بررسی بصری آثار رضا عباسی و معین مصور

رقیه هاشمی

لعیا غروبی

مکتب صفوی

هنگامی كه سلسلة صفویه روی کارآمد، مركز هنری ایران از هرات به تبریز انتقال یافت و در شیوة نقاشی ایرانی، تحول تازه‌ای به وجود آمد. نگارگری به‌سوی طبیعت‌سازی گرایش یافت و استادان نامداری چون رضا عباسی مبدع مكتب صفوی شدند.

در این عهد هنرمندان از میدان تنگ كتاب خارج شدند و نقاشی دیواری رونق گرفت. مینیاتورهای دوران صفویه، با دو مكتب مغولی و تیموری تفاوتی آشكار دارد و خاصه شیوة مینیاتورهای صفوی از شیوه‌های تیموری و به‌ویژه مغولی به‌مراتب نرم‌تر است.

رضا عباسی، خواجه‌نصیر پسر عبدالجبار استرآبادی، فرخ بیك میرزامحمد شاگرد خواجه عبدالعزیز، محمدقاسم مشهور به  سراجای نقاش، شفیع عباسی ، محمد یوسف مصور ، مولانا محمد علی ، معین مصور ، شیخ رمزی و محمد طاهر كاشی از نام آوران نقاشی عصر صفویه اند .

یكی از ویژگی‌های هنر نقاشی در عهد صفویه این است كه چون ارتباط با كشورهای اروپایی و نیز آسیایی در این عهد گسترش یافت، در اثر شناساندن هنر ایران به كشورهای بیگانه، گام‌های ارزنده‌ای برداشته شد كه آثار آن در موزه‌های جهان و داخل كشور موجود است. عصر صفویه، بدون تردید، آغاز فصل تازه‌ای در تاریخ مینیاتور ایران محسوب می‌شود.

 

مکتب اصفهان

نگارگری ایران در دوره‌های مختلف تحولات گوناگونی را از سر گذرانده که نتیجه اتفاقات تاریخی هجوم اقوام مختلف به ایران بود و از مراودات فرهنگی و هنری میان کشورها تأثیرات گوناگونی پذیرفت. بااین‌حال هنرمندان ایرانی از بینشی برخوردار بودند که به‌رغم این دگرگونی‌ها، اصول بنیادی هنر خود را دست‌کم تا دوره صفوی حفظ کردند و هنر ایران با همه تعرضات و تأثیراتی که بر روح و ذهن مردم مرزوبوم داشت، همچنان ساختار فرهنگی و فکری آنان ویژگی ایرانی بودن خود را از دست نداد. در مکتب نگارگری اصفهان با وجهی از تفکر مواجه هستیم که علی‌رغم ایرانی بودن تأثیراتی نیز از هنر غرب در آن مشاهده می‌شود که بر اساس آن نگاه هنرمند از دریچه چشمان خود و معرفی انسان در تصاویری است که کم‌کم به انسان عادی مبدل می‌گردد. آن وجه از نگاه که حضور هنرمند را چه در خود نقاشی و چه نوشتن نام خود در آن اعلام می‌کند. براین‌اساس هر هنرمندی به خود حق می‌دهد آثاری به وجود آورد که معرف او باشد. حتی اگر نامش بر آن نقاشی نباشد.  لذا با بررسی نقاشی‌ها می‌توان ویژگی‌های فردی و اثر دست هنرمند را شناسایی کرد. این بدان معناست که جایگاه اجتماعی هنرمند تثبیت می‌شود و هنرمند تشخص هنری می‌یابد. در اینجا هنرمند قصد دارد از طریق نقاشی‌هایش خود را بیان کند، درست برعکس گذشته که نقاش با به‌تصویرکشیدن موضوعی از یک شاعر، وابسته به کتاب و یا موضوع آن بود و کار او بر اساس سفارش حامی صورت می‌گرفت، در اینجا هنرمند درگیر لحظات و افعال انسانی است و نقش انسان موضوع اصلی قرار می‌گیرد.

