نگاهی کلی به سلسلههای پادشاهی در مصر باستان و تأثیرات آنها در هنر و فرهنگ این سرزمین:
قبل از کشف و مطالعه خط هیروگلیف و تمدن مصر اطلاعات فرهنگی و هنری شرق باستان بیشتر به بینالنهرین ختم میشد، ولی آشنایی با پادشاهی مصر باستان و تمدن آن دنیایی از معرفت علمی فرهنگی و هنری را نصیب کارشناسان و مردم جهان نمود. رمز و رازهایی که در آثار باقیمانده از مصر باستان وجود داشت و نقوش و طرحها قصههای دنیای مردم سیاهچرده شمال آفریقا را تشکیل میداد، آنقدر متنوع و گسترده بود که دهها سال ذهن و فکر محققین دنیا بهخصوص غرب را به خود مشغول نموده بود.
نگاه به تمدن مصر از دو بعد قابل دقت است قبل از سلسلهها که سه هزاره آثار و شواهد زندگی و تمدن به همراه داشته است و بعد از سلسلهها که با متحد نمودن مصر سفلی و علیا توسط فرعون نارمر شروع و بعد از طی حدود سه هزاره، سلسله و صدها فرعون به خود دیده است.
حضور فراعنه اگرچه در دورههای مختلف ضعف و شدت داشته است اما باعث گردیده در طول مدت تسلط آنها بر مصر آثاری از معماری و صنایعدستی گرفته تا علوم و فنون و نقاشی و مجسمهسازی و غیره به وجود بیاید که هرکدام از آنها کتابی است و معلومات پیرامون آنها بیشمار در این بخش برای آشنایی با مطالب برشمرده ابتدا دورههای پادشاهی فراعنه معرفیشده و تأثیر آنها بر فرهنگ و هنر مصر نشان داده میشود و در بخش دیگر آثار تمدنی و شاخص هنری مصر موردبررسی قرار میگیرد.
5500 قبل از میلاد تا ۳1۰۰ قبل از میلاد و سلسلههای اول تا سوم فراعنه تا ۲۸۸۴:
قبل از اینکه سلسله های پادشاهی در مصر باستان بوجود آید و مصر بهصورت یک کشور متعهد، منسجم و با پادشاهی مقتدر تشکیل شود اقوام و جوامعی در این سرزمین وجود داشتند که آثار زیادی را از خود به یادگار گذاشتند. آنها بهواسطه وجود رود نیل از کشاورزی مناسبی برخوردار بودند و رفاه زندگی و آسایش موجب شهرنشینی و ایجاد ارتباطات مناسب تجاری بین آنها گردید سفالگری، فلزکاری، بافندگی، مجسمهسازی و کندهکاری و غیره میان آنها رواج داشت.
در این زمان زندگی مصریان با تنوع و افزایش جمعیت روبهرو شد و همین امر در کنار سایر اختلافات و کشمکشهای داخلی باعث شد مصر به دو قسمت علیا و سفلی تقسیم شود، تا صدها سال که این دو قسمت جدا از هم بودند مصر به شکوفایی نرسید اما با وحدت این دو قسمت دوران شکوفایی مصر شروع شد.
حدود سال 3100 قبل از میلاد یعنی ۶۰۰ سال قبل از شروع سلسله قدیم یکی از سلاطین مصر علیا به نام نارمر (مِنِس) با فتح مصر سفلی این دو قسمت را متحد نمود. وی اولین پادشاهی که تاریخ مصر از روزگار وی آغاز میشود و به لحاظ عظمتی که در مصر به وجود میآورد، با نام فرعون [1] نامیده میشود. در زمان وی و قرون بعدی شکوفایی مصر آغازشده و راه برای ایجاد سلسله قدیم گشوده شد.
