هنر هند در دوران اسلامی

هنر هند در دوران اسلامی

هنرهای تزئینی در دوران سلطنت‌های دهلی

از آثار این دوره  مهره شطرنجی از عاج تراشیده و به شکل نجیب‌زاده‌ای سواره بر هودج پشت فیل و پیادگان مسلح در اطراف او آشکارا از دستاوردهای هنری یک‌تن مسلمان است چون روی آن به عربی نوشته‌شده: «عمل يوسف الباهلی» که یک اسم اسلامی است. شمایل‌نگاری و سبک آن نشان‌دهنده منشأ هندی آن است، اما تاریخ آن را می‌توان در سدۀ دوم / هشتم تا نهم/ پانزدهم قرارداد. از زمان سلطنت‌های دهلی، اشیای فلزی تولیدشده، به دست نیامده است.

تنها هنری که در کنار معماری اعتباری درخور و خصیصهای شاخص یافت کتاب‌آرایی بود چون مساجد و مسلمانان به نسخه‌هایی از قرآن و سایر کتاب‌ها نیازمند بودند و سنت‌های محلی برای این کار چندان قابلیت و کار آیی نداشت. از نخستین سده‌های حاکمیت مسلمانان در هند چندین نسخه به‌جامانده است و احتمال می‌رود که براثر غارت دهلی توسط تیمور در سال  ۸۰۰ه ق. تعداد قابل‌توجهی از آن‌ها دستخوش غارت‌شده باشد و سنت کتاب‌آرایی مسلمانان هند  را می‌توان در زمان سلطنت‌های مستقل مشاهده نمود.

در کتابت‌های مختلف قرآنی، سبک جدیدی از خوشنویسی پدید آمد. خطی به نام خط بیهاری به دلایل ناشناخته‌ای بدین اسم نامیده شده و شبیه خط کوفی مغربی و دارای حروف شکسته با سرگرد ضخیم و فضای باز در فاصله کلمات بود. این خط نخست در یک نسخه منحصربه‌فرد و تک‌جلدی قرآن (۲۴ در ۱۷ سانتیمتر) به‌کاررفته و قرآن را محمود شعبان کتابت کرده است.

در هر برگ ۵۵۰ برگی این نسخه آیات به عربی با خط بیهاری نوشته‌اند و در فواصل آن نیز با خط نسخ ترجمه فارسی آن را آورده‌اند. سر سوره‌ها و دوصفحه‌ای با نقوش گیاهی و گل‌وبته‌های به رنگ طلایی، سیاه، قرمز، قهوه‌ای، زرد، آبی و سفید تذهیب شده است.این نسخه زیباترین و درعین‌حال قدیمی‌ترین نسخه‌ای است که در شمال هند تولیدشده است.

 هنرهای هند در زمان تیموریان هند

آثار هنری تجملی هند مسلمان از سدۀ شانزدهم تا اواخر سده هجدهم بیشتر برای بهره‌گیری دنیوی بود که تولید زیباترین آن‌ها در کارگاه‌های همایونی و تحت نظر مستقیم امپراتور صورت می‌گرفت. پشتیبانان اصلی این هنرها، مثل معماری، خود امپراتوران بودند. مهم‌ترین کانون هنرپروری امپراتوران نخستین تیموری، به‌غیراز معماری، کتاب‌آرایی بود اما از اواسط سده هفدهم رویکردی پر اشتیاق به جواهرات، اسلحه، منسوجات و قالی‌های مرصع به احجار کریمه، جواهرات، احجار سخت و ابریشم پدید آمد.

سبک نگارگری در دوره تیموریان هند

در سده نهم ه ق/ پانزدهم م. سبک نگارگری ایران با سنت‌های بومی تصویرگری و سنت‌های نقاشی اروپایی به‌صورت آثار چاپی، ترکیب شد و این آثار چاپی درنتیجه تجارت دریایی با غرب در سده دهم / شانزدهم وارد هند شد. از ویژگی‌های سبک نگارگری در دوره تیموریان هند علاقه به طبیعت‌گرایی و چهره‌گشایی بود و این دو ویژگی به‌قدر بسنده در تصویرگری تواریخ آن دوره و مرقعات فراهم آمده برای حامیان همایونی از اواخر سدۀ شانزدهم تا اواخر سدۀ هفدهم چهره نمود.

