هنر چین
دودمان شانگ:
مفرغینههای شانگ: استفاده از آثار فلزی و هنرنمایی روی آن از دوره شانگ، هنر چین ، آغاز میشود. این آثار شامل ظروف، ابزار جنگی و وسایل آشپزخانه، ظروف ذخیره غذا و غیره هستند که دارای خطوط اولیه چینی و نیز در برگیرند نامی هستند که در هنگام قالبریزی بر روی آن حکشده است. محققان بر اساس کارکرد، ظروف، هنر چین ، را به سهطبقه تقسیم میکنند:
1- ظروف غذاخوری (ظروف پختوپز و نگهداری غذا)؛ 2- ظروفی برای نوشیدنیها؛ 3- ظروف آبخوری.
هنرمندان شانگ، هنر چین ، در ریختهگری مفرغینه های ظریف مهارت بسیار داشتند. مفرغینه های شانگ که در مراسم قربانی برای نیاکان و مراسم تدفین به کار میرفتند، مزین به نقشمایههای تزیینی بودند که از سادهترین الگوهای خطی که اشارهای به شکل حیوانات دارند تا بازنمودهای قابلتشخیص موجوداتی خاص، در بین آنها یافت میشود.
نقشمایهها در پسزمینهای از مارپیچها یا حلزونیهای مدور که انتهایشان شبیه به قلاب است، قرار میگیرند. در مفرغینههای شانگ، شراب، غلات یا گوشت برای مراسم قربانی نگهداری میشد؛ شکل هر ظرف بامنظور خاصی مطابقت داشت.
یکی از چشمگیرترین شکلهای ظرفهای مفرغی شانگ، هنر چین ، گوانگ است. ظرفی دردار که برای مراسم آیینی و تقدیم شراب به درگاه نیاکان استفاده میشده است. در تصویر 1
، نقشهای متنوع و اشکال حلزونی پسزمینه، آنچنان با شکل ظرف عجین هستند که دیگر صرفاً تزیین بیرونی نیستند، بلکه جزئی جداییناپذیر از کل حجم اثر شدهاند. بعضی نقشمایههای بدنه گوانگ ممکن است نشاندهنده چشم ببر و شاخهای قوچ باشند. حیوان شاخداری جلو درپوش را شکل داده است و در عقب سرِ شاخداری با منقار پرنده دیده میشود.
سر شاخدار دیگری روی دسته به چشم میخورد. دستههایی از ماهیها و پرندهها و فیلها و خرگوشها، موجودات ترکیبی انتزاعیتری روی سطح ظرف بر پسزمینهای از حلزونها دیده میشوند. بعید است که این شکلهای شگفتانگیز حیوانات، واقعی و یا خیالی صرفاً جنبه تزیینی داشته باشند؛ آنها احتمالاً با دنیای ارواح مورد خطاب