در این دوره پاپیروس اختراع شد و خط تصویری هیروگلیف ابداع گردید. یکی از مناطق قدیمی که آثار و ابزار سنگی خوشساخت و نقوش کندهشده بر صخرهها را در خود جایداده شهر نوبه است و از تمدنهای قدیم میتوان بداری Bedari را نام برد که در هزاره پنجم قبل از میلاد میزیستند و امراتیان از هزاره چهارم قبل از میلاد که سفالینههای زیادی از این اقوام باقی است.
در این هزارهها اعتقاد به زندگی پس از مرگ وجود داشته است این دوره چند هزارساله که با سلسلههای اول، دوم و سوم فراعنه و حدود سال 2884قبل از میلاد به اتمام میرسد، بهرهگیری از چوب فلز، مس، مراسم مومیایی و جاوید نگهداشتن مردگان اشرافی، ساخت هرم، آرامگاه و غیره بارونق زیادی مواجه میشود. اولین هرم مربوط به موسسه سلسله سوم یعنی زوسر است که بهصورت پلهپله ساختهشده و زمان سلسله چهارم است که هرمها به دیوارهای صاف تبدیل میشود.
دوران سلسلههای قدیم: [2]۲۶۸۰ قبل از میلاد تا ۲۵۶۵ قبل از میلاد:
از سلسله های پادشاهی در مصر باستان، عصر سلسلههای قدیم یا عصر اهرام مربوط به سلسلههای چهارم تا یازدهم است. یکی از مهمترین دلایل جدایی سلسله چهارم از سلسلههای قبل تحولات بود که در مسائل اعتقادی و گسترش کیش خداباوری و دنیای پس از مرگ و تحولات ادبیات آنها پیشآمده و راه را برای ساخت و خلق آثار متعدد و متنوع باز کرد.
اهرام ثلاثه مصر که بزرگترین، مهمترین و قابلبحثترین اهرام موجود در مصر فراوان هستند، یعنی خئوپس یا خوفو، خفرن یا خفرع، منکورع یا مایکروینوس در دورۀ سلسله چهارم ساخته شد.
سلسله پنجم ازنظر ساخت انواع فلزات مس، طلا، نقره و بهرهگیری از سنگهای لاجورد، فیروزه و نیز ساخت انواع ظروف، سلاحها و اشیا زینتی قابلتوجه است. در انتهای این عصر شهر تب به پایتختی انتخاب میشود. در این دوره فراعنه بر تمامی شئون زندگی مردم چیره میشوند و نگاه مردم به آنها نگاهی مذهبی و مقدس است و به آنها بهعنوان پسر خدای خورشید اعتقاد دارند.
از خصوصیات سلسله قدیم طبقاتی کردن جامعه ازنظر اعتبار و شخصیت اجتماعی است که در رأس سلسله فرعون قرار دارد و سپس به ترتیب کاهنان، مأموران بلندمرتبه، اشراف کاتبان و هنرمندان، مأموران جزء، کشاورز و کارگر در این تقسیمبندی قرار میگیرند. مرکزیت حکومتی این دوره شهر ممفیس است که شهری است میان مصر علیا و سفلی در سه کیلومتری در ۳۰ کیلومتری جنوب قاهره [3]امروزی.
دوران سلسلههای میانه ۱۱ تا ۱۷ (۲۰۴۰ تا ۱۶۷۴ قبل از میلاد):
در سلسله های پادشاهی در مصر باستان اختلافات و کشمکشهایی که در دوره سلسله دهم پیش آمد راهها برای حضور قدرتمندترین سلسلههای دیگر گشود. با پیروزی سلسله یازدهم بر سایرین (ساکن در شهر طیوه) مصر مجدداً به وحدت رسید و شکوه قبر را بازیافت. آمنحوتپ دوم از پادشاهان مقتدر این دوره بوده است.
در این دوره برای تجدید حیات فرهنگی و تمدنی گذشته ساخت بناهای عظیم چون معبد بزرگ کرنک که کامل شدن حدود ۱۰۰۰ سال طول کشیده ادامه یافت. آرامگاهها و معابد ویرانشده قبلترمیم شد و به ساخت هرم مثل گذشته پرداختند. سینوهه پزشک از کارگزاران بزرگ و تأثیرگذار بر فراعنه در عصر سلسله هجدهم میزیسته است و داستانش در این دوره تألیف شد.
