هنر مصر باستان در موزه قاهره
مصر باستان تمدنی در شمال شرق آفریقا مربوط به هزارهی چهارم پیش از میلاد در حاشیهی رود نیل است و جزو برجستهترین تمدنهای جهان باستان محسوب میشود. درواقع در هزارهی سوم پیش از میلاد،شاه نارمر(مِنِس) با اتحاد میان مصر سفلی و علیا اولین سلسلهی این تمدن را پایهگذاری کرد و بهعنوان نخستین فرعون مصر شناخته شد.
مصر باستان دارای هنری ایستا و ابدیت گرا با قوانین تغییرناپذیر در همهی ادوار است که بیشتر به جهان پس از مرگ میپردازد و دارای صفاتی انتزاعی است،ازاینرو خدایان و الههها بخش جداییناپذیری از زندگی روزمره مردم بودند بنابراین برای هریک تمثالهایی را پدید آوردند.آنها نمایانگر جنبههایی از محیط طبیعی و فوق طبیعی مصریان بودند و به مردم در درک جنبههای مختلف جهان کمک میکردند.
در ادامه به بررسی چند نمونه از آثار هنری مصر باستان
در موزهی قاهره میپردازیم.
- ایزیس (Isis)
مادر والامقام ایزیس, الهه شفابخشی و سحر و جادو , در باورهای مذهبی مصر باستان بسیار حائز اهمیت بود. اگرچه مصریان باستان او را آست مینامیدند ولی او امروزه بانام یونانی خود ایزیس شناخته میشود. نام او بهواسطه تاجش که نمایانگر تخت پادشاهی است, به “ملکه تاجوتخت” ترجمه میشود.
گاهی او را با تاج کرکس متعلق به الهه موت (Mut) ، و گاهی با صفحهای همراه با دوشاخ در طرفین ، که منتسب به الهه هاثور(Hathor) میباشد نیز به تصویر میکشند. او زمانی که صفات آنان را جذب میکند ، تاج آنان را به خود اختصاص میدهد. ایزیس را میتوان همانند الهه بالداری که در زمان دیدار با همسرش هوای تازه را به عالم اموات برد, نیز مشاهده کرد.
ایزیس خواهر و همسر اوزیریس، حاکم عالم اموات بود. گفته میشود که او و ایزیس حتی در رحم هم عاشق یکدیگر بودند. ایزیس همچنین مادر حوروس ، محافظ فرعون بود. معروفترین داستان ایزیس از زمانی آغاز میشود که ست، برادر حسود اوزیریس ، اوزیریس را تکهتکه و اعضای بدنش را در سراسر مصر پراکنده کرد. داستانهای مقدس باستانی میگویند که سایر خدایان چنان از تلاش ایزیس برای یافتن همسر محبوبش تحت تأثیر قرار گرفتند كه به او در احیای همسرش كمك كردند.
ایزیس برای مصریان باستان بسیار مهم بود زیرا او قدرتهای متفاوتی داشت. او هم محافظ زنان و هم آورندهی سحر و جادو بود. اگرچه ایزیس پس از هزاران سال عبادت به ملکه جهان و تجسم نظم جهانی تبدیل شد, اما بهعنوان چهره ثانویه همسرش اوزیریس آغاز کرد. در دوره روم ، باور بر این بود كه او قدرت سرنوشت را كنترل میکند.
- ماعت (Ma’at)
ماعت الهه حقیقت ، عدالت ، تعادل و از همه مهمتر, نظم بود. در نقاشیها ، او همانند زنی نشسته یا ایستاده با پری از شترمرغ روی سرش ترسیمشده و در برخی موارد با بال به تصویر کشیده شده است. مطابق با افسانههای آفرینش ، ماعت زمانی که رع (از آبهای آشفته اقیانوس نون) سر برآورد, خلق شد . ماعت اغلب بهعنوان دختر رع در نظر گرفته میشود و با تات ، خدای خرد ازدواج کرد.
