هنر هند

هنر هند

هنر هند باستان

دودمان هاي هند

دودمان مائوريا

هنگامی که اسکندر مقدونی در ۳۲۶پ.م. به رودخانه سند رسید، سپاهیان اش از پیش رفتن سر باز زدند. اسکندر ناخشنودانه رؤیای فتح هند را کنار گذاشت و به وطن اش بازگشت. پس از مرگ اسکندر، سرداران اش امپراتوری او را میان خود تقسیم کردند. یکی از ایشان، سلوکوس نیکاتور، بار دیگر به هند یورش برد، اما چاندرا گوپتا مائوريا ( ۳۲۳ – ۲۹۸ پ. م.)، بنیانگذار دودمان مائوريا ( ۳۲۳ – ۱۸۵ پ.م.)، در ۳۰۵پ.م. او را شکست داد و سرانجام تقریبا سراسر هندوستان امروزی را زیر فرمانروایی خود درآورد.

آشوکا

بزرگترین فرمانروای مائوريا (۲۷۲ – ۲۳۱ پ.م.) آشوکا بود، که با گرایش به آیین بودا و گسترش آموزه های بودا در سراسر هند و فراسوی آن، نقشی تاریخی یافت. آشوکا مجموعه قوانینی براساس دارمای بودا تدوین کرد و آنها را بر ستون های سنگی یکپارچه ای نگاشت که در سراسر قلمرو پادشاهی اش برپا ساخت. ستونهای آشوکا که بلندی شان به ۹ تا ۱۲ متر می رسد، نخستین آثار سنگی عظیم شناخته شده در هند اند.

هنر هند

هر ستون که در عمق زمین جا می گرفت، زمین و آسمان را به هم پیوند می داد، و به نوعی محور عالم  بود، مفهومی مانده از دوران پیش از بودا که در معماری بودایی به نقش مایه ای مهم تبدیل شد. این ستونها در طول راه های زیارتی بودایی و در جاده هایی برپا شده بود که به پاتالی پوترا (پاتنای امروز) پایتخت مائوریا می رفت.

بر فراز ستون های آشوکا سرستون های ظریف و استادانه بود که آنها هم از سنگ یکپارچه ساخته شده بودند. نفیس ترین این ها سرستونی به ارتفاع بیش از دو متر با نقش شیر است که از سَرنات به دست آمده است، جایی که بودا نخستین موعظه اش را کرد و (چرخ قانون) را به حرکت درآورد. سبک این سرستون آشوکا بسیار وام دار هنر خاور نزدیک باستان است، اما موضوع اش حال و هوای بودایی دارد.

دو جفت شیر پشت به هم كه روی سرستون ایستاده اند، با چهار چرخ و چهار حیوان زینت یافته که نمادهای چهار جهت جهان اند. چرخ بودا (چاکرا) به چرخ قانون، اشاره دارد، ولی نمایانگر آوازه آشوکا به عنوان چاکراوارتین (نگهدارنده چرخ)، جهانشاهی با اقتدار خدایی، نیز هست. دهان های گشوده ی چهار شیر که رو به چهار جهت جهان دارند به معنای ابلاغ جهانی پیام بوده است. در سرستون سارنات، گردونه  يا چرخ ( امروزه اين چرخ بر روي سر ستون قرار ندارد) به وسیله چهار شیر حمایت می شود.

شیرها که تا همین اواخر در جنگل های هند پرسه می زدند، آن روزها به مثابه سلطان جنگل در نظر گرفته می شدند. بنابراین، بودا شیری بود میان معلمان مذهبی و خطابه او در تمام چهار گوشه دنیا رواج داشت، درست مثل غرش شیر که تاییدی است بر تسلط او در جنگل. چهار حیوان روی تخته سنگ – فیل، اسب، گاو نر و شیر – بر گستردگی و فرمان خطابه بودا دلالت می کنند. در هند تا دوره ودایی هر کدام از این حیوانات نماد یکی از چهار گوشه دنیا بودند؛ فیل نماد شرق، اسب نماد جنوب، گاو نر نماد غرب و شیر نماد شمال است.

هنر هند

با بررسی فن و جزئیات مجسمه سازی سرستون، شواهد قانع کننده ای مبتنی بر تاثیرات ایرانی يا، دقیق تر، هخامنشی پیدا می کنیم: گلبرگ های دراز و کشیده که شیار روی ناقوس را شکل می دهند، خود ناقوس، واقع گرایی حیوانات روی تخته سنگ، عضلات تصنعی و کشیده و سرپنجه های عمیق حک شده، چهار شیر ناآرام، همه این ویژگی ها در مجسمه های هخامنشی در پایتخت بزرگشان، تخت جمشید دوچندان دیده می شود.