(از سلسله دوازدهم) عصر طلایی مصر را به دوره میانه مربوط دانستند، در این دوره بهخصوص در صحرای سینا حفر مواد معدنی چون مس و فیروزه آغاز شد. اوضاع فرهنگی و ادبی سامان بیشتری یافته بهگونهای که بعد سرفصل دروس مدارس گشت. مجسمهسازی و معماری تحول یافت نیز مقابر بر تختهسنگی در دل کوهها ایجاد شد. چون سلسله ۱۱ و ۱۲ مصری بود و سلسلههای 13 تا 17 خارجی بودند، معمولاً دوره میانه را بیشتر به دو سلسله نخست مربوط میدانند.
دوران سلسلههای جدید (۱۵۷۰ تا ۱۰۸۵ قبل از میلاد- سلسلههای ۱۸، 19، ۲۰):
از دیگر سلسله های پادشاهی در مصر باستان، سلسله هجدهم بود. یعنی آغاز دوره جدید بعد از حدود ۲۰۰ سال پادشاهی بیگانگان در مصر با آهموس – Ahmos-آغاز گردید و شهر تب پایتخت شد.
در این دوره و بهخصوص از سلسله هجدهم فراعنه معروف و تأثیرگذار چون احمس، تموتمس، آمنحوتپ، اخناتون، ملکه نفرتیتی و توت عنخ آتون بر سریر سلطنت تکیه زدند. نقره و عاج بسیار موردتوجه قرار گرفت. دره شهریاران یا نکروپولیس ایجاد شد و آرامگاههای صخرهای بهطرف رو دنیل کنده شد.
سلسله های پادشاهی در مصر باستان در سلسله هجدهم که اولین فرعون زن را به خود دیده است، معبد حتشپسوت در دیر البحری مجسمههای غولپیکر آمنحوتپ سوم و ابوالهول، کاخ اخناتون و … ساخته شد. در سلسله نوزدهم که رامسس یکم بنیانگذاران بود آهن موردتوجه و استفاده قرار گرفت و معابد رامسس و تعداد بیشتری از مجسمههای ابوالهول ساخته شد.
دوران رامسس دوم از سلسله نوزدهم اوج قدرت جدید است و بعدازآن ضعف تمدنی مصر شروع میشود چون بعد از وی فراعنۀ جدید بر سرکار میآیند که بسیار محتاط عمل کرده و با ایجاد ارتباط با سایر ملل به پادشاهانی عادی مبتلا شده و تقدس و خدایی بودن آنها در میان مردم مصر از میان میرود.
سلسله بیستم که با رامسس سوم و شهبانو تی ادامه مییابد، پیکر تراشی و هنرهای قدیمی رواج مییابد. افسانه نامون نوشته میشود. دیگر به هرم سازی توجه نمیشود و اجساد فراعنه در دره شهریاران دفن میشوند.
فرمانروایان متأخر:
با فروپاشی سلسله بیستم دوران اوج قدرت فراعنه و تمدن مصر رو به ضعف میگراید و از این دوره تا ظهور اسلام و رواج آن در این کشور بهعنوان دوره فرمانروایان متأخر نامگذاری شده است.
از دیگر سلسله های پادشاهی در مصر باستان، سلسله بیست و یکم بر مصر سفلی حکومت کردند و در این زمان مصر علیا بعد از قرنها وحدت از مصر سفلی جداشده و توسط کاهنان مصری آمون-رع اداره شد.
سلسله بیست و دوم مربوط به اقوام مهاجم های از لیبی است. سلسله ۲۵ مربوط به نوبیاییها یا حبشیها است[4]. بعد از آنها آشوریها به سلطنت مصر رسید که از آهن استفاده زیادی کردند. در این دوره اقوام مصری مجدد در پی تشکیل حکومت برآمدند و به دنبال رنسانس تمدنی مصر بودند، اما توفیقی حاصل ننموده و توسط بابلیها از بین رفتند.