امپراتوران تیموری هند کتابخانه‌های غنی پدید آوردند و در آن‌ها کارگاه‌هایی راه انداختند که به امر کتاب‌آرایی مشغول بودند. برخلاف کتاب‌آرایی ایران، در مورد کتاب‌آرایی هند و هنرمندان هندی اطلاعات زیادی از طریق امضاها، حاشیه‌نویسی‌ها، و وصف چگونگی کار کارگاه‌ها موجود است.

بابر مؤسس این سلسله، خود ادیب و کتاب‌شناس برجسته‌ای بود. در سال ۱۵۲۸ میلادی در آگره مجموعه اشعاری به زبان مادری او، ترکی یا ترکی چَغتایی کتابت شد. زندگینامه خود نگاشته او، یکی از مفصل‌ترین آثار از این نوع است و در زمان نوه او اکبر از متون مصور عمومی برشمرده می‌شد.

نگاره‌هایی که از دوره همایون باقی‌مانده الهام گیری عمیق آن‌ها را از سرمشق‌های ایرانی نشان می‌دهد. همایون شاه در دربار شاه‌طهماسب اول صفوی پناهنده شد؛ در این زمان شاه‌طهماسب حمایت از نقاشی را واگذاشته بود. هنگامی‌که همایون به سلطنت بازگشت  نقاشان ایرانی چون عبدالصمد و میرسیدعلی کانون جدید کارگاه نقاشی را دهلی ایجاد کردند و جدیدترین تحولات کتاب‌آرایی ایرانی را که در تبریز، قزوین و بخارا صورت گرفته بود، در هند رواج دادند.

مرگ ناگهانی همایون اندکی پس از بازپس‌گیری سلطنت در دهلی بود. اکبر شاه فرزند همایون کارگاهی در پایتخت‌های خود دهلی، فتح پور سیکری و لاهور راه‌اندازی کرد و کار همایون را پی گیرد. در پایان سلطنت اكبر شمار هنرمندانی که در درگاه همایونی کار می‌کردند بالغ‌بر صد تن بود. اکبر علاقه زیادی به ادبیات و کتاب‌های فلسفی داشت و هرروز بامطالعه این نوع آثار محظوظ می‌شد. درایام جوانی برای یادگیری نقاشی و طراحی از محضر میرسیدعلی و عبدالصمد بهره جست. این علاقه او به نقاشی در یک نگاره عبد الصمد یعنی اهدای اکبر جوان تصویری را به پدرش همایون منعکس‌شده است.

این نگاره کوشک هشت‌گوشی را چسبیده به درخت نشان می‌دهد که امپراتور در آن لميده و فرزند جوان خود را به حضور طلبیده و او نگارهای را که خود کشیده به پدرش تقدیم می‌کند. . میرسیدعلی و عبدالصمد به اتفاق تقریباً پنجاه دستیار هندی به مصورسازی کتاب بزرگ اندازه حمزه نامه مشتمل بر ۱۴۰۰ تصویر بر روی پارچه همت گماشتند. این نخستین اثر مهم در سبکی بود که از مکتب کمال‌الدین بهزاد مایه گرفت، ولی به سبب کوشش نقاشان برای بازنمایی واقعیت عینی، فاقد جوهر زیبایی‌شناختی نگارگری ایرانی بود.

نخستین نسخه مجلل که از کارگاه نقاشی اکبر دست‌نخورده باقی‌مانده نسخه فارسی کاشفی از کلیله‌ودمنه، افسانه حیوانات، به نام انوار سهیلی است. این نسخه که اندازه متوسط (۳۳ در ۲۱ سانتیمتر) و بیست‌وهفت نگاره دارد نشان‌دهنده همان تیپ‌های انسانی و حیوانی، منظره سازی و معماری است که در نقاشی‌های قطع بزرگ حمزه نامه دیده می‌شود.

نگاره‌های انوار سهیلی چگونگی اهمیت یابی روزافزون نقاشی را در زمان اکبر فرا می‌نماید. از نمونه‌های این نسخه نگاره جان دادن میمون به جهت خیرخواهی بوزینگان و هلاکت خرسان است که نقاشی‌ها از حاشیه بیرون زده‌اند و متن را دوره کرده‌اند و در درون دو قاب با دو متن فرورفته‌اند.