بااینحال ، ماعت در نظر مصریان باستان, چیزی بیش از یک الهه بود. او نمایانگر مفهوم حیاتی چگونگی حفظ جهان بود. مصریان باستان معتقد بودند جهان دارای نظم است ، و این ماعت بود که همهچیز را در تعادل نگه میداشت. این موضوع به مصریان باستان کمک کرد تا مفهوم قدرتمند اخلاق و عدالت را گسترش دهند.
ماعت برای دستیابی به زندگی پس از مرگ بسیار مهم بود. مطابق با افسانههای مصر باستان ، پس از مرگ جسم ، همه مجبور به عبور از دالان عدالت هستند ، جایی که قلب یک شخص در برابر پر حقیقت ماعت بر روی ترازو وزن میشود. اگر قلب افراد متوفی با پر ماعت هم وزن بود ، میتوانستند سفر خود را به زندگی پس از مرگ ادامه دهند. در غیر این صورت ، سفرشان به پایان میرسید. این امر بر اعمال روزانه مصریان باستان تأثیرگذار بود.
- باستت (Bastet)
گربهها برای مصریان باستان بسیار بااهمیت بودند و حتی بهعنوان نیمه خدایان در نظر گرفته میشدند. آنان نهتنها از محصولات زراعی محافظت میکردند و روند انتشار بیماری را با از بین بردن جوندگان کند میکردند ، بلکه تصور میشد که شکل جسمانی الهه باستت نیز هستند. باستت الهه حفاظت ، لذت و آورنده سلامتی بود.
وی سر گربه و بدن ظریف یک زن را دارا بود. باستت دختر رع ، خواهر سخمت ، همسرپتاح، و مادر ماهس بود. از زمان سلسله دوم ، باستت معمولاً بیشتر در مصر سفلی بهعنوان یک الهه مورد پرستش قرار میگرفت. شکل و قدرت او در طول سالیان تغییر کرد. باور بر این بود که او هرروز با پدرش رع ، خدای خورشید, سوار بر آسمان میشد. وقتی قایق رع خورشید را از میان آسمان میکشید ، باستت او را تماشا و محافظت میکرد.
در شب ، او برای محافظت از رع در برابر بزرگترین دشمن خود ، مار آپوفیس ، به گربه تبدیل میشد. بهواسطه وظایف محافظتش, وی ملقب به بانوی شرق ، الهه طلوع خورشید و چشم جهانبین و مقدس بود. او بهعنوان الهه ماه نیز شناخته میشود و تصور میشد که او چشم ماه و رع است. امروزه باستت هنوز هم مورد پرستش قرار میگیرد و برخی معتقدند که نیروی محافظت او در گربههای امروزی پراکندهشده است.
- حوروس (Horus)
حوروس در نزد مصریان باستان ، یکی از مهمترین خدایان بود. او معمولاً بهصورت خدایی با دو تاج و سر شاهین مانند به تصویر کشیده میشد. ازآنجاکه فرعون تجسم خاکی خداوند محسوب میشد ، فراعنه مصر با حوروس در ارتباط بودند. در مراحل آغازین دین مصر باستان ، باور بر این بود که حوروس خدای جنگ و آسمان است و با الهه هاثور ازدواجکرده است.
همراه با تکامل دین ، حوروس بهعنوان پسر اوزیریس و ایزیس و همچنین دشمن ست شناخته میشد. این تغییر در عقیده باعث ایجاد افسانهای دربارهی حوروس و ست شد که در آن ست نسبت به اوزیریس (برادرش و پادشاه خدایان) حسادت میکرد زیرا او تمایل داشت تا خودش پادشاه باشد.
او اوزیریس را به قتل رساند و جسدش را تکهتکه کرد و در سراسر مصر پراکنده ساخت. ایزیس ، همسر و خواهر اوزیریس ، به کمک خواهرش نفتیس ، تکههای بدن همسرش را جستجو و جمعآوری کرد. ایزیس, اوزیریس را به زندگی بازگرداند و او فرمانروای عالم اموات و پروردگار سرزمین مقدس شد. سپس ایزیس پسرش حوروس را به دنیا آورد و او را پنهان نگه داشت تا روزی بتواند ست را شکست دهد.
