نساجی سنتی در دوره قاجار مسیری پرفرازونشیب را پیموده و بهرغم شکوفایی در ابتدای کار، در زمان پادشاهان میانه این سلسله با ورود پارچههای صنعتی، جریان و مسیر حرکتی آن دستخوش تغییر شده است.
به واقع در نیمه نخست این حکومت هم زمان با فرمانروایی فتحعلی شاه، هنوز این هنر از نفس نیفتاده و هم چون نقاشی این عصر، با آمیختگی هنر داخلی و خارجی، پیشتاز میدان رقابت بود.
افزون بر پارچههای بدون طرح و نقش، بیشتر منسوجات آن عصر از طرحهای واگیرهای، انواع قابی، محرمات و افشان بهره میگرفتند که معمولاً با نقوش گیاهی آرایه بندی میشد.
دراین بین، طرحهای افشان و محرمات در طبقه عامه کاربرد بیشتری داشت؛ طرح افشان تقریباً با پوشاک زنانه و مصارف خانگی تعریف میگشت و محرمات، پوشش معمول خدمه دربار بود. بهعکس، انواع منسوج بدون طرح بیشتر در پوشش خاندان سلطنتی مجال ظهور مییافت و گاه با حاشیه دوزی محرمات زینت میشد. طرحهای واگیره ای و انواع قابی نیز با گستردگی بسیار، احتمالاً در پوشش زن و مرد اقشار گوناگون جامعه مورداستفاده قرار میگرفت.
مراکز تولید به علت بیکفایتی پادشاهان قاجار و نیز مشکلات اقتصادی ایجاد شده به دلیل غلبه افغانها بر اصفهان سبب انحطاط همه هنرها و از آن جمله نساجی گردید.
از طرفی نفوذ تمدن غرب در ایران، موجب ورود کالاهای بیگانه به کشور شد. در اوایل دوره قاجار پارچهبافی ایران با رقابت تولیدات هند و دول اروپایی مواجه بود. ورود این پارچهها با بهای ارزان و طرحهای متنوع، صنایع بافندگی داخلی ایران را با خطری جدی روبرو کرد. در گزارش کنسول انگلیس به این نکته اشارهشده که افراد طبقات بالا معمولاً کتان گلدار اروپایی را به لباسهای ابریشمی گرانقیمت داخلی ترجیح میدادند.
بیشتر اروپاییان بر این باور بودند که تولید پارچه در ایران جز اتلاف سرمایه چیز دیگری برای ایرانیان ندارد، چون پارچههای اروپایی با کیفیتی بهتر و قیمتی ارزانتر عرضه میشد. یکی از ترفندهای فروش بیشتر پارچههای خارجی در ایران، استفاده از نقوش و طرحهای ایرانی بود که برخلاف رنگها و نقشهای اروپایی مورد پسند ایرانیان قرار میگرفت. یکی از شرکتهای واردکننده پارچههای انگلیسی به ایران، شرکت تجاری رالی در تبریز بود که این راه را برای کسب درآمد بیشتر در پیش گرفته بود.
واکنشهای برخی بازرگانان و علما سبب شد که کارخانههای مختلف ریسندگی و بافندگی از روسیه، آلمان و نخستین کارخانه ریسندگی ماشینی انگلستان خریداری و در شهرهای تهران، تبریز و اصفهان و در تهران تأسیس شد و شروع بکار کرد.
کیفیت ابریشمهای بافتهشده در شهر کاشان بسیار متاثر از طرحهای اروپایی بودند.
مرکز تولید پارچههای قلمکار که در دوره صفوی شهر کاشان بود، در دوره قاجار علاوه بر اصفهان، به شهرهای همدان و یزد منتقل شد که هماکنون نمونههایی از آنها در موزه متروپولیتن موجود است و متعلق به اواخر قرن هجدهم میلادی است.
بافت پارچههای زربفت که در دوران صفوی به نقطه اوج خود رسیده بود کماکان با همان تکنیکها و البته با کیفیت پایینی ادامه یافت.
مراکز بافت این پارچه در دوران قاجار نیز تقریباً همان مراکز بافت دوره صفوی یعنی شهرهای یزد، اصفهان و کاشان بود. بهطورکلی اصفهان از مهمترین مراکز بافت پارچه در آن دوران بهحساب میآمد.