هنر کتاب‌آرایی تیموریان همانند دوره صفوی ایران، از هنرهای عمده در دوره متقدم تیموریان هند برشمرده می‌شد که طرح‌های آن در سایر هنرهای کارگاه سلطنتی هم به کار رفت. شبکه‌ای از کارگاه‌های سلطنتی-کارخانه- همه‌چیز، از سکه گرفته تا منسوجات و اثاثیه خانه‌های سلطنتی را تولید می‌کرد. اکبر سکه‌های زرین را پس از یک وقفه بیش از یک قرنی، بار دیگر در هند رواج داد.

عبدالصمد هنرمند معروف ناظر اصلی دارالضرب فتح پورسیکری گردید. سکه‌های مربعی رواج یافت و در عرض دو سال جای خود را به سکه‌های گرد داد. بر روی سکه طلای اکبر آن کلمه شهادت و نام امپراتور و پشت آن دارالضرب و تاریخ ضرب آمده بود.

شماری از کارگاه‌ها که بخشی از بُیوتات وسیع امپراتور برشمرده می‌شد، منسوجات، ابزار و آلات تجملی و قالی تولید می‌کردند. قالیبافی از هنرهای بومی هند بود چون هوای گرم و مرطوب آن خامه پشمی قالی‌ها را از حيز انتفاع ساقط می کرد و از طرف دیگر نیازی به مفروش کردن کف خانه ها نبود؛ ازاین‌رو قالی‌بافی ایرانی و آسیای میانه فقط در زمان تیموریان هند وارد هند شد. نخستین تاریخ مستند از رواج قالیبافی در هند از زمان اکبر است که به‌احتمال‌زیاد بافندگان را از هرات وارد هند کرده است.

یکی از قدیم‌ترین قالی‌های روزگار تیموریان هند، یک قالی با نقوشی از حیوانات با زمینه قرمز است. این قالی خشن که با تار نخی و پود پشمی بافته‌شده است در هر سانتیمتر مربع حدود شش گره دارد. این قالی به‌جای یک نقش کلی، از چندین نقش فراهم آمده و عناصر مختلفی چون پرنده و پلنگ با چنگال‌های تهدیدآمیز و چسبیده به اسلیمی را نشان می‌دهد.

 سلیم فرزند اکبر (که بعداً با نام جهانگیر بر تخت شاهی نشست) یکی دیگر از هنردوستان و پشتیبانان پرشور کتاب‌آرایی در اواخر سدۀ شانزدهم بود. طبق خاطرات سلیم، آقا رضا نقاش ایرانی هنگامی‌که به هند مهاجرت کرد. هنگامی‌که سلیم در ابتدای سده هفدهم به الله‌آباد تبعید شد، کارگاه خود را نیز با خود برد ازاین‌رو در این روزگار دست‌کم سه نسخه شناخته‌شده برای وی کارشده است.

مرقع گلشن به دستور جهانگیر پدید آمده است. در این مرقع نمونه عالی‌ترین نوع هنرهای ایرانی نظیر نقاشی، خوشنویسی، تذهیب، ترصیع، تشعیر، تصویر و تجلید دیده می‌شود. کاتب دیباچه و خاتمه مرقع گلشن ظاهراً نستعلیق نویس مشهور دربار جهانگیر، مولانا محمدحسین کشمیری زرین‌قلم بوده است

بیشترین توجه دربار و علاقه هنری در زمان سلطنت شاه جهان به معماری معطوف شد  و طول و عرض کارگاه‌های نقاشی نسبت به زمان اکبر کاهش یافت. بااینکه نسخه‌های چندی از آثار منظوم تصویرپردازی شد، نگاره‌ها به نوارهای افقی باریک در وسط صفحه محدود گردید. برای مرقعات هنوز نگاره‌های تمام صفحه کار می‌شد. یکی از مرقعات ابتدای سلطنت شاه جهان به مرقع مینتو Minto شهرت دارد که نامش را از صاحب آن ارل مینتو فرماندار کل هند گرفته است.

زیباترین نگاره‌های سلطنت شاه جهان را می‌توان در یک نسخه همایونی پادشاه نامه مشاهده کرد. این نسخه مفصل را که در بردارند وقایع نخستین دهه سلطنت شاه جهان و چهل‌وچهار نگاره تمام صفحه است محمدامین مشهدی آن را کتابت کرده است.