یادآوری این نکته حائز اهمیت است که امپراتوری مائوریا در نتیجه حمله اسکندر به شمال هند و به دنبال ویران کردن تخت جمشید به وسیله او به وجود آمد؛ مجسمه سازان ایرانی که برای داریوش کار می کردند، اکنون به دنبال حامیان جدید بودند درنتيجه مجسمه سازان ایرانی يا مجسمه سازان یونانی که زیر نظر ایرانی ها آموزش دیده اند، برای آشوکا کار کردند.

دودمان كوشان

دودمان مائوریا با کشته شدن آخرین فرمانروای آن به دست یکی از سرداران اش، که دودمانی به نام خویش (شونگا) بنیاد نهاد، پایانی ناگهانی یافت. اما شونگاها (۱۸۵ – ۷۲پ.م.) بر امپراتوری ای فرمان راندند که به هند مرکزی محدود می شد، جانشینان شان آندراها ( حدود ۵۰- ۳۲۰م.) بر فلات دَکَن در جنوب نیز فرمانروایی داشتند.

در اواسط نخستین قرن میلادی، امپراتوری عظیم تر کوشان ها (۵۰- ۳۲۰ م.) در شمال هند سربرآورد. معروف ترین پادشاه این دودمان کانیشکا (۷۸ – ۱۴۴م.) بود که پیشاور در گَنداره، منطقه ی بزرگی در پاکستان کنونی، را پایتخت خود قرار داد. کوشان ها از طریق بازرگانی بین چین و غرب در طول عمده ترین جاده های کاروان رویی که کالاهای تجملی را از شرق به امپراتوری روم می بردند به ثروتی سرشار دست یافتند.

سانچی 

یکی از مهم ترین معابد بودایی درسانچی، در هند مرکزی و در زمان فرمانروایی آشوکا پديد آمد و بیش از یک هزار سال مورد استفاده بود. این معبد مرکب از چندین عمارت است که طی قرنها ساخته شده و شامل عبادتگاه ها، ويهاراها (حجره هایی برای زندگی راهبان) و استوپاهای عظیم است.

تاریخ بنای اولیه ی استوپای عظیم سانچی، زمان فرمانروایی آشوکا است، اما پیشینگی شکل کنونی آن، با پرچین سنگی و چهار دروازه، حدود ۵۰ پ.م. تا ۵۰م. است. گنبد خشت و گلی اش بیش از پانزده متر ارتفاع دارد. پرستندگان از یکی از دروازه ها وارد می شوند، قدم به راه طواف پاییني می گذارند، و بعد از پله های جنوبی بالا می روند تا در طبقه ی دوم به طواف بپردازند. رفتن به زیارتگاه بودا نه فقط برای راهبان که برای همه آزاد بود، و در سانچی بیش تر نذورات از سوی مردمان فرودستی بود که می خواستند با پیشکش های خود در باززایی های آتی شایستگی بیش تری بیابند.هنر هند

نقش برجسته های روی چهار مناره ی استوپای عظیم سانچی نه فقط زندگی بودا، که داستان های زندگی های گذشته ی او را نشان می دهند. به عقیده ی بودایی ها، هرکس، از جمله سیدارتا، زندگی های گذشته ی بیشماری داشته است. سیدارتا در زندگی های پیشین خود شایستگی کافی یافته بود تا به روشن بینی دست یابد و بودا شود اما در شرح زندگی هایی که نقش برجسته های استوپای عظیم نشان می دهند، بودا هرگز به صورت انسانی ظاهر نمی شود.

به جای آن، صورتگران نمادهایی – مثل جای پاها، یک سایه بان، یا نیمکتی خالی – را برای نمایش حضور بودا به کار برده اند. برخی پژوهندگان این نمادها را نمایانگر جاهایی می دانند که بودا زمانی در آنها گام نهاده تا دیگران بتوانند ردپای او را پی بگیرند.

هنر هنددر مناره ی شرقی، هم چنین پیکره ای زني به نام  ياکشی دیده می شود که ایزد بانوی باروری و رستنی ها است. او در حالی که یک دست اش را برای گرفتن شاخه ای از درخت انبه دراز کرده، پای چپ اش را به تنه‌ی درخت می فشرد. بودایی های بعد با برداشت از این حرکت و تداعیهای تصویری اش از زاد و ولد و فراوانی، به بازنمایی زایمان مايا، مادر بودا، پرداختند.

استوپا 

یکی از اساسی ترین عناصر پرستشگاه های بودایی، پشته خاک مدوری است كه شبيه تپه گورهای اولیه ی جنوب آسیا است. اما استوپا نه مقبره که جایگاه بقایای بودا بود. وقتی بودا درگذشت، خاکستر برجای مانده‌ی او در هشت صندوقچه تبرک شده جای داده شد، بازمانده های بودا زیر پشته خاک ها استوپاها دفن شد که ورود به آنها ممکن نبود. در نیمه ی قرن سوم پ.م.، آشوکا هشت صندوقچه ی نخستین را گشود و بقایای بودا را میان هزاران استوپا در چهار گوشه ی قلمرواش پخش کرد.