سبک نقاشی اصفهان ویژگی‌های خاص خود را دارد؛ از جمله حضور انسان در تصویر، قلم‌گیری قوی و تندی و کندی در آن، ایجاد بعد در عناصر تصویر، به‌کارگیری فضای خاکستری او که در زمینه به‌نحوی‌که تصویر رنگی پیکره‌ها خود را نشان می‌دهد، استفاده از عناصر تشعیر گونه و تک‌رنگ دورتادور پیکره، حساسیت نسبت به کادر و موضوعات درون آن و به طبع آن فاصله پیکره یا پیکره‌ها از بیننده. هر یک از هنرمندان سبک نقاشی اصفهان نیز در این عناصر به‌کاررفته در آثارشان ویژگی‌های خاص خود را دارند. آثار هنرمندانی چون رضا عباسی، معین مصور، ابوالفضل الحسینی، محمدقاسم، محمد یوسف، محمدعلی و دیگر هنرمندانی که هر یک با آثار خود معرف شخصیت هنری خود هستند.

 

رضا عباسی

رضا عباسی از بنیان‌گذاران مکتب اصفهان بود؛ و با نوآوری در طراحی و انتخاب موضوع‌های جدید، باعث تحولی در نگارگری ایرانی شد. با آنکه در زمان حیات هنرمندی نامدار و مورد حمایت شاه‌عباس اول بود، از احوال او چندان اطلاعاتی در دسترس نیست. (پاک‌باز،1395: 254) احتمالاً در سال ۹۹۵ قمری همراه پدرش مولانا علی اصغر کاشی وارد کارگاه سلطنتی قزوین شد. شماری از نقاشی‌ها و طراحی‌های تک برگه‌ای که رقم “رضا” و”آقا رضا” دارند از بهترین آثار این هنرمند به شمار می‌روند. آقا رضا در این آثار طراحی با قلمو را، که از سده نهم هجری شروع شده بود، به کمال رسانید بیشتر آثاری که با امضای آقا رضا و رضا رقم خوردند بدون تاریخ اند. احتمالاً آقا رضا از همان نخستین سال‌های دهه حکومت شاه عباس، به سبب توانایی هنری و درخشش آثارش، عنوان “عباسی” را از شاه گرفت از آن پس آثارش را با نام رضا عباسی رقم زد(کاووسی،1386 :3).رضا عباسی سنت واقع گرایی کمال الدین بهزاد و محمدی را ادامه داد و می کوشید حرکات و سکنات آدمها را ضبط و ثبت کند و در شبیه سازی جانوران دقت زیادی نشان می داد .با این حال هیچگاه به شگردهای طبیعت گرایی چون برجسته نمایی وپرسپکتیو و غیره متوسل نمی شد.

 

معین مصور

معین مصور نگارگر و رسّام ایرانی پیرو سنت واقع‌گرایی کمال‌الدین بهزاد و از شاگردان برجستة رضا عباسی بود. وی در اصفهان زندگی و کار می‌کرد و در زمینه‌های مصورسازی و طراحی با قلم و آبرنگ آثار بی‌شماری از خود به‌جای گذاشت. او در دیوارنگاری کاخ‌های سلطنتی اصفهان نیز مشارکت داشت همچنین در مجالس رزمی و بزمی، تک‌چهره، جانوران و پرندگان را به تصویر می‌کشید. او آثارش را غالباً با جملة  “کمینه معین مصور” ، “ز توفیق صانع رقم زد معین” و “به نصرت رقم زد معین مصور”امضا می‌کرد. معین مصور ازجمله نگارگرانی بودند در برابر جنبش فرنگی‌سازی مقاومت کردند و راه خویش را ادامه دادند. شاید در هنرش هیچ‌گونه نوآوری نتوان یافت؛ ولی او در بازنمایی دنیای پیرامونش  و در ثبت حالت‌ها و شباهت‌ها بیش از رضا عباسی وسواس نشان می‌داد.