عصر زرین آفرینش هنری در زمان اورنگ زیب (سلطنت در ۱۶۵۸- ۱۷۰۷) به پایان آمد و او حمایت از هنرها را واگذاشت. کتاب‌آرایی به یک نقطه فنی و سبک‌شناختی رسید چون هنرمندان از واقع‌گرایی روی برتافتند و به مفاهیم بسیار سنتی ترکیب‌بندی دل بستند و تک‌چهره ساده و نسبتاً بی‎روحی پدید آوردند. در سال ۱۰۹۱ ه ق/ ۱۶۸۰م هنگامی‌که این حاکم موسیقی و نقاشی را در دربار تحریم کرد، بسیاری از هنرمندان عهد تیموریان هند به خدمت حاکمان ایالتی و اشراف درآمدند. طبیعت‌گرایی گل و گیاه روزگار شاه جهان دارای سبک ویژه شد و اشیاء نیز بیشتر ویژگی نمایشی پیدا کرد تا کاربردی.

منسوجات هند در دوران اسلامی:

در دوره مغول بافت زری ابریشمی در هندوستان ترقی بسیار کرد . مراکز بافندگی بسیاری وجود داشت که معروف‌ترین آن‌ها لاهور و اورنگ‌آباد است . این زری‌های هندی که طرح‌ها و رنگ‌آمیزی مفصل دارد و طلا در آن‌ها زیاد بکار رفته برای لباس مردانه و زنانه استعمال می‌شد. «ساری‌ها» و «اودهنیسا» Oudhnis و شال کمرهای زیبای هند از عالی‌ترین منسوجات دنیا بشمار می‌آید و چندین نمونه خوب از این‌ها در موزه متروپولیتن موجود است.

گلدوزی و قلاب‌دوزی در هندوستان مرسوم بود و روی پارچه‌های نخی عمامه و جامه و شال و بالش بکار می‌رفت. از نمونه‌های عالی گلدوزی دوره مغول در موزه متروپولیتن قطعه‌ای از جامه درباری است که با بخیه زنجیری با گل‌وبته به رنگ سبز و زرد و قرمز گلدوزی شده است.

 

مشهورترین منسوجات هندوستان شال کشمیری است که از قرن هجدهم ( دوازدهم هجری) به بعد بافته می‌شود. بعضی از آن‌ها دارای گلدوزی است و طرح‌های گل و مخروطی شکل که از اسلوب ایرانی اقتباس‌شده ، دارند.

دوطريقة تزیین پارچه از زمان قدیم در هندوستان رایج بوده. یکی مهر کردن پارچه با قطعات چوب است که نقوشی روی آن‌ها کنده‌شده و دیگری به‌وسیله رنگرزی است که در زمان مغول به منتها درجه ترقی خود رسید و با نقاشی ترکیب می‌شد. در موزه متروپولیتن چند نمونه عالی از پارچه‌های نخی نقاشی با مهرشده قرن هفدهم و هجدهم وجود دارد.

این پارچه‌ها در انگلیس و آمریکا منسوجات به نام پلامپور و پینتادوس معروف بود. نقاشی و مهر زدن پارچه های نخی نیز مرسوم بود و از این نوع یک لباسی درباری در موزه متروپولیتن وجود دارد که با طرح غنچه به رنگ سرخ و طلائی تزیین‌شده است.

 تعاریف و اشخاص مهم در هنر هند در دوران اسلامی:

نقاشی گورکانی: هنر مربوط به امپراتوری گورکانیان (مغولان هندی که تحت حمایت همایون شاه (میانه سده شانزدهم /دهم ه) آغاز شد؛ و تحول آن تا زمان محمدشاه گورکانی (نیمه نخست سده هجدهم / دوازدهم ه) ادامه یافت. نگارگران ایرانی چون میر سید علی و عبدالصمد در بنیان‌گذاری آن سهمی اساسی داشتند. در دوران اکبر شاه – که سیاست وحدت ایدئولوژیک و فرهنگی را در قلمرو وسیع خود دنبال می‌کرد- شگردهای طبیعت‌پردازی اروپایی نیز به کار گرفته شد. بدین‌سان، در کارگاه وابسته به دربار گورکانی شیوه ای التقاطی متشکل از عناصر ایرانی، هندو، و اروپایی رخ نمود؛ که در جریان‌های بعدی نقاشی هندو ایران اثر گذاشت.