باری دیگر در بزرگسالی ، حوروس حق خود را برای تاجوتخت مدعی شد و با ست جنگید. سرانجام حوروس پیروز و پادشاه شد. اما در حین جنگ ، ست به چشم حوروس آسیب رساند و آن را به شش قطعه تقسیم کرد. تات چشم را ترمیم کرد و بدین ترتیب چشم حوروس یا ودجت را آفرید. این شش قطعه نمایانگر یک سری بخشهای کسری و شش حس میباشند, که تفکر بهعنوان حس آن را شامل میشود.
- آمون (Amun)
آمون ، خدای هوا ، یکی از هشت خدای نخستین مصر بود. نقش آمون در طول قرنها تکامل یافت. در طول پادشاهی میانه, او پادشاه خدایان شد و در پادشاهی جدید به خدایی با پرستش ملی تبدیل شد. وی سرانجام با رع، خدای باستانی خورشید, ادغام شد تا آمون-رع شود.
تصور میشود که آمون خود و سپس همهچیز را در جهان خلق کرد ، اما خود بهعنوان”خالق اصلی ادراکناپذیر و جداناپذیر” از آن فاصله گرفت. هنگامیکه آمون و رع باهم ادغام شدند ، او به خدایی مرئی و نامرئی تبدیل شد ، که سبب شد تا وی به عقیده مصریان باستان یعنی ماعت یا تعادل متوسل شود. آمون بهصورت غاز ، مار یا قوچ و همچنین مانند مردی با سر قوچ ، قورباغه ، کبرای سلطنتی ، تمساح یا میمون به تصویر کشیده شده است.
آمون رع پدر و محافظ فرعون و نهاد یک مکتب بود. زنان سلطنتی با مکتب آمون رابطه پیچیدهای داشتند. ملکه نفرتاری عنوان “همسری خدای آمون” را دریافت کرد و فرعون زن, حتشپسوت مدعی شد که حق حکمرانی دارد زیرا مادرش توسط آمون باردار شده است، بنابراین دختر آمون بودن سلطهی وی را قدرتمند کرد.
آمون با استفاده از الهامهایی که تحت کنترل کاهنان بود ، اراده و آرزوهای خویش را آشکار ساخت. آمون دارای پیروی کاهنان بود تا زمانی که آخناتون پرستش آتون را جایگزین آمون کرد و آنان را سرنگون ساخت. این تغییر تنها برای یک سلطنت دوام داشت و در زمان سلطنت پسر آخناتون ، توت عنح آمون ، که احتمالاً بهعنوان پادشاه توت بهتر شناخته میشود، توسط کاهنانی که او را کنترل میکردند ، نقض شد.
- پتاح (Ptah)
پتاح چنان در عبادت مصر باستان محوری بود که نام مصر”Egypt” تا حدودی از او نشاءت گرفته است,خدایی که گفته میشد در ابتدا نفس او بود که به همهچیز حیات میبخشید. پتاح با شهر ممفیس, که در طولانیمدت پایتخت مصر بود و در میان اسامی دیگر در ابتدا از آن بهعنوان “معبد روح پتاح” یاد میشد ، پیوند خورده است.
یونانیان باستان این نام را کوتاه کردند و از آن برای اشاره بهکل کشور استفاده کردند و سرانجام مشتق انگلیسی امروزی را ارائه دادند ، که سبب میشود نام این خدا در دو حرف آخر مصر Egypt قابلتشخیص باشد. بهمانند خدایی که همه خدایان دیگر را آفرید ، پتاح بهعنوان حامی صنعتگران و معماران مورد عبادت قرار میگرفت. وی با اختراع سنگتراشی اعتبار یافت. معمار نامدار,ایمهوتپ, ادعا کرد که از نوادگان اوست.
گاو آپیس بخشی از پتاح محسوب میشد و در معبد وی در ممفیس زندگی میکرد. پایتخت که خانه پتاح بود, چیزی بیش از کمک به گسترش عبادت پتاح در سراسر مصر به وی کمک کرد. اغلب تاجگذاریهای فراعنه در معبد او انجام میگرفت.