حتی در تصویر هایی چون “جوان خروس در بغل” بدون توسل به شگرد های طبیعت پردازی،یک نقاش مستند ساز بود. او نخستین نقاشی بود که مشخصات موضوع کار و تاریخ دقیق اجرای اثرش را غالبا به طور مستند درج می کرد.

معین مصور از باوفاترین شاگردان رضا عباسی بود که شیوه استادش را حفظ و ادامه داد خطوط آزاد رها و عالی او گویای این مطلب است برخلاف  استادش رضا عباسی که نقاشی اروپایی روی او تأثیر گذاشت؛ اما معین مصور کمتر تحت‌تأثیر نقاشی اروپایی که در آن زمان شایع بود قرار گرفت. معین مصور بین شاگردان رضا بااستعدادترین شاگردان بود و احتمالاً آخرین نقاش بزرگ صفوی است. آثار وی تاریخ بین سال‌های ۱۰۴۳ تا ۱۰۷۷ قمری را دارد که در مدت طولانی دوره فعالیتش از سبک رایج پیروی کرد و از روش اروپایی موردپسند مردم که در میان معاصرینش رواج داشت اجتناب ورزید.

وضعیت پیوستگی معین مصور با دربار و کارگاه‌های سلطنتی به دو دلیل قابل‌توجه است اول اینکه نام او در هیچ یک از کتاب‌های تاریخی ذکر نشده و دوم در آثار نقاشی او اشاره‌ای به حامی درباری و کارگاه‌های سلطنتی نشده است.

اهمیت او در این است که ارزش‌های بیانی خط را کشف می‌کند. از آثار او می‌توان به جوان و درویش اشاره کرد. (پاکباز،1395:255)

 

علت انتخاب آثار رضا عباسی و معین مصور

از گذشته تا به امروز انسان کانون توجه در هنر بوده است، از دوره هنر غارنشینی تا هنر مصر و بودا و اسلام. دلیل انتخاب این جامعه آماری وجود نگاره‌های بسیار با موضوع انسان در مکتب صفوی بوده است. وجود انسان در نگاره‌ها نشان‌دهنده سیر تحول بیان احساس و نحوه تفکر هنرمند بوده است. در دوره صفوی نگارگری به‌سوی طبیعت‌سازی رفت و در مکتب اصفهان انسان کانون آثار قرار گرفت. از بنیان‌گذاران این مکتب می‌توان به رضا عباسی اشاره کرد که در آثار خود موضوعات انسانی زیادی به چشم می‌خورد که حرکات در آنها ضبط شده است. او سبک واقع‌گرایی کمال‌الدین بهزاد را نیز ادامه داد. همچنین معین مصور شاگرد او و متأثر از آثار او بود. معین مصور هم مانند استادش آثار با موضوع انسانی زیادی دارد؛ اما با این تفاوت که او بر خلاف استادش کمتر تحت‌تأثیر نقاشی اروپایی قرار گرفت.

آثار رضا عباسی

کمان‌دار، رضا عباسی، مکتب اصفهان، صفویه،  قرن دهم هجری، موزه دانشگاه هاروارد، مأخذ: معین الدینی و عصارکاشانی، .139

 

چشمان ریز و کشیده. ابروهای کمانی و کوتاه که با چشمان ریز و کوتاه او هماهنگ است و انگار چشم‌ها حالت ثابتی ندارند و با پرداز ظریفی از خطوط صورت‌گرفته است. لب‌ها نازك و کشیده است. خطوط کنار لب به سمت بالا متمایل است که خندهای زیرکانه را نشان می‌دهد. بینی استخوانی و کشیده و سوراخ بینی پهن است و از فرم بینی تبعیت می‌کنند. چانه استخوانی، باریک و مثلثی شکل است و با سایه‌های حجم آن بهتر مشخص شده است. ریش‌ها و سبیل خیلی ظریف و نازك ترسیم شده‌اند. فرم صورت تیز و عقابی شکل است و خشکی بیش از حدی دارد که با گردن ستبر او هماهنگ نیست و این امر مرموزی او را بسیار زیبا به بیننده منتقل می‌کند.