علاوه بر پارچههای زری و قلمکار، از دیگر بافتههای این شهر میتوان به پارچههای نخی ساده (چیت) اشاره کرد که از الیاف مرغوب تولید میشدند .کتانهای ضخیم رنگی از دیگر محصولات شهر اصفهان بوده است. از دیگر مراکز مهم صنعتی این دوره خراسان بوده که در آن شالهای پشمی تولید میشده است.
لازم به ذکر است که پارچههای پشمی کرمان و خراسان شباهت بسیار زیادی به شالهای کشمیر دارند بهطوری که پروفسور پوپ معتقد است تمییز آنها از یکدیگر کاری بس دشوار است.
شهر ابیانه نیز مرکز بافت پارچههای ساتن و چند نوع زربفت به شمار میرفت. تبریز و مشهد نیز از مراکز مهم بافت تافته در آن دوره محسوب میشدند. بهغیراز تافته، شهر تبریز مرکز تولید پارچههای پنبهای سفید (بیاض)، بورمه (پارچه آبیرنگ)، قدک و چلوار، پارچههای ابریشمی و حولههای کشمیری با طرحهای درشت بود که بیشتر این منسوجات در اوایل قرن نوزدهم به روسیه صادر میشدند.
انواع پارچه عبدالرحیم کلانتر ضرابی در کتاب تاریخ کاشان در زمینه پارچههای آن دوره و ستایش نساجان، آورده است: در عمل نساجی و شعربافی استادان کامل و نقشبندان ماهر به ظهور میآید، از اطلس و صوف و قناویز و خارا و زریهای الوان و مشجر و محرمات و مخمل یکرنگ و الوان و قطنی و دارائی و قدک در کمال خوبی.
منسوجات گرانبهاتر از قبیل ابریشم، مخمل و گلدوزی حتی قبل از آنکه در اروپا رایج شده باشد در ایران تهیه میشده است و اکنون محصولات آن محدود شده است در این دوره که مردم به کالاهای فرنگی روی آوردند، پارچههایی از قبیل چیت، فاستونی و پارچههای پشمی خارجی جای منسوجات نخی دستباف و مخمل و ترمه کاشان و کرمان و شالهای پشمی خراسان و کرمان را گرفت.
از میان پارچههای این دوره میتوان به پارچههای ابریشمی که در زمان فتحعلی شاه دوباره رواج یافته بود ایرانیها کلمه “تافته” یا بافتهشده را برای اشاره نمود که سبب ورود بافتههای مجلل به دربار شد ابریشم ساده بافتهشده معرفی میکنند اما جالبترین و ارزشمندترین ابریشمهای دوره صفوی و قاجار و بافتههای ترکیبی (مرکب) درخشان و مخملی هستند.
از دیگر پارچههای مهم این دوره بوده است که سابقهای بس چشمگیر از دوره صفوی بکار رفته باشد زری یا زر بفت دارد. اصولاً به پارچهایکه در بافت آن الیاف طلا و نقره و یا گلابتون گویند. برای بافت این نوع پارچه با توجه به کاربرد آن، تقریباً از همه نقوش سنتی ایرانی بهعلاوه آیات قرآن کریم و یا مضامین ادبی استفاده میشود.
با توجه به حصول طبقهبندی برای پارچههای رایج عصر فتحعلی شاهی، مشتمل بر بدون طرح و نقش، واگیرهای، انواع قابی، محرمات و همینطور افشان، اینک میتوان نقوش کاربردی در بستر آنها را به لحاظ موضوعی به انسانی، جانوری، گیاهی، هندسی، جمادی و تلفیقی تقسیم داشت.
البته نه تنها مستندهای تصویری که نمونههای بهجای مانده نیز نشان میدهد در پارچههای دوره نخست قاجار، مضامین قابلتعریف نیست. در تأیید این جمادی و تلفیقی تقریباً در تمام مدعا، نقوش موجود در مصادیق تصاویری تقریباً انواع طرح اندازی بر پایه بن نگارههای گیاهی است.
البته هرچند برتری شاخص با فاصله بسیار نسبت به سایر انواع، از آن نقوش گیاهی (طبیعی و انتزاعی) و تا اندازهای هندسی است اما گویا تکه پارچههایی وجود دارد که بر وجود اندک عناصر انسانی و جانوری در پارچههای اوان آن عصر دلالت میکند.
