوه بر ظروف شیشه ای که با این هنر زینت یافته اند، می توان به نقاشی های حرفه ای و همچنین کنده کاری های پیچیده و ظریفی که به واسطه ی هنر مینا کاری روی شیشه خلق شده اند، در طول تاریخ، از گذشته های دور تا به امروز توسط هنرمندان چیره دست در این رشته اشاره کرد.
مینا کاری روی شیشه می تواند گاهی طرح ها حتی خطوط ساده رنگی بر روی شیشه باشند. همچنین گاهی این هنر بر بدنه ی ظروف شیشه ای نقش ببندد تا آن ها را به ظروفی بسیار زیبا و چشمگیر تبدیل کنند.
به عنوان مثال آراستن بطریهای شیشه ای، لیوان ، ظروف شیشه ای و همچنین آینه هایی در ابعاد کوچک و بزرگ با هنر مینا کاری تبدیل به اثری هنری گشته که به همراه نقاشی های ظریف و زیبای آن، می تواند نتیجه ای لذت بخش و چشم نواز را به جا بگذارد.
تاریخچه
مینا کاری روی شیشه، هنر رنگ کردن و طرح زدن روی شیشه است. هنری زیبا و چشم نواز که در گذشته با کنار هم قرار دادن تکه شیشه های رنگین آغاز شد. این هنر در ابتدا برای تزئین مکان های عمومی مانند معبد و کلیسا به کار می رفت و امروزه به شیوه ای کاملا حرفه ای و هنرمندانه در طراحی و تزیین دکوراسیون و ظروف مختلف شیشه ای مورد استفاده قرار می گیرد.
بنا بر شواهد و آثار بجا مانده از هنر میناکاری روی شیشه در طول تاریخ، این هنر در اروپا همزمان با ساخت کلیساها که عمدتا دارای پنجره هایی با شکوه بودند، آغاز شد. بسیاری از اطلاعات به دست آمده از هنر مینا کاری روی شیشه در اروپا، شامل ساخت شیشه های رنگی از قرون وسطی می باشد که هنر دست یک راهب آلمانی قرن دوازدهم به نام تئوفیلوس است.
هنر مینا کاری روی شیشه، احتمالا الهام گرفته از شیشه بندی در قاب گچی(مربوط به خاور نزدیک) می باشد که در اروپا برای به تصویر کشیدن تمثال قدیسان و صحنه های دینی استفاده می شده است.به طور کلی هنر میناکاری روی شیشه در ایران در دوران قاجار بین مردم محبوبیت یافت و هنرمندان زیادی به این هنر پرداختند.
طرحها و رنگها
طرح های مذهبی که خود دربردارنده ی خطوط، خطوط نقاشی و شمایل نگاری می باشد. بنا بر یافته های تاریخی، به نظر می رسد از قرن دوازدهم به بعد صنعت شیشه گری در ایران رو به افول رفت. در مقابل در سوریه و مصر، تحول و دگرگونی چشم گیری در این صنعت روی داد.
در ابتدای این دوران فعالیت مورد توجه شیشه گران، ساختن سطح شیشه با دست بود درحالی كه در دوره ی اسلامی، توجه این هنرمندان بیشتر معطوف به تزئینات نقاشی گشت. شیشه هایی كه سطح آن ها با لوستر نقاشی میشد، به تدریج جای خود را به تزئینات زراندود داد و بعد از آن نیز تزئینات مینا كاری روی شیشه رواج پیدا کردند.
رنگدانههای مینا كاری روی شیشه از به وسیله ی شیشه های رنگی درخشان و همچنین مواد معدنی در روغن ساخته می شد. سپس با استفاده از این مخلوط برروی ظروف شیشه ای نقاشی میشد. سپس ظروف شیشه ای که روی آن ها نقاشی شده بود، دوباره درون کوره حرارت می دید تا رنگ ها به روی ثابت شوند.