- گب (Geb)
باور بر این بود که گب خدای زمین است و در افسانه خلقت مصر باستان محوری بود. در حقیقت ، مصریان باستان از زمین بهعنوان “خانه گب” یاد میکردند. به گفته مصریان باستان ، گب نوه رع و پسر شو و تفنوت به ترتیب خدایان هوا و رطوبت بود. علاوه بر این ، گب برادر دوقلوی نوت ، الهه آسمان بود.
باور بر این است که گب و نوت در زمان تولد بهسختی در آغوش یکدیگر بودهاند و باید توسط پدرشان شو (خدای هوا) جدا میشدند. در نزد مصریان باستان ، این داستان تفسیر میکند كه ازچهرو زمین و آسمان توسط هوایی که تنفس میکنیم از یكدیگر جداشدهاند. بیشتر اوقات گب همانند پدر مارها ترسیم میشد و اغلب همچون مار ، و یا همانند مردی با سر مار به تصویر کشیده میشد.
افزون بر این ، به سبب اینکه خط تصویری (هیروگلیف) برای این اسم به شکل غاز بوده، این خدا اغلب به هنگام ترسیم با سر غاز در نظر گرفته میشد. اعتقاد بر این بود که گب پدر چهار خدای مهم مصر, ست,ایزیس,اوزیریس و نفتیس است. بهعلاوه ، فراعنه خود را فرزندان گب میدانستند. در حقیقت ،از تاجوتخت فرعون بهعنوان “تاجوتخت گب” یادشده است.
- خوفو _به زبان یونانی خئوپس (Khufu)
خوفو, دومین فرعون سلسله چهارم ,احتمالاً مشهورترین فرعون پادشاهی کهن بود. نام کامل وی خنوم- خوفو یا “محافظتشده توسط خنوم” است. یونانیان او را سوفیس یا خئویس مینامیدند. شواهد موجود حاکی از آن است که او قادر به 23 تا 34 سال سلطنت بوده است. مان تو ، مورخ قرن سوم پیش از میلاد ، حتی تا 63 سال سلطنت را مطرح ساخت. گفته میشود که وی مرزهای مصر را تا صحرای سینا گسترش داد.
همچنین باور بر این است که خوفو سازنده هرم عظیم جیزه هست که بزرگترین هرمی است که تاکنون ساختهشده و اولین هرم در مجموعه اهرام جیزه است.
مصر تحت حاکمیت فرعون سلسله چهارم رونق یافت ، به همین دلیل آنها توانستند هزینه پروژههای عظیم ساختمانی خود را تأمین سازند. جدفرع, پسر خوفو, که سلطنت وی کاملاً کوتاه بود ، جانشین پدر گشت و سپس فرع ، دیگر پسر خوفو بر تخت نشست. خفرع سازنده هرم دوم جیزه بود.
- زوسر (Djoser)
پادشاه زوسر (جوزر) ، همچنین بهعنوان “نچریخت” نیز شناخته میشود که در طول سلسله سوم پادشاهی کهن در حدود سال 2650 پیش از میلاد, در مصر حکومت میکرد. زوسر اولین فرعونی بود که زندگی در ممفیس را به جابهجایی در میان کاخها ترجیح میداد. او همچنین سلطه مصر را از جنوب به اسوان و از شمال به سینا گسترش داد.
زوسر به دو دلیل مشهور است: اول اینکه او با ساخت مجدد معبد خنوم ، خدای سرچشمه رود نیل ، موفق به نجات مصر از قحطی هفتساله شد. دوم و از همه مهمتر ، زوسر بهواسطه بنای یادبود مراسم تدفینش, هرم پلکانی در سقاره,مشهور است که بهصورت ویژهای از بلوکهای سنگی بهجای بلوکهای گلی,تحت هدایت ایمهوتپ,معمار مشهور, ساختهشده است. این حقیقت که زوسر توانست به قحطی خاتمه دهد و چنین اثر تاریخی بزرگی را بنا کند ، حاکی از آن است که مصر در زمان سلطنت وی ازلحاظ سیاسی و اقتصادی پایدار بوده است.