در دوره قاجار نسبت به دوره صفوی و دوران قبل از آن، از نقوش انسانی بسیار کم و گاه بهصورت جزئی استفادهشده است؛ این موضوع، یکی از ویژگیهای پارچهبافی قاجار است. در آرایههای تزیینی پارچههای قاجار، نقوش جانوری بسیار کم یاب هستند. در میان نمونههای بهجای مانده نیز اکثراً به نقوش پرندگان کوچک در همراهی با نقوش گیاهی و گلوبته اکتفا شده است.
مجموع نقوش انسانی در پارچههای اول قاجار را میتوان نسبت به مضمون بهکارگیری نقش انسانی به چند دسته تقسیم کرد:
1- مجالس رزم و شکار: شامل به تصویر کشیدن انسان در مبارزه با اژدها، شیر، شکار آهو، نقش کردن قوچیان ایستاده، سوارکار و میرشکار باشی.
2- مجالس بزم: مجالس تصویر شده با حضور خوانندگان، نوازندگان، رقاصان، خادمان شرابریز، صراحی بهدستان، انسانهای لمیده در باغ و طبق بهدستان.
3- روایات داستانی: از نقوش رایج تصویر کردن داستانهای عاشقانه است که بهصورت شعر در میان مردم رواج داشته مانند لیلی و مجنون، خسرو شیرین و یوسف و زلیخا.
4 – اصناف: انسانها در حال انجام مشاغلی چون سرآشپز، ماهیگیر، قایقسوار و سرباز تصویر شدهاند.
5- تک نگارههای انسانی: مجموعه نقوشی که بهصورت انسان تنها در ابعاد بزرگ در محراب و کوچک و پراکنده در سطح پارچه ترسیمشدهاند.
با گذشت زمان نقوش گیاهی کوچکتر شده و از ابعاد واقعی خود نسبت به نقوش سطح پارچه ترسیمشدهاند. با گذشت نقوش گیاهی کوچکتر شده و از ابعاد واقعی خود نسب به نقوش انسانی گذر کردند و به شکل دیگری درآمد. طوری که در اواخر صفوی نقش انسان نسبت به نقوش دیگر فاقد بار معنایی شد.
6- نقوش هندسی:
در سهلانگاری ناشی از التقاط در بهکارگیری واژگان طرح و نقش، بهصورت معمول، عصر فتحعلی شاه قاجار را دوره شیوع نقوش هندسی در هنر پارچهبافی سنتی دانستهاند. درحالیکه بهواقع این طرح هندسی است که در مایههای قابی، خشتی و محرمات نضج مییابد و بستر حضور نقوش گیاهی را فراهم میآورد.
در بیان ظریفتر آنکه شواهد تصویری نشان میدهد در این دوره حتی طرحهای هندسی منتظم پدیدار نمیشود مگر آنکه در بیشتر مواقع به زیور نقش آرایش بیابد.
7- نقوش گیاهی در دوره نخست قاجار، استفاده از گونههای دگرگون نقوش جایگزین سایر اقسام گیاهی چنان فزونی یافت که تقریباً گردید.
درمجموع، ترکیب این نگاره در تزیین انواع منسوج فتحعلی شاهی، فراوان به کارآمد: برای پوشش مردان در قالب طرحهای واگیره ای، انواع قابی و محرمات شیوع پیدا کرد و در پوشش زنان و دیگر مصادیق کاربردی، افزون بر طرحهای فوق، در ترکیب افشان نیز رونق فراوان گرفت.
درنتیجه، شایعترین صورت نقشپردازی انواع منسوج در این دوره، تکرار گلهای ساز کوچک در ردیفهای موازی بود. درباره چگونگی ساخت و این نوع نقوش، آنکه دوره قاجار را مصادف با رواج صور طبیعت نمای غربی میدانند اما اگر عصر خاص فتحعلی شاهی منظور باشد، بن نگارههای گیاهی پارچههای این دوران، علاوه بر اسلیمی و ختایی فقط شامل برخی ازگلها و گیاهان طبیعت نما هم چون گل میخک و سرخ هستند.
_____________
▫️دیوارکوب بافته شده
کشمیر به خاطر شال های بافته شده زیبای خود که از پشم بز ظریفی به نام پشمینه گرفته شده معروف بود که به سبک بافت ملیله دوتایی متمایز بافته می شد. آویزها، روکشهای کوسن، و برخی از اجناس لباس نیز در این تکنیک ساخته میشدند که در آن قطعه با بوبین یا قرقره بافته میشد و رنگهای پود مطابق با الگو درج میشد و در جایی که دو رنگ مجاور به هم میپیوندند، به هم متصل میشدند. نقوش گل رایجترین تزیین منسوجات کشمیری بود که مشخصترین آنها بوتا بود، طرحی مخروطی از گل یا درختچه با نوک خمیده.