رنگهای مورد استفاده در میناکاری روی شیشه قرمز، آبی، سیاه، سبز، سفید و زرد و همچنین گاهی با رنگ طلایی مخلوط می شدند و اثار گران بهایی توسط شیشه گران خلق می شد. در کشور های اسلامی به وسیله ی هنر مینا کاری روی شیشه آثار زیبا و چشم نوازی همچون ظروف شیشه ای اسلیمی خلق شدند. این آثار معمولاً درون قاب یا حاشیه ای قرار می گرفتند. سپس بر روی آن نیز كتیبه ای می نوشتند، كه گاهی نام سلطان یا درباریان روی آن حک می شد.
ابزار مورد نیاز
قلممو: برای اجرای صنایع دستی مزبور به یک قلمموی ظریف و نرم نیاز است که برای ساخت آن، از پوست سمور و گربه استفاده میگردد.
قیف: با این وسیله، خمیر میناکاریِ استفاده شده در این هنر دستی، جداسازی میشود.
مداد کپی: از آنجا که این مدادها اثری از خود بر جای نمیگذارند، در صنایع دستی مزبور کاربرد ویژهای دارند.
پودر مینا: انواع پودرهای مینا در دو شکل پودری و تکههای درشت و در رنگهای مختلف توسط هنرمندان این رشته استفاده میشوند. اندازهی این پودرها متفاوت است و به دو سایز ۸۰ و ۲۵۰ مِش (واحد اندازهگیری ذرات)، به بازار عرضه میشود. بنابراین، ابتدا پودر باید الک شود تا سایزهای یکسان، کنار هم قرار بگیرند.
چسب مینا: این چسب، پودر مینا را به بدنهی ظرف مورد نظرِ میناکاری، اتصال میدهد و دارای انواع گیاهی، سنتی و صنعتی است.
سایر ابزارآلات: ابزارآلات دیگری نیز در این صنایع دستی استفاده میشوند که عبارتند از: اره مویی، کورهی میناکاری، سه پایه، بُرِس فایبرگلاس، اَنبُر مناسب برای خارج کردن ظرف، پایهی توری، دستکش نسوز، کفگیر، هاون، قیچی و رنگ.
نحوه انجام
ما اغلب از اصطلاحات «شیشه رنگی» و «شیشه رنگشده» به جای یکدیگر برای توصیف هر چیزی که در دسته شیشههای تزئین شده قرار میگیرد استفاده میکنیم. اما رنگ های مینا، رنگ گریسای و لکه ها همگی برای تزئین شیشه (شفاف یا رنگی) استفاده می شوند. حتی شیشه ای که در واقع رنگ آمیزی نشده باشد، “ویترای” نامیده می شود!
لکه ها، گریسای و رنگ های لعاب همه به شکل پودر هستند. آنها را با مایع مخلوط می کردند تا خمیری درست کنند، روی یک تکه شیشه رنگ می کردند و در جای خود در کوره آتش می زدند. رنگ ها و لعاب ها یک لایه شیشه ای تشکیل می دهند که به سطح شیشه پایه می چسبد در حالی که لکه ها فقط سطح آن را لکه دار می کنند. ترکیب آنها در اطراف سیلیس ساخته شده است که همچنین یکی از عناصر اصلی مورد استفاده برای ساخت شیشه پایه را تشکیل می دهد. این سیلیس است که پیوند شیشه ای قوی ایجاد می کند. از اکسیدهای فلزی برای تغییر رنگ لعاب استفاده می شود، در حالی که رنگ شیشه گریسای معمولا سیاه، قهوه ای یا خاکستری است. به عنوان مثال می توان به اکسید آهن که سبز رنگ می شود و اکسید کبالت که آبی می کند اشاره کرد.
مشکلات
رنگ های مینا معمولا ضعیف ترین روش تزئین شیشه هستند. دارای یک لایه نازک شفاف است که می تواند پس از چند سال پوسته پوسته شود. مقدار زیاد یا خیلی کم هر عنصر موجود در ترکیب باعث این شکست و همچنین ناخالصی ها یا دمای پخت نادرست می شود. رنگ های گریسای در صورتی که دارای ایرادات ترکیبی باشند نیز به این شکل رفتار می کنند. با این حال، اگر ترکیب درست باشد، آنها می توانند برای قرن ها زنده بمانند.