دوره بعد مربوط به هخامنشیان است که در زمان کمبوجیه و داریوش دوم بر مصر حکم راندند. فصل بعد در حکومت مصر و مربوط به همه اسکندر مقدونی و تشکیل حکومت بطلمیوسیها با مرکزیت اسکندریه که تا سالهای اول میلادی ادامه یافت و سپس نوبت به روم رسید که حدود ۷۰۰ سال مانند انبارها قلعه روم عمل کرد، تا اینکه در سال ۶۴۱ پس از میلاد مسلمانان به مصر آمده و آن را تسخیر کردند[5].
فرهنگ و باورهای مصریان و تأثیر آنها در هنر این سرزمین:
هنر و آثار هنری در این سرزمین معمولاً تحت تأثیر فرهنگ و باورهای موجود در آن سرزمین شکلگرفته و بهخصوص با نگاهی به گذشته که هنر کاملاً در خدمت دین بوده است و مطالعه آثار هنری سرزمینها و تمدنهای گذشته بدون مطالعه عقاید و باورهای آیینی آنها به بیراهه رفته است.
در این خصوص کشور مصر جایگاه بسیار بارزی دارد، با توجه به اینکه دین و اعتقاد پس از مرگ و انجام اعمال صالح و اندوختن زندگی برای پس از رفتن از این دنیا سرلوحه تدین آنها است. هنر فراعنه مصر هنری دینی اما درعینحال اشرافی و با محوریت فرعون است و اگرچه با سحر وجادو رنگین میشود، تضمینی نیز برای ساختار اعتقادی آنها است.
از اعتقادات راسخ آنها در تمامی دورههای سلسله های پادشاهی در مصر باستان حضور کا KA پس از مرگ است، یعنی روح ابدی که پس از سکون و از کار افتادن بدن در این دنیا زندگی خود را مجدداً در دنیایی دیگر آغاز میکند.
به عقیدۀ مصریان کا یا روح ابدی باید در جسم مرده زندگی کند، لذا لزوم سالم ماندن جسد پس از مرگ بسیار مهم و ضروری است و بدون آن کا سرگردان میشود در این خصوص مومیایی کردن بهعنوان یک فن به وجود میآید تا از پوسیدگی جسد جلوگیری و مجسمه مرده در کنار مرد قرار میگیرد تا در صورت پوسیدگی جسد کا به مجسمه داخل شود.
هنر سلسله های پادشاهی در مصر باستان و باور فرعون بهعنوان یک موجود فرازمینی با خصوصیات خدایی است خشکی، جدیت، اقتدار، تقدس و تسلط و غیره در تجسم فرعون موج میزند، یعنی فرعون آنچنانکه هست بلکه آنچنانکه باید باشد نقش میشود.
خدایان در مصر بیشمار و به حدود ۲۰۰۰ عدد میرسیده است و این خدایان یا انسانی بوده یا حیوانی و یا ترکیبی از آن دو در دورههای سلطنت فراعنه مصر، مهمترین خدا خدای رع یا خدای خورشید بود که با سر پرنده باز تجسم میشد، او هر روز در شرق تولد مییافت و پس از سفر یکروزه در غرب میمرد و پس از غروب به سرزمین مردگان در زیرزمین میرفت تا به آنها روشنی بخشد.
او در حالات مختلف روز اسامی متفاوتی داشت. خورشید کامل آتون، خورشید در حال برخاستن خپر khepre و خورشید در اوج آسمان رع و غیره نام داشت. از دیگر خدایان سلسله قدیمیتوان به اُزیریس و همسرش ایزیس اشاره کرد. در اساطیر مصری زمانی فرعون مصر بود که پس از مرگ توسط برادرش بهعنوان خدای مرگ برگزیده شد.
در نقوش و مجسمههای مصری اُزیریس بهصورت یک فرعون با تاج و علائم پادشاهی مجسم میشود، اما برادرش ست setکه قاتل اُزیریس بود و خود نیز خدای طوفان و خشونت است با تن انسانی و سر حیوان درنده به چشم میآید.