جزئیات آثار هنری
عنوان: دیواری بافته شده
تاریخ: حدود 1820-30
جغرافیا: منسوب به هند، کشمیر
متوسط: پشم، نخ پیچیده شده فلزی؛ دو جناغی درهم تنیده؛ بافت ملیله، گلدوزی شده
آویز با طراحی طاقچه نماز
از تولیدات گسترده و متنوع نساجی کشمیر، یکی از بهترین و کممصرفترین انواع منسوجات، آویز با طرح طاق یا طاقچه است.این نمونه با استفاده از تکنیک معمولی شال کانی بافته شد که شامل سه ساختار مختلف بافندگی میشود: پارچه جناغی، ملیلهکاری و پود دو درهم.این متعلق به زمانی است که به عنوان دوره سیک ها شناخته می شود، زمانی که هند کنترل کشمیر را تحت فرمان مهاراجه رنجیت سینگ به دست آورد.
نقوش تزئینی نمونه شال و آویز کشمیر در این دوره به سرعت تغییر کرد. توالی منظم تک گلهای طبیعت گرایانه نمونهای از دوره مغول در کشمیر، قبلاً در طول اشغال افغانستان با دستههای پرشور جایگزین شده بود که دیگر از ریشههای طبیعی نشأت نمیگرفتند، بلکه از گلدانی که روی پایه قرار میگرفتند. در دوره سیکها، شکل شعاعی ترکیب گل به شکل قطرهای با نوک قلابدار به نام بوتا تبدیل شد، که در دوره قاجاریه در ایران محبوبیت خاصی داشت.
تزئینات میلفلور روی این آویز پشمینه بلافاصله شکل یک طاقچه محراب را به ذهن متبادر می کند و احتمالاً این آویز را برای نشان دادن جهت مکه روی دیوار گذاشته اند. در میدان مرکزی یک طاق پلی لوباتی روی پسزمینه آبی ساده با طرحی فشرده، پیچیده و رنگارنگ قرار دارد: یک پایه کوچک گلدانی را در خود جای داده است که سرخسهای سبز و قرمز از آن به شکلی شبیه آبشار میریزند.
درخت باریک زندگی از دهانه گلدان بلند می شود، در حالی که یک اثر کالیدوسکوپیک توسط شاخه های نازک پوشیده شده با تعداد بی شماری از برگ ها و گلبرگ های رنگارنگ که از ساقه مرکزی بیرون می آیند ایجاد می شود. مزرعه مستطیل شکل توسط یک حاشیه انگور قرمز و سینوسی قاب شده است که به نوبه خود توسط حاشیه ای از بوتاهای بزرگ احاطه شده است. بافنده با استفاده از چهار نوار تار سفید به جای تارهای آبی، دو تا در هر طرف، جلوهای روبانی ایجاد کرده است که توجه را به میدان مرکزی جلب میکند.
درست بالای طاقچه، در حاشیه بیرونی، مدالیونی از حلقهها و عربیسكهای گلدوزی شده با نخ نقره زاری تابیده شده،كتیبهای به رنگ ابریشمی سفید به نام محمد عظیمخان كه دستور دار آویختن را بر خود داشت، دارد. کتیبه دوم با دوخت زنجیر ابریشمی سفید در گوشه پایین سمت چپ بین دو نوار سفید قرار دارد و علی بن ابیطالب را به عنوان پادشاه نجف معرفی می کند.
امضاها، کتیبه ها و نشانه ها
کتیبه: کتیبه فارسی به خط نستعلیق با کارتوش در مرکز قاب فوقانی:
یا حسین
فرمایش نواب اشرف والا
محمد عظیم خان
ای حسین، به دستور بزرگوارترین والی، محمد عظیم خان
در گوشه سمت چپ پایین:
برکت یا شاه نجف
برکت ای ملک نجف
این صلوات به امام علی (ع) اولین امام شیعیان مدفون در شهر مقدس نجف عراق اشاره دارد.
_________
منابع :
▫️نساجی، سنت پرفراز و نشیب دوره قاجار | آشنایی با نقوش منسوجات؛ از مجالس رزم و بزم و شکار تا روایات داستانی
▫️موزه متروپولیتن