کشیدن نقاشی روی شیشه مینا ممکن است دشوار باشد. در بدترین حالت خود؛ شبکهای زشت از خطوط سربی تصویر را میشکند، در حالی که رنگها گاهی اوقات میتوانند به جای پر جنب و جوش و قدرتمند باشند. علاوه بر این، سرنخهای ترمیمکننده که برای محکم کردن ترکها قرار گرفتهاند، بهصورت نفوذی روی سطح پنجره مینشینند و طراحی آن را بیشتر مخدوش میکنند. با این حال، هنرمندان ماهر با استفاده از این سبک آثار هنری شگفت انگیزی خلق کرده اند.
میناکاری روی شیشه در مصر و سوریه
شیشه میناکاری شده و طلاکاری شده شناخته شده ترین و از نظر تاریخی ارزشمندترین نوع شیشه اسلامی است. تولید چنین شیشه ای تخصص مناطق تحت کنترل ایوبیان و ممالیک ( مصر و سوریه کنونی) در قرن سیزدهم و چهاردهم بود. در این تکنیک تزئینی، طلا و یا لعاب (شیشه مات پودری) با استفاده از یک محیط مبتنی بر روغن و قلم مو یا قلم نی روی سطح شیشه ای اعمال می شد. از آنجایی که رنگهای طلایی و لعاب جداگانه دارای کیفیتهای شیمیایی خاص متفاوتی هستند، برای تثبیت دائمی آنها روی شیشه، دماهای متفاوتی مورد نیاز است. استفاده از رنگ ها در یک زمان و تثبیت جداگانه آنها، ظرف را چندین بار در معرض گرم شدن مجدد قرار می دهد و خطر تغییر شکل شکل آن را به دنبال دارد. بنابراین، این احتمال وجود دارد که شیشهسازان مملوک بر رویهای تسلط داشته باشند که در آن همه رنگها را به یکباره اعمال میکردند و آنها را در طی یک پختن در کوره بدون برخورد با یکدیگر ثابت میکردند.
اشیاء میناکاری و طلاکاری شده متعددی که دست نخورده باقی مانده اند نشان می دهد که چنین ظروفی بسیار ارزشمند بوده و احتمالاً برای مناسبت های خاص مورد استفاده قرار می گرفته اند. با این حال، تعداد زیاد قطعات موجود نشان می دهد که این تولید محدود به حمایت دربار نبوده بلکه برای اهداف تجاری نیز ساخته شده است . سطح نقاشی این اشیاء و علاقه هنرمندان و حامیان مملوک به کتیبه آنها این نوع شیشه های اسلامی را بسیار آموزنده می کند و به محققین کمک می کند تا گاهشماری و اسناد را تعیین کنند.
شیشه های میناکاری شده و طلاکاری شده در قرن دوازدهم در منطقه سوریه توسعه یافت و در دهه های پایانی قدرت ایوبیان و اولین دوره تسلط ممالیک در قرن سیزدهم شکوفا شد. با تبدیل شدن قاهره به پایتخت امپراتوری در قرن چهاردهم، بیشتر شیشه های میناکاری شده و طلاکاری شده از آن زمان ممکن است به کارگاه های مصری نسبت داده شود تا سوریه. اواخر قرن چهاردهم شاهد کاهش تولید بود. در اوایل قرن پانزدهم، کاهش حمایت ها در نهایت باعث تعطیلی کارگاه ها شد. در اواخر قرن پانزدهم، تولید بیشتر شیشه های لعابی به اروپا – به ویژه به ونیز – منتقل شد. به احتمال زیاد ترکیبی از عوامل اقتصادی، سیاسی و هنری باعث از بین رفتن شیشه های لعابی در جهان اسلام شده است.