از دیگر خدایان معروف مصری میتوان حوروس Hoorus پسر اُزیریس که بهصورت پرنده باز تجسم میشود، آنوبیس Anubisخدای کفن و دفن که جلوس کرده بر تخت و در هیبت جنگجو با دامن کوتاه و با ریش تابیده و تاجی دو طبقه در ستونهای کاخ فراعنه نقش میکردند و وی به شکل سر شغال در کنار قبرستانها پرسه میزد نام دیگرش حنوط بود، تحوت یا ثوت Thot با سر لکلک آفریقایی خدای کتابت و خرد و حتحور Hethor الههای با سر گاو که حامی زنان است را نام برد.
زندگی پس از مرگ همه را شامل نمیشد مگر فراعنه و کاهنان و نزدیکانشان و لذا مردم عادی برای رفتن پیش اَزیریس بعد از مرگ در کنار نزدیکان فراعنه یا فراعنه و کاهنان دفن میشدند. مصریان عقیده داشتند مردگان میتوانند سبب رنجش و ناراحتی زندگان را فراهم آورند، لذا سعی داشتند با نذر و قربانی و نقش و نگار و کمک به زندگی پس از مرگشان موجبات رضایت آنها را فراهم آورند.
در میان خدایان مذکور اُزیریس از همه به هنر نزدیکتر بود، زیرا وی را آفریننده هنرها و صنایع میدانستند، همانگونه که بیان شد خدایان مصر بسیار زیاد و نمادهای تجسمیافته آنان در نقوش و مجسمهها و غیره نیز متفاوت و متنوع بود.
اما درباره خدایان مصری این امر گفتنی است که در دورههای مختلف وظایف خدایان تغییر میکرد و ممکن بود یک خدا در دورههای متفاوت خدای چند موضوع با چند ویژگی باشد این باورها در میان مردم مصر از فراعنه گرفته تا مردم عادی موجب گشته بود، نهتنها زندگی که هنر آنها تحت تأثیر این امر قرار بگیرند و ویژگیهایی که در مصر باستان هنر این سرزمین را تشکیل میدهد در حقیقت خصوصیاتی باشد که از وجود خدایان اساطیری و فرهنگ مصریان سر برآورده است.
[1] فراعنه در خانههای بزرگ زندگی میکردند و به این خانههای بزرگ پرئو میگفتند نام آنها آنان نیز به فرعون معرفی شد
[2] در بعضی از تقسیمبندیها دوران سلسله قدیم را از سلسله اول در نظر میگیرند و بعضی محققین نیز به لحاظ اقتدار فرهنگی و تمدنی سلسله چهارم، دوران قدیم و از سلسله چهارم به بعد میدانند و سه سلسله اول را در دوره عتیق یا غیر قرار میدهند.
[3] نام قدیم قاهره هلیوپولیس بوده است.
[4] از سلسلههای 23 و 24 اطلاع دقیقی در دست نیست.
[5] چون دوره تمدنی و شناخت فرهنگ و هنر مصر مربوط به دورهها تا سلسله جدید است، مطالعه هنر مصر نیز معمولاً تا همین دوره ادامه مییابد و آثار تمدنی و هنری مصر در دورۀ اسلامی در درس هنر و تمدن اسلامی (1) تدریس میشود.
محتوای متنی ویدیوی سلسله های پادشاهی در مصر باستان
هنر سلسله های پادشاهی در مصر باستان برخلاف هنرهای دیگر فرهنگهای جهان بسیار خوششانس بود. مصر باستان آثار بسیاری بر جای گذاشته است که امروزه گنجینه محسوب میشوند. هنرمندان مصر باستان تنها به دنبال زیبایی در آثارشان نبودند، توصیف یک بخشی از زندگی روزمره اهمیت کمتری برای آنها داشت. آنها به دنبال خلق جزئیات به بهترین نحو بودند.