بانویی با کلاه خز، با کاله خز، رضا عباسی، مکتب اصفهان، صفوی، قرن دهم هجری، مأخذ: مجموعه مقالات نگارگری، 1386 : 88

 

همانند دیگر تک‌چهره‌های زنان در نگارگری رضا عباسی این چهره نیز حالت سه رخ دارد و بیضی‌شکل است. چشم‌ها بادامی و کشیده‌اند، در چشم‌ها غرور دیده می‌شود در این نگاره غبغبی ظریف و کوچک کشیده‌شدن تا غرور او را بیشتر نشان دهد. ابروها و چشم‌ها در امتداد یکدیگر قرار دارند ابروها نازک و کمانی شکل‌اند و در یک نقطه به یکدیگر می‌رسند. لب‌ها کوچک و غنچه مانندند و بینی ظریف و کوچک همانند لب‌ها است. موهای او از خطوط مختلف کنار هم کشیده شده  تا نرمی و سن کم را نشان دهد. گوشواره بلند او ناخودآگاه چشم را به سمت موها می‌کشاند.

زن آیینه به دست، رضا عباسی، مکتب اصفهان، صفوی، قرن دهم هجری،  مأخذ: مجموعه مقالات نگارگری، 1386: 196

 

سر حالت سه رخ است و فرم کلی چهره او حالت بیضی دارد. اجزای صورت داری هماهنگی هستند و قلم‌گیری اجزای مختلف تفاوت زیادی با یکدیگر ندارند.  چشم‌ها تمام‌رخ کشیده و نگاهی به پایین دارند، ابروها کمانی، نازک و متمایل به بالا هستند و حالتی خمار گونه، بادامی‌شکل و رؤیاپردازانه دارند. بینی همانند لب بسیار ظریف و کوچک کشیدن شده. حالت دست‌های این نگاره چشم را به سمت موها هدایت می‌کند. موها با خطوط کنار هم قرار گرفته ایجاد شده و سایه‌های کمی دارد.

جوان و درویش، رضا عباسی،  مکتب اصفهان، صفویه، قرن دهم هجری، مأخذ: مجموعه مقالات نگارگری، 1386: ۱۵۱

ابروهای پرپشت و درهم‌کشیده، دو طرف انتهایی خطوط نازک‌تر و وسط آن پر پشت تر است. بینی خمیدگی دارد و حالت پیرمرد را نشان می‌دهد. لب‌ها کوچک و لب بالا به‌صورت خط و لب پایین حجم دارد و فاصله کمی با بینی دارد. ریش‌ها بدون سایه‌اند و به‌صورت خطی ایجاد شده است، سبیل به‌صورت خط منحنی کشیده شده و لبخندی را ایجاد نموده است.

چشم‌ها بادامی کشیده‌اند، ابروها نازک و هلالی مانندند و در نقطه‌ای به یکدیگر متصل می‌شوند. گوشه‌های ابرو بسیار کم‌رنگ‌تر و ظریف‌تر از ابتدای ابروهایند. لب‌ها نازک و باریک‌اند و خطوط کنار لب کمی بالاآمده اند و لبخند ملیحی را ایجاد نمود.

آثار معین مصور

عشاق، معین مصور ، مکتب اصفهان، صفویه،  قرن دهم هجری ، گالری فریر واشنگتون ، مأخذ:   Fa.wikipedia

چشم‌ها ریز، ابروهای پرپشت و درهم‌تنیده که روبه‌پایین با خطوط کوتاه کنار هم‌پرداز شده است. چین‌ها بین ابروها و روی پیشانی و گوشه چشم‌ها نشان‌دهنده میان‌سالی اوست.