فرآیند تذهیب به ندرت در ادبیات ذکر شده است. نویسندگانی که همه آن را ذکر میکنند اذعان میکنند که طلا به پودر تبدیل میشود، با یک صمغ عربی مخلوط میشود و قبل از پخت با برس روی آن قرار میگیرد همچنین در منابع باستانی توصیفات این فرآیند خاص طلاکاری شیشه بسیار نادر یا وجود ندارد. رساله ابوالقاسم که در سال 1301 به تفصیل طلاکاری سرامیک های اسلامی با ورق های طلا را شرح می دهد، اما از فرآیند طلاکاری شیشه سخنی به میان نمی آورد. یک تکنیک نقاشی طلا در رساله قرن دوازدهم توسط تئوفیلوس (2000) شرح داده شده است. آن رساله به فنون بیزانسی قبل از دوره مملوک اشاره دارد، اما شیشه سازان سوری به همان سنت هنرمندان بیزانسی کار می کردند.
از نقطه نظر علمی، این مقاله اطلاعات جدیدی در مورد مکانیسم های چسبندگی بین طلا و شیشه به ارمغان می آورد که مسئله ای دشوار و حل نشده است. برخی از نشریات اخیراً مدل های فیزیکی مکانیسم چسبندگی را در موارد بسیار خاص ارائه کردند اما مسئله چسبندگی بین شیشه و طلای آسیاب شده هرگز مورد توجه قرار نگرفت.
مکتب سوریه و مصر از آن مکاتب هنری بودند که به واسطه تقسیم بندیهای هنر اسلامی در جهان اسلام به وجود آمدند. هنر مملوکان دارای تنوع بسیاری بود که بخشی از آن در تزیین معماری مساجد به کار میرفت همانند قندیلهای شیشهای و هنر شیشهگری از جمله صنایع دستی محبوب به ویژه در تولید شیشه مینا و ظروف و چلچراغهای میناکاری و مطلاکاری شده بود.
تاریخ شیشه در قرون اسلامی (که مهمترین دوران تحول در شیشه گری بود) به سه دوره تقسیم میشود: اولین دوره تا قرن یازدهم میلادی ادامه مییابد. دوره دوم از قرن دوازدهم تا پانزدهم میلادی و دوره سوم از قرن پانزدهم تا به امروز ادامه دارد. در دوره اول ساخت شیشه با دست بیشتر مورد توجه شیشهگران بود و تزیینات بیشتر معطوف به نقاشی میگردید بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که تکنیک نقاشی روی شیشه ابتدا توسط سفالگران و سپس با الگوبرداری توسط شیشهگران به کار گرفته شده و ممکن است تکنیک لعابی نقاشی به صورت مستقل در هر یک از کشورهای ایران، عراق یا مصر به وجود آمده باشد در اوایل سده هشتم هجری، بعد از تصرف سوریه به دست غازانخان، فلزکاران تحت حمایت وی در شهر موصل، حلب و غیره، مراکز فلزکاری را تأسیس کردند که بعدها با انتقال این هنر به مملوکان باعث نفوذ ویژگیهای هنر ایران در دیگر هنرها شد که این تأثیر را به وضوح در آثار مملوکان شاهد هستیم.
به کارگیری تزیینات مینایی در شیشه، به دلیل ممنوع بودن ظروف زرین از نوآوریهای هنر اسلامی بود نقاشی با لعابهای لاستر نیز یكی از نوآوریهای دوران اسلامی است كه به شكل پیشرفتهای روی شیشه با لعاب کمرنگ و پوششی در میان رومی ها رواج داشت. نقوش تزیینی شیشههای مینایی این دوره متنوع بوده و شامل نقوش ختایی، انسانی، جانوری، هندسی و در اکثر موارد نوشتههای خوشنویسی با خطوط نسخ و ثلث است. آیههای قرآن در این تزیینات اکثرا مطلاکاری میشد که نشان از اهمیت آیات قرآن در سرزمینهای اسلامی است. تزیینات لعابی در مصر و سوریه با اضافه کردن دوغاب سولفید نقره یا مس روی ظرف شیشهای و گرم کردن مجدد آن به دست میآید. این رنگها در برگیرنده طیف هایی از زرد روشن تا صورتی تیره و سرخ یاقوتی تا قهوهای تیره است. شفافیت و خاصیت این رنگها این امکان را فراهم میسازد تا سطح شیشه از داخل و بیرون خاصیت سه بعدی ایجاد کرده و استفاده از دو رنگ متفاوت در این شیوه، نوع سومی با ترکیب رنگ به حجم شیشهای ایجاد میکند.