خلق هنر مصری
هنر مصری به علت اینکه شخصیتها از جانب و ایستاده طراحی میشوند بهخوبی قابلشناسایی هستند. مصریان باستان قوانین بسیار سختی برای نشان دادن قسمتهای مختلف بدن داشتند، برای مثال طراحی سر یک انسان از جانب. مصریها همیشه سر انسان را به این شکل طراحی میکردند اما چشمان بهتر بود از روبرو نشان داده شود.
بنابراین آنها چشمان را از روبهرو و سر را از جانت نقاشی میکردند و شانهها و قفسه سینه از روبرو و دستان و پاها در نمای جانب و در حال حرکت طراحی میشدند. به نظر میرسند در مقابل چشمان مدرن ما نقش انسان در طراحی مصر باستان مثل کسی است که یک ماشین او را زیر گرفته است. نگاهی به فرعون بی اندازیم، فرعون در واقعیت به این بلندی نیست. بسیار طبیعی بود که افراد مهم در مصر باستان به این بزرگی ترسیم شوند.
علم
مصر باستان منجمان و دانشمندان بزرگی داشت. آنها یک تقویم ۳۶۵ روزه با روزهایی که به ۲۴ ساعته تقسیمشده بود، اختراع نمودند این تقویم همانند تقویم امروزی ماست. روزها و هفتههای آن مشخصشده بود. حتی تعطیلات آنهم مشخص بود.
در میان همه دانشمندان درباری یکی بر رأس آنها قرار داشت، ایم حوتپ. او بنیانگذار طب در مصر باستان و نیز کاهن اعظم و وزیر زوسر بود. هرم پلکانی را به دستور زوسر ساخت. او اولین معمار تاریخ شناختهشده است.
در تاریخ دکترهای مصر باستان بسیار قابلاحترام هستند. آنها از کاغذهای اولیه به نام پاپیروس برای نوشتن نکات پزشکی و تصاویر هاشون استفاده کردند. این نوشتهها همانند کتاب درسی پزشکی بود که نسل به نسل و دست به دست می شدند و در حال حاضر بخشی از آن برای ما باقی مانده است. در مصر باستان حتی دکترهای متخصص هم وجود داشته مثل متخصص پوست، استخوان، دندان، قلب، همانند دنیای امروز ما.
دانش مصر باستان درباره بدن انسان بسیار زیاد بود. آنها برای علاج انواع بیماریها انواع داروها را داشتند و برای بیماری هایی که نیاز به جراحی داشت از ابزارهای جراحی زیادی استفاده میکردند. مصر باستان از مردها به خوبی زنده ها مراقبت میکردند. آن ها مومیایی کردن را اختراع کردند که بخش مهمی از فرهنگ مصری است. بیشتر مطالعات مصریان بیشتر درباره پیچیدن و چگونگی حفظ کردن مومیایی ها است.
مصرشناسی
در سال ۱۸۹۸ میلادی ارتش بزرگی از طرف ناپلئون به مصر آمد. برای ناپلئون مصر تنها از جهت استراتژی مهم نبود، بلکه گنج های شگفت انگیزی که پنهان شده بودند برای او بسیار جذاب بود. بدین ترتیب به همراه سربازان و سلاحهای ناپلئون، گروهی دانشمند از فرانسه برای مطالعه مصر باستان به مصر آمدند. این دانشمندان مطالعه بر مصر باستان را مصرشناسی نامیدند.
وقتیکه یک افسر فرانسوی به نام بوشار یک سنگ سیاه حکاکی شده را کشف کرد این حوزه جدید مطالعاتی یک جهش روبهجلو پیدا کرد. این سنگ، سنگ روزتا نامیده شد. بر روی این سنگ یک پیام به سه زبان مختلف حکاکی شده است.
زبان یونانی، دموتیک و هیروگلیف. مطالعات بسیاری درباره این سنگ انجام شد. محققی به نام شامپولیون، هیروگلیف را رمزگشایی کرد و اظهار داشت که هر نماد با یک صدا مطابقت دارد و برای اولین بار هیروگلیف ترجمه شد و درنتیجه بعد از سالها شامپولیون توانست استراحت کند.