هنر هند

استویاها اندازه های مختلف دارند، بزرگ ترین شان، مثل استوپای بزرگ سانچی ماندالاهای سه بعدی با نمودارهای مقدسی از عالم اند. گنبد استویا نمایانگر کوه جهان است، با چهار تورانا یا دروازهای ورود و خروج در چهار جهت اصلی۔ هارمیکا، بر بالای گنبد استوپا، محوطی مربع محصور در یک چهارضلعی سنگی است که نماد حریم مقدس خدایان محسوب می شود.

در وسط هارمیکا یاستی یا میله ای قرار دارد که در حکم محور عالم است، بن مایه ای که پیش از آن در ستون های آشوکا نیز وجود داشته است. سه چاترا، با لوح سنگی، که معنی های گوناگونی به آن نسبت داده می شود، چون تاجی بر فراز یاستی جای دارند. یاستی از قله ی آن کوه – گنبد سر میکشد و از هارمیکا می گذرد، و این چنین دنیا را به ملکوت می پیوندد، کل این ساختار را غالبا دیوارهای سنگی در بر میگیرد تا فضای پاک محتوی بقایای بودا را از دنیای کفرآمیز بیرون جدا سازد.

 

گنداره 

هنر هندهنر هندنخستین بازنمایی های انسان گونه ی بودا احتمالا در نخستین قرن میلادی پدیدار شد. پژوهندگان هنوز در این اندیشه اند که این گرایش مهم در شمایل نگاری بودایی چگونه پیش آمد، اما یک عامل می تواند تغيير دریافت از خود بودا باشد.

بودا که در آغاز به سان روشن بینی میرا پرستش می شد، به طوری فزاینده به چهره ای ایزدی تبدیل شد.

در پی آن، پیروان بودا برای پرستش او خواستار تصویرهایی از او شدند. بسیاری از چهره نگاری های او در قالب انسانی از گنداره در پاکستان به دست آمده است. هنر گنداره تا حد زیادی مدیون هنر یونانی – رومی است، که میراث یورش های اسکندر به این منطقه است.

يکی از قدیمی ترین مجموعه روایت های تصویری که در چهره ای انسانی نمایان شده افریزی است در گنداره (تولد بودا در لومبینی، روشن بيني بودا، نخستین موعظه اش در سرنات، و مرگ او). در نقش برجسته اول ملکه مایا شاهزاده سیدارتا را،که از همان زمان معنویت (اوشنیشا)، خردمندی (اورنا) و هاله ی نور را با خود دارد از پهلوی راست به دنیا می آورد. آنکه او را به دست می گیرد ایندرا است. حضور بانوانی در لباس های فاخر، یکی شان با بادبزنی از پرهای طاووس نمایانگر ثروت و شوکت زندگی شاهانه ای است که بودا به آن پشت می کند.

هنر هندهنر هنددر صحنه ی بعد، بودا زیر درخت بودی نشسته و سربازان و دیو ها نابه‌کار می کوشند او را از جست و جوی معرفت باز دارند. آنان ناکام می مانند و بودا موفق می شود دست دراز کرده، زمین را به مثابه گواه روشن بینی اش لمس کند.

در صحنه ی بعد، بودا در باغ گوزن، در سرنات، راه های هشتگانه رسیدن به نیروانا را موعظه می کند. در این صحنه، بودا، که زیر پیکرهاش دو گوزن و چرخ قانون جای گرفته اند، دست خود را بالا آورده تا به راهبان و پیروان دیگری که برای شنیدن نخستین موعظه اش آمده اند، رحمت خویش را نثار کند.

در آخرین بخش این افريز، بودا میان پیروان اش در حال مرگ است، که بعضی از آنان در حال زاری و ناله اند؛ اما یک راهب، که دریافته كه بودا از رنج کشیدن به آرامش ابدی رسیده، آسوده خاطر به مراقبه نشسته است. هرچند شمایل نگاری این افريز بودایی است، ولی پیداست هنرمند گندارهای پیکره های رومی را الگوی خود قرار داده است.

برای اطلاعات بیشتر دربارۀ هند گوپتا و پس از گوپتا اینجا کلیک کنید.

برای خرید فایل PDF این مقاله بر روی لینک زیر کلیک کنید

6,000 تومانافزودن به سبد خرید

ویدیوهای پیشنهادی
article
مقالات پیشنهادی
فهرست
error: حق نشر محتوا محفوظ است