بعد از قرنها، شیشههای پر زرق و برق مینای نقاشی، مورد تحسین غرب قرار گرفت و نمونههایی از دوره مملوکان راهی اروپا شد و در فرانسه، ایتالیا و اتریش مورد تقلید قرار گرفت (جایی که آنها اعتقاد داشتند جایگاه این نمونهها در میان آثار ارزشمند خزانه کلیساهای بزرگ است) این شیشهها که عمدتا بین سالهای 1300 تا 1400 م. تولید شده بودند، دارای جذابیتی بودند که مدیون موارد فنی نقاشی شیشه دوره اسلامی بود. در آن زمان، قاهره بزرگترین مخزن شیشههای مملوک بود.
برخلاف سایر هنرهای دوره مملوک مانند سرامیک، شیشههای باشکوه دوران مملوکی بعد از این دوران، توجه دانشمندان زیادی را به خود جلب نکرد.
کیفیت تابشی شیشههای طلالکاری شده در هنر اسلامی، الهام بخش شیشه غربی بود. چنانچه در آمریکا، لوئیس کامفورت تیفانی، شیشه فاوریل را که ملهم از شیشه اسلامی بود، ابداع کرد در حال حاضر، موزه متروپولیتن در حدود سیصد شیشه به ویژه مجموعهای غنی از قطعات قرن دوازدهم و چهاردهم میلادی را در اختیار دارد که از نمونههای شاخص شیشه میناکاری است.
شیوههای ساخت و تزیین در این هنر- صنعت، به دلیل ضعف پیشینه ابداعات قابل توجهی نداشت و به تقلید از صنعتگران رومی و ایرانی انجام میشد. در قرون بعدی، به دلیل ممارست هنرمندان و تأثیرپذیری بیشتر از هنر ایران (که دارای قدمت تاریخی بیشتری در تولید شیشه بود) و سایر سرزمینها، موفقیت شیشهگران در تزیین شیشه افزایش یافت. میتوان گفت نقوشی که تزیینات شیشههای مملوکی را تشکیل میدهند در سیر جریانات مختلفی شکل میگیرند.
چنانچه گفته شد، بخشی از این تأثیرات به واسطه فلزکاران ایرانی سده هشتم هجری است که بعد از حمله مغول به سمت موصل، سوریه، مصر و آناتولی عزیمت کرده و هنر خود را در این سرزمینها گسترش دادند. نقوش تزیینی این صنایع، مورد الهام طیف وسیعی از هنرمندان قرار میگیرد که شاهد نشانههایی از ورود جزییات هنر ایران در هنر مملوک میباشیم که پیش از این دیده نمیشدند. باید یادآور شد که جریانات فرهنگی و سیاسی آن سرزمینها نیز به تحول و تغییر نقوش کمک میکنند و در نهایت با تمام این تغییرات هنوز نشانههای پایبندی به ریشه نقوش خود را شاهد هستیم.
با انتقال خلافت از بغداد به قاهره روابط بسیاری از جمله روابط بین ایلخانان با مملوکان مصر و مغولان با مملوکان در عرصههای نظامی، سیاسی، اقتصادی رخ داد. با شروع سال 1260 م. دولت مملوک در مصر و سوریه با مغولان ایلخانی در جنگ بود. مبارزات مملوکی و ایلخانی در سوریه 21 سال طول کشید. برای چنگیز خان مغول، سوریه یك هدف بود و منابع اولیه حاكی از آن بودند كه مصر هم در تیررس او بود تا سرزمینهای جدید را فتح کند.