- نیث (Neith)
الهه ”نیث” یکی از طولانیترین دورههای اهمیت را در زیارتگاه مصر باستان داشت. او را از اوایل دوره پیش دودمانی تا زمان پیدایش حکومت روم عبادت میکردند. افزون بر اینکه بهعنوان الهه خاکسپاری مورد عبادت قرار میگرفت ، الهه خلقت ، خرد ، بافندگی و جنگ بود.
گفته میشود نیث در زمان خلقت جهان وجود داشته و حتی برخی او را مادر رع، خدای خورشید که به آفرینش دیگر چیزها ادامه داد, مینامیدند. گاهی نیز به دلیل مادر سوبک یا خدای تمساح بودن, موردتکریم قرار میگرفت. ازاینرو ، بسیاری او را بهعنوان خالق تولد ستایش میکردند.
گفته میشد بهعنوان الهه خرد, سایر خدایان برای یاری در حلوفصل اختلافات خود, نزد وی میآمدند. نیث علاوه بر ارتباط با جنگ, با بافندگی نیز مرتبط بود که این چندین نقش در زندگی پس از مرگ به وی بخشید. گفته میشود علاوه بر اینکه مردگان را با پارچهای بافتهشده میپوشاند, به دشمنان آنان نیز تیراندازی میکرد.
- بس (Bes)
بس خدایی بود که در مصر باستان بهصورت گسترده مورد پرستش قرار میگرفت و باور بر این بود که وی خدای موسیقی ، نشاط و زایش است. بدین ترتیب تصور میشد كه بس محافظ كودكان است ، و تصویرهای او اغلب در اتاقخوابهای خانوادههای مصر باستان مشاهده میشد.
تصور میشد ریش نامرتب ، نقاب شیر ، سازهای پر سروصدا و رقص دیوانهوار او هرگونه ارواح شیطانی که سعی در نفوذ به خانه داشتند را میراند. علاوه بر این ، تصور میشد كه بس محافظ زوجها و همینطور زنان باردار است ، و معمولاً توسط نوعروس و دامادهای مصر باستان پرستیده میشد.
پس بهطور مداوم همانند موجودی کوتوله با دستهای بسیار بلند نسبت به بدنش ترسیم میشد.این تصویر ازآنچه مصریان باستان از یک انسان ناقص به نمایش گذاشتند, در میان آثار هنری مربوط به خدایان بسیار غیرمعمول است و چنین استدلال میشود که قد و قامت او نتیجه تباهی ناشی از مواجهه با ارواح بدنهاد است.
افزون بر این ، بسیاری از جامها و ظروف مصر باستان به شکل سر بس ساخته میشدند.باور بر این بود, مایعی که در محتوای این جامها هست خواص شفابخش بس را دریافت میکند.
بسیاری از ساکنین جزیره ایبیزا در بالئاری, که بخشی از اسپانیا میباشد, ادعا میکنند که جزیرهی آنها نام خود را مرهون این خدا هست. مهاجران فنیقی که زیارتگاهشان با مصریان یکی شده بود, پرستش بس را به این جزیره منتقل کردند. فنیقیها نام محل سکونت خود را ایبیزا یا جزیره بس نامیدند.
- نوت (Nut)
مطابق با افسانه مصر باستان ، نوت (با تلفظ “نیوت”) الهه آسمانهاست. او دختر شو ، خدای هوا ، و همسرش تفنوت ، الهه گرما و رطوبت بود. معمولاً همانند زنی که سر خود را در غرب زمین و پاهای خود را در شرق زمین خم کرده ، به تصویر کشیده میشد. گاهی بهصورت یک گاو آسمانی به تصویر کشیده میشد. او بخشی از کیهانشناسی (نظریه منشأ جهان) هلیوپولیس بود.
مصریان باستان معتقد بودند که او از همسرش گب ، خدای زمین, در آسمان شب محافظت میکند. همچنین افسانهها بیان میکنند كه رع ,خدای خورشید, از درون او عبور میکرده, یعنی نوت شبها او را میبلعید و سپس هرروز صبح او را به دنیا میآورد. سپس در شب توث جایگزین رع میشد. او اغلب با تابوتها در ارتباط بود زیرا از مردگان تا زمان تولد در زندگی پس از مرگ محافظت میکرد.