بینی شکسته و خمیده و سبیل مرد با خطوط ظریف بلند و کوتاه در کنار هم‌پرداز شده است آن هم بافاصله زیاد و منظم حاکی از نژاد بربر اوست. فاصله نوك بینی و لب بسیار کم است که آن هم‌نشان دهنده سن بالای اوست که با گذر زمان تمام اجزای صورت به سمت پایین افت می‌کند. سوراخ‌های بینی بسیار بزرگ و واضح ترسیم شده است.

لب‌ها نازك و کشیده‌اند، خطوط کنار لب به سمت پایین متمایل است که افتادگی صورت را به‌خوبی نشان می‌دهد. چانه گرد و سیبی‌شکل است. در طراحی مو این نگاره با دو نوع خط، منحنی‌های مواج باز و درهم‌پیچیده و خطوط تند با شیب کم دیده می‌شود. گوش بزرگ و هماهنگ با دیگر خطوط طراحی شده است و به جزئیات در آن توجه بیشتری شده است.

چشم‌ها بادامی و خطوط چشم در امتداد و هماهنگ با فرم ابرو طراحی شده است که کشیدگی و خمار بودن چشم‌ها را نشان می‌دهد. نگاه به سمت بالا و به معشوق است و نوعی ناز و التماسی عاشقانه در آن به چشم می‌خورد. ابروهای باریک که با پرداز ظریف و خطی در نقطه‌ای به یکدیگر می‌رسند. خطوط ابرو هر چه به سمت کنارة صورت نزدیک می‌شوند نازک‌تر و کم‌رنگ‌تر شده‌اند و از تجمع پردازها کم شده است. لب‌ها باریک، خطوط لب کمی بالاآمده و خندة ملیح زن را به‌خوبی نشان می‌دهد. آن هم خندهای سراسر ناز و عشوه. بینی پهن که با حلقه‌ای نازك تزیین شده است.

حلقة مو باز و مواج و با خطوط تند و قوی پرداز شده است. موها در دو سمت روسری خیلی مرتب و یکسان تصویر شده‌اند که احتمال از زنان ایل قشقایی بوده است و تاج روی سر نشانگر شاهزاده بودن او یا از خانواده‌های اصیل بودن اوست.

زنی با سرپوش هندی در شاهنامه، معین مصور، مکتب اصفهان، صفویه، قرن دهم هجری، مأخذ: مجموعه خلیلی

صورت حالت سه رخ و بیضی دارد و روبه‌پایین خم شده است. تاریکی و روشنایی در قسمت مو و چانه دیدن می‌شود.

چشم‌ها بسیار کشیده و نگاه نگاره به سمت پایین است، ابروها کشیده و کمانی است. انتهای ابرو به سمت چشم‌ها هدایت شده و کشیدگی ابروها دقیقاً همانند چشم‌ها بسیار طولانی است. چشم‌ها نسبت به دیگر اجزای صورت بسیار بزرگ‌تر است. ابروها در قسمت انتها کم‌پشت و در قسمت میانی بسیار پرپشت هستند و در بین چشم‌ها به یکدیگر متصل شده‌اند. بینی کشیده و بزرگ است، لب‌ها نسبت به بینی کوچک‌اند و به‌صورت غنچه هستند.  موها مواج و بلندند و با پردازهای خطی کشیده شده‌اند، خطوط کنار هم قرار گرفته‌اند تا با کمترین سایه حجم لازم را ایجاد کنند.