مملوکان از روابط خصمانه خود با مغوالن نتایج سودمندتری کسب کردند که یکی از آن نتایج، برقراری ارتباط اولیه آنها با ایلخانان مغول بود.
چراغ مسجد، مصر،
1485 میلادی،
موزه هنر اسلامی قاهره
چراغ مسجد یا همان قندیل در دوره مملوکان، با کاربرد مذهبی ساخته میشد و شامل کتیبههای قرآنی بود. اما لامپ هایی از این دوره در اقامتگاههای سلطنتی و خانههای افراد مرفه به کار میرود که در وصف مقام و کمالات صاحب شی تزیین میشدند متن کتیبهها، گاهی محتوی دعا، طلب بخت و اقبال بلند، ثروت و سرنوشت بهتری بود که این نوع کتیبهها غالبا به خط ثلث یا نسخ منقوش میشدند از نمونههای شاخص شیشهگری با تزیین کتیبهای در دوره مملوکان مصر، شیشهای با تزیین مینا و مطلاکاری شده به عنوان قندیل برای روشنایی مسجد میباشد ساخت بدنه این اثر به روش دستی و قالبی بوده و تزیینات آن، شامل میناکاری قهوهای مایل به قرمز است که با نقوش کتیبههای برجسته به خط ثلث و نسخ خودنمایی میکند. این چراغ دارای 6 حلقه برای آویزان کردن از سقف به وسیله قالبها و ضمایم فلزی میباشد که با قرار دادن شمع در داخل آن، روشنایی مسجد را فراهم میکرد. در این چراغ، بر گرداگرد گردن با آرایش یک در میان، آیه 25 سوره مبارکه نور در سه نقطه به خط نسخ نوشته شده و بر بدنه اثر، جملهای در ستایش حاکم به شرح “عز لمولانا السطان الملک الظاهر ابوسعید نصره الله” به خط ثلث نوشته شده است. این نوشته، در کادری مستطیلی و مدور منقوش گشته که در فواصل منظمی از 6 حلقه، محیط شیشه را در بر گرفته است.
شیشه مطلا و میناکاری.
مملوکان سوریه.
15میلادی/8هجری
نمونهای بسیار درخشان از هنر شیشه گری سوریه که در تصویر نمایش یافته است، فلاسک آب شیشهای به شکل فلاسک آب زائر است که نقاشی مینای بی نظیری روی بدنه مطلاکاری شده دارد و یک نوع اسلیمی متقارن و بسیار رسمی در دو قاب (ترنج) متفاوت، بدنۀ مدور این کوزه را پوشاندهاند.
تمام زمینه شیشه نیز با همان فرم اسلیمی اما با رنگی کم مایهتر، پر شده است. در این اثر برجسته، هنرمندان دوره اسلامی مانند سایر صنایع مانند فلزکاری و سرامیک، فرم متداولی را قرض گرفتهاند.
دو نما از جام شیشهای ادنهال، میناکاری، دارای نقوش اسلیمی،
سوریه یا مصر، 1350 میلادی، محفوظ در موزه ویکتوریا آلبرت
جام شیشهای که صاحب آن لوک اف ادنهال بوده است و این اثر نیز به همین نام معروف است این جام مینایی و مطلاکاری شده، دارای نقوشی گیاهی در کادر و زمینه است و به زیبایی با رنگهای آبی، سبز، قرمز و سفید تزیین شده است این نقش در دو ترنج و به شکل اسلیمی متداخل، فضای داخل و بیرون کادرها را پر کرده است.