این توانایی جدید (خواندن هیروگلیف) به دانشمندان امکان کشف مقبره توت عنخ آمون را داد. این فرعون وقتیکه ۱۸ سالش بود مرد و در سال ۱۹۲۲ توسط هاوارد کارتر و گروه او قبر توت عنخ آمون را باز کردند. مقابر فراعنه اغلب دارای هشدارها و اخطارهای فراوانی بود که بر روی دیوارها نوشتهشده بود، اما هاوارد کارتر و گروه او به خاطر علم به این هشدارها توجهی نکردند.
اما وقتیکه یک قطع کامل برق در شهر اتفاق افتاد و سالها بعد مردمی که در هنگام باز کردن قبر توت عنخ آمون حضور داشتند با مرگهای اسرارآمیزی از بین رفتند. مردم از آن زمان به بعد این اتفاقها را نفرین توت عنخ آمون نامیدند. گفته میشود که هرکسی که مقبره توت عنخ آمون را مشاهده میکرد درنهایت قربانی این نفرین میشد.
بسیاری از مردم از آن زمان به بعد این اتفاقها را نفرین توت عنخ آمون نامیدند و حتی گفته میشود که هرکسی که مقبره توت عنخ آمون را مشاهده میکرد درنهایت قربانی این نفرین میشود. امروز اگرچه افراد بسیار زیادی از این مقبره دیدن میکنند نگران این اخطارها نیستند، البته نه همه آنها.
پایان امپراتوری مصر باستان
قدرت مصر باستان به علت جنگهای داخلی شروع به تضعیف شد، درنتیجه قلمرو آنها توسط همسایگان پرقدرتی چون ایرانیان، مقدونیها و درنهایت رومیها از بین رفت. کلئوپاترا آخرین امپراتور مصر باستان بود و معتقد بود که هیچ مردی نمیتوانند در برابر زیبایی او مقاومت کند.
بر اساس افسانهها، آنتونی فرمانده قدرتمند رومی بود که اسیر عشق کلئوپاترا شد. کلئوپاترا معتقد بود که عشق آنها میتواند شکوه و جلال را به مصر باستان برگرداند. آنتونی و کلئوپاترا به جنگ امپراتوری روم رفتند اما آگوستوس یا اکتاویوس آنها را شکست داد و مصر باستان به دستان امپراتور رومی آگوستوس افتاد.
بااینوجود باگذشت هزاران سال هنوز تأثیر فرهنگ مصر باستان بر مردمان مصر باقیمانده است و نیز معماری غولآسای آنها یادآور عظمت مصر باستان است. کلئوپاترا و آنتونی از آگوستوس در سال ۲۹ بعد از میلاد شکست خورند و امپراتور روم همانند امپراتوریهای دیگر دارای والی و حاکمان مختلف بود.
یکی از آنها به نام هرود بود که از حکمرانان بزرگ یهودی بود که بسیار خشن و بیرحم بود و از ترس اینکه تخت پادشاهیاش رو از او بگیرند در طول سلطنت دستور داد که بسیاری از اعضای خانوادهاش را اعدام کنند. بر اساس اعتقادات مسیحی سه مرد خردمند به هرود گفته بودند که بر طبق پیشگوییها پادشاه جدید یهودی در بیت لحم به دنیا آمده است.
این خبر برای هرود بسیار بد بود و پیدا کردن و از بین بردن این کودک برای او اصلاً کار سختی نبود. درنتیجه یوسف و مریم به همراه عیسی مسیح به مصر فرار کردند. پس حضرت مسیح در مصر بزرگ شدند و مسیحیان معتقدند که حضرت مسیح کودکیاش را در مصر گذرانده است.
برای اطلاعات بیشتر دربارۀ اساطیر مصر باستان اینجا کلیک کنید.
برای خرید فایل PDF این مقاله بر روی لینک زیر کلیک کنید
6,000 تومانافزودن به سبد خرید