پرتره رضا عباسی، معین مصور، مکتب اصفهان، صفویه، قرن دهم هجری، مأخذ: معین الدینی و عصار کاشانی، ۱۳۹۱

 

خطوط محیطی مهم‌ترین بخش این اثر است که به‌وضوح دیده می‌شود و در بخش‌هایی کم‌رنگ و پررنگ شده. برای ایجاد حجم در صورت از ریش و سبیل و سایه استفاده شده. صورت کوچک و ظریف است و عینکی گرد روی بینی مشاهده می‌شود. ابروهای نازک و هلالی‌شکل بافاصله زیاد از هم دیده می‌شود. چشمان کوچک و ریز با نگاهی به پایین و عینکی دایره‌ای‌شکل کشیده شده. نگاه نگاره به سمت پایین است و ابروها به سمت بالا رفته که نشان‌دهنده دقت در نگاه نگاره است. لب‌ها نازک و باریک‌اند برای نشان داد بالابودن خط کنار لب ها به سمت پایین کشیده شده است که لب ها افتاده تر به نظر برسند. سبیل‌ها و ریش‌ها لطیف کشیده شده‌اند و کم‌پشت‌اند و رنگ آن جوگندمی است. ریش و سبیل به‌صورت خالی و کم‌پشت کشیده شده و فقط در قسمت کناری لب تراکم آنها زیاد است به همین دلیل تیره‌تر کشیده شده است.

عشاق و ندیمه، معین مصور، مکتب اصفهان، صفویه،  قرن دهم هجری، مأخذ: معین الدینی و عصار کاشانی، ۱۳۹۱

صورت حالت سه رخ دارد و بیضی‌شکل است. خط زیر بینی و چانه ظرافت قلم گیری نگارگر را به خوبی نشان می‌دهد. لب‌های نازک و باریک، گوشه‌های لب کمی بالاآمده و باعث ایجاد لبخندی ملیح شده.  چشم‌ها بادامی و کشیده و درشت‌اند و خط پلک کشیده شده نشان‌دهنده ایرانی بودن آن است. ابروها هلالی و نازک‌اند و به یکدیگر متصل شده‌اند. گوشه‌های انتهایی ابرو بسیار کم‌پشت و کم‌رنگ‌اند و ظریف‌تر از ابتدای ابروها هستند. جزئیات گوش به‌درستی در آن رعایت نشده فرم گوش دایره‌ای کوچک است.  خطوط کشیده شده موها بسیار قدرتمندند و به آرامی پرداز شده و جزییات آن کشیده شده . خطوط مو هرچه از صورت دور تر میشود تراکمش هم کمتر میشود .ضخامت خطوط لب و بینی از ضخامت خطوط چشم و ابرو کمتر است .

صورت حالت سه رخ دارد و بیضی‌شکل است. خالی در بالای پیشانی وسط ابروها کشیده شده است.  اجزای صورت دارای هماهنگی اندرو قلم‌گیری روان و لطیفی دارد. چشم‌ها بادامی‌اند، ابروها باریک و کمانی‌اند و غرور خاصی در چهره دیده می‌شود.  بینی پهن است و لب‌ها نازک و باریک‌اند، لبخندی ملیح روی لب دیده می‌شود. حلقه‌های مو کنار گوش به‌صورت مواج با خطوط نازک طراحی شده. گوش نیز حالت دایره‌ای دارد.

منابع :

اصغر، جوانی، (۱۳۸۶)، مجموعه مقالات نگارگری گردهمایی مکتب اصفهان، چاپ اول، موسسه تالیف، ترجمه و نشر آثار هنری فرهنگستان هنر

پاکباز، رویین، (۱۳۷۸)، دایره المعارف هنر، چاپ پانزدهم، فرهنگ معاصر

خلج امیر حسینی، مرتضی، فرشچیان، محمود، (۱۳۸۷)، رموز نهفته در هنر نگارگری، کتاب آبان

فرمانبردار، مریم، (۱۳۹۲)، مقاله میزان اثر پذیری نگاره های معین مصور از رضا عباسی، کارشناسی ارشد، دانشگاه شاهد، تهران

رحمانی، آزیتا، (۱۳۹۷)، مقاله سیر تحول بازنمایی انسان در آثار رضا عباسی، کارشناسی ارشد، دانشگاه سوره، تهران

ویدیوهای پیشنهادی
article
مقالات پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست
error: حق نشر محتوا محفوظ است