جزییات نقوش شیشه مطلا و میناکاری شده، سوریه،
قرن 8 هجری
در این دوران، تنوع تزیینات با فیگورهای انسانی بسیار چشمگیر میباشد و اغلب، صحنههای روایتگرانه را نشان میدهد. بر اثر شیشهای مطلا و میناکاری شده مربوط به دوره مملوکان سوریه که جزییات آن در تصویر نمایش یافته است، پیکرهای با جامی در دست راست دیده میشود و یک کوزه با گردن بلند در سمت چپ او قرار دارد. مجموعه جزییات این ظرف، از مضمون جشن حکایت دارد. بر وجه دیگر این اثر، زنی در حال نواختن چنگ تصویر شده است. این نقوش به کرات در تصاویر درباری منقوش بر آثار فلزی و شیشهای دوره میانه اسلام یافت میشود و نشان میدهد بزم، در فرهنگ مملوکان چه در بین درباریان و چه مردم عادی نقش مهمی داشته است.
چراغ شیشهای، طلاکاری و میناکاری شده،
سوریه، 1250 میلادی
تا قرن سیزدهم میلادی، لامپهای شیشهای با بدنهای تقریبا معرفی شده، سه حلقه برای آویختن چراغ و در پایین مخزن، یک فتیله نگهدارنده لوله اضافه شده است. این اثر، تنها نمونه شناخته شده از لامپ میناکاری شده دورۀ اسلامی با نقشی غیر اسلامی است و نشان میدهد به منظور مقاصد تزیینی و غیرمذهبی استفاده میشده است.
بالا، بطری لعاب دار و زینتی، تزیین با مینای شیشه و طلاکاری شده،
مصر،1320م
یکی از نمونههای پر کار از صحنههای جنگی، بطری میناکاری شده از قرن 13 میلادی است. صحنه اصلی آن که درون نواری تصویر گشته است، حاوی چهارده سوارکار است که با سپر، نیزه، شمشیر، کمان و اسلحههای دیگر تجهیز شدهاند. لازم به ذکر است “این نقوش شباهت نزدیکی با صحنههای رزم در سفال مینایی ایران در اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم دارند. جای تعجب نیست که این تأثیر پس از ظهور ایلخانیان و در زمان مملوکان که در استفاده از مینا و طلا روی شیشه بسیار ماهر شده بودند رخ داد.” نقش یک ققنوس روی گردن فوقانی ظرف و بالاتر از صحنه مرکزی به چشم میخورد آن بر گردن بطری پیچیده و که معروف به سیمرغ ایلخانیان است که در تزیینات معماری کاخ تابستانی تخت سلیمان در 1270 میلادی نمایان شد. تزیینات این بطری از نظر کیفی نشان از خویشاوندی زبان هنری ایران با هنرمندان مملوک دارد که به طور انحصاری در سوریه و مصر تولید شده و محتوای آن را میتوان به داستانهای رایج دوران سلجوقی در آناتولی یا ایران نسبت داد: مانند تصاویر ورقه و گلشاه، و به اصطلاح شاهنامههای کوچک نیمه اول قرن چهاردهم ممکن است تصویر این جنگجویان، مبارزان مملوکی در تقابل با کشور رقیب، ایلخانیان (دشمنان قسم خورده آنها) باشد. این ترکیب فوق العاده میتواند نشانگر دوئل دو شخص یا دو ارتش باشد. بیشتر افراد سوارکار از نوع مغول هستند، اما برخی از آنها عمامه دارند و ظاهرا عرب هستند.
منابع :
https://www.tracerytales.uk/enamel-glass-paintings/
https://bazaremina.ir/news/glass-minakari
https://www.metmuseum.org/toah/hd/enag/hd_enag.htm
https://www.sciencedirect.com/science/article/abs/pii/S0305440310000397
مولازاده، فریبا. “مطالعه تحلیلی نقوش خوشنویسی، انسانی و گیاهی در تطبیق چند نمونه از شیشههای میناکاری دوره مملوکان در مصر و سوریه با فلزکاری دورههای ایلخانی و تیموری در ایران”. بهار و تابستان 1399، دوره سوم، شماره1 (16صفحه- از 175 تا 190)