در کارگاه پررونق اکبر شاه، نقاشانی چون عبدالصمد، میرسیدعلی، دسونته، بساون، لعل، مسکین، و منصور فعال بودند؛ و نسخه‌های متعددی از زندگینامه ها، متون تاریخی، دیوان شعرای ایرانی، و ترجمه فارسی ادبیات هندو را به تصویر کشیدند نسخه‌های اکبر نامه، خمسه نظامی، و شاهنامه فردوسی از این جمله‌اند. بعداً، و به‌خصوص در زمان جهانگیر شاه، نقاشی تک‌چهره‌های نیمرخ از شاهان و درباریان رواج یافت؛

و در آن کوشش برای شبیه‌سازی آشکارتر شد (مثلاً، در آثار بشنداس ، منواهر، و دولت) به تدریح، ثبت رویدادها، و بازنمایی اشخاص، جانوران و گیاهان واقعی جای تصویرگری روایی پیشین را گرفتند (مثلاً، در آثار منصور) به‌طورکلی، نقاشی گورکانی در جریان تحولش بیشتر به فرنگی سازی گرایید؛ و این گرایش عمدتاً به سبب فراوانی باسمه‌ها، نقاشی‌ها، و کتاب‌های مصور اروپایی در هندوستان بود (نکته آنکه، بهره‌گیری آزادانه از اسلوب‌های طبیعت‌پردازی نه‌فقط در سراسر هند گسترش یافت، بلکه ازآنجا به ایران هم رسوخ کرد). از نقاشی گورکانی کار دربار اورنگ زیب دچار رکود شد؛ و بسیاری از هنرمندان به دربار راجه های هندو روی آوردند. احیای آن در زمان محمدشاه نیز چندان نپایید.

برخی از هنرمندان دوران گورکانی:

دولت مصور: (دولت محمد) (نگارگر هندی، فعال در نیمه نخست سده هفدهم / یازدهم ه). از نمایندگان مکتب نقاشی گورکانی به شمار می‌آید. او در صورتگری سعی در شبیه‌سازی داشت. علاوه بر مشارکت در مصورسازی نسخه‌های خطی بابرنامه، اکبرنامه، و نفحات الانس جامی، حواشی مرقعات را نقاشی می کرد. مرقع گلشن به کوشش این هنرمند فراهم آمد؛ و توسط وی چهره جهانگیرشام و برخی هنرمندان دربارش بر حاشیه صفحات این مرقع نقاشی شد. از جمله آثارش: جوان در حال مطالعه.

منصور (نادر العصر): (نقاش هندی، فعال در اواخر سده شانزدهم / دهم ه، نیمه نخست سدۀ هفدهم یازدهم ه). از استادان برجسته مکتب نقاشی گورکانی بود. عمدتاً، به نقاشی حیوانات و نباتات می‌پرداخت. دقت در طراحی و رنگامیزی برای طبیعی جلوه دادن موضوع، از ویژگی‌های کارش به شمار می‌آیند. او فعالیت خود را در دربار اکبر شاه با مشارکت در مصورسازی بابر نامه آغاز کرد.

زیر نظر هنرمندانی چون بساون و مسکین آموزش دید. در زمان جهانگیر شاه، به سبب دقتی که در بازنمایی گیاهان و جانوران داشت، محبوبیت بسیار یافت؛ و لقب «نادر العصر» از شاه گرفت. جهانگیر شاه را در سفری به کشمیر همراهی کرد (۱۶۲۰/ ۱۰۳۰ ق)، تا با تصویر کردن گلها و سبزه های نایاب، مرقعی فراهم آورد. (این مرقع تهیه شد و بعد از مرگ جهانگیر شاه به دارا شُکوه رسید. او نیز مرقع را به محبوبه‌اش هدیه کرد). ازجمله دیگر آثارش: گورخر.

بِشنداس: نگارگر هندی، فعال در نیمه نخست سده هفدهم / یازدهم. از سوی جهانگیر شاه همراه خان عالم – سفیر هند به ایران آمد تا چهره شاه‌عباس اول و درباریان او را نقاشی کند. او در شبیه‌سازی دست داشت، و شیوه نقاشی گورکانی را دنبال می‌کرد. ازجمله آثارش: شاه‌عباس سوار بر اسب و یک نوکر

برای اطلاعات بیشتر دربارۀ هنر هند در دوران اسلامی اینجا کلیک کنید.

 

منابع:

هنر و معماری اسلامی 2، شیلا بلر و جاناتان بلوم

راهنمای صنایع دستی، س.م. دیماند

دایره المعارف هنر، رویین پاکباز

برای خرید فایل PDF این مقاله بر روی لینک زیر کلیک کنید

6,000 تومانافزودن به سبد خرید

ویدیوهای پیشنهادی
article
مقالات پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست
error: حق نشر محتوا محفوظ است