نوت پنج بار باردار شد و رع او را از زایمان در طول تقویم رسمی سال منع کرد. تقویم مصر باستان تنها 360 روز در یک سال را شامل میشد. در سال, دوازده ماه سیروزه و بیستوچهارساعته وجود داشت. وی از توث ، خدای ماه ، کتاب مقدس ، علم ، پیامرسان و ضبط و ثبتکننده خدایان ، صاحب دانش و حامی کاتبان, یاری طلبید.
گفته میشد توث بهصورت مخفیانه عاشق نوت بوده و زمان درخواست وی برای کمک, تأمل نکرده است. توث توانست با ماه تاس بازی کند و پنج روز اضافی در تقویم نیز به نوت اهدا کند تا پنج فرزندش: اوزیریس, ایزیس, ست, نفتیس و حوروس را به دنیا آورد. این کودکان مورد استقبال قرار نگرفتند و در انجمن الهی, مخل قلمداد میشدند.
- سخمت (Sekhmet)
سخمت که نامش به معنای ” قدرتمند” یا “کسی که عاشق ماعت است” هست ، الهه آفتاب پرحرارت بیابان ، طاعون ، هرجومرج ، جنگ و شفابخشی بود. زمانی که رع, خدای خورشید, به زمین نگاه کرد ، او از آتش چشم وی خلق شد. رع او را بهعنوان سلاحی برای از بین بردن انسانهای نافرمان از خود و کسانی که مطابق با اصول ماعت زندگی نمیکنند, آفرید. گاهی اوقات او را بهعنوان دختر گب (خدای زمین) و نوت (خدای آسمان) مشاهده میکنیم.
سخمت با بدن یک زن و سری به شکل شیر که دارای تاج خورشید است به تصویر کشیده میشد.او بهعنوان محافظ فراعنه مشاهده میشد و آنها را در جنگ رهبری میکرد. زمانی که در وضعیت آرامتر قرار میگرفت ، به شکل الهه باستت, گربه خانگی, درمیآمد. اگرچه سخمت الههای هراسناک بود ، اما قادر بود طاعون را از دوستانش دفع سازد و بیماری را درمان کند. او حامی پزشکان و شفابخشان بود.
مصریان باستان باور داشتند كه سخمت برای هر مشكلی درمانی دارد. افراد برای باقی ماندن در جبهه مثبت وی ، به او پیشنهاد غذا و نوشیدنی میدادند ، برایش موسیقی مینواختند و عود میسوزاندند. آنها مناجات خود را در گوش مومیاییهای گربه نجوا میکردند و آنها را به سخمت عرضه میداشتند. آنان معتقد بودند كه این نوعی ارتباط مستقیم باخدایان است و به دعاهای آنها پاسخ داده میشود.
- شریت (Sherit)
نزدیک به 75 سال ، آنچه مشخص بود این بود که این مومیایی, کودک خردسالی بوده که با ترکیبی از گچ و تکههای پارچه, پوشیده شده است. تلاش برای باز کردن مومیایی ، خطر زیادی برای از بین بردن پوسته ایجادشده در فرآیند مومیایی سازی و آسیب رساندن به خود مومیایی داشت.
بااینحال در سال 2005 ،مومیایی کودک از موزه مصری رزکرسین دریافت شد تا توسط تیمی متشکل از اعضای موزه رزکرسین ، مرکزدرمانی دانشگاه استنفورد و شرکت سیلیکون گرافیک, باهدف جمعآوری اطلاعات بیشتر, موردبررسی قرار گیرد. بیش از 60،000 سیتیاسکن از مومیایی گرفته شد که 90 گیگابایت تصویر را به حاصل داشت. این اسکنها در هنگام تهیه ، یک مدل کامل و سهبعدی از مومیایی ، ازجمله اسکلت داخل آن را به وجود آوردند.
محققان با بررسی دندانهای مومیایی دریافتند که مومیایی دختری بوده که در دوره رومی ، در فاصله زمانی 4 تا 6 سالگی درگذشته است. ازآنجاکه نامش ناشناخته بود ،اورا شریت (در مصر باستان به معنای ”کوچک” ) نامیدند. اسکنها حاکی از آن بود که وی دارای اسکلتی سالم بوده و هیچ علائمی از آسیب جسمی یا بیماری مزمن نداشته است و نتیجه گرفتند که وی در اثر بیماری یا عفونت انگلی یا رودهای, از قبیل مننژیت یا اسهال خونی درگذشته است.
مومیایی او را با عطرهایی که احتمالاً در هنگام مراسم خاکسپاری توسط والدینش در آنجا قرار دادهشده بود, پوشانده بودند که باعث ایجاد مادهای سیاهرنگ در اطراف ماسک وی شده بود. وجود جواهراتی از قبیل; حرز ، گوشوارههای مدور, گردنبند و نمای طلاکاری شده بیرون مومیاییاش, نشاندهنده آن است که شریت از خانوادهای ثروتمند بوده است.
دور دوم تصویربرداری در سال 2017 خاتمه یافت. این بار برای ایجاد یک مدل دیجیتال پیشرفته از شریت, با استفاده از دستگاهی دستی, اسکنهای سهبعدی به همراه سیتیاسکنها, ترکیب شد.
مومیایی شریت و موارد مرتبط با این تحقیق, در گالری A موزه در معرض نمایش قرار دارد.
- اهرام جیزه (The Pyramids of Giza)
اهرام جیزه بخش مهمی از مصر باستان و همچنین مصر امروزی است. هرساله بسیاری از مردم برای دیدن اهرام به مصر مراجعه میکنند تا نگاهی به گذشته باستانی مصر بیندازند.آنها از اهرام و مجتمع تدفینی فراعنه منکورع, خفرع و خوفو تشکیلشدهاند.
قدیمیترین عجایب هفتگانه جهان باستان,هرم بزرگ است و تنها موردی است که تا حد زیادی بدون صدمه باقیمانده است.این بنا برای فرعون خوفو ( به زبان یونانی خئوپس) ساختهشده است. احتمالاً همیونو ، که بهعنوان وزیر و حامل مهروموم سلطنتی خدمت میکرد ، مسئولیت ساخت هرم خوفو در جیزه را بر عهده داشت.
ساخت این سازه که در اصل 481 فوت (147 متر) ارتفاع و از هر طرف حدود 755 فوت (230 متر) عرض دارد، بیست سال به طول انجامید. این بزرگترین هرمی است که تاکنون ساختهشده است و در ساخت آن بیش از 2.3 میلیون بلوک سنگ آهکی استفادهشده است که هرکدام 2.5 تا 15 تن وزن دارد! پس از اتمام ، هرم بزرگ با سنگهای روکشدار سفید که ساختهشده از سنگآهک سفید صیقلی بودند و بازتاب چشمگیری از نور خورشید مصر ایجاد میکردند, پوشانده شد.
امروزه بیشتر سنگهای روکشدار بهواسطهی زلزله و غارتگری مفقودشدهاند. خفرع ،پسر خوفو مانند منکورع, هرم کوچکتر مخصوص به خود را در زمان سلطنت خود ساخت. آنان برکنار یکدیگر اهرام معروف جیزه را ایجاد کردند. هیچکس مطمئن نیست که این اهرام شگفتانگیز چطور ساخته شدند. بسیاری از باستان شناسان اعتقاددارند که سنگها با استفاده از ابزار مختلفی مانند اهرمها و سورتمههای بارکش, بهواسطه نیروی کاری که در حدود بیست هزار کارگر تخمین زدهشده,با استفاده از سطوح شیبدار, بالابرده شدهاند.
اکثر کارشناسان معتقدند که علیرغم افسانههای متداول ، اهرام با استفاده از نیروی کار سرباز ساختهشدهاند ، نه بردهها. اگرچه، اطلاعات بیشتری پیرامون مقصود عرفانی اهرام کشف و درک میشود اما بسیاری از مصر شناسان معتقدند که اهرام بهعنوان مقبره مورداستفاده قرار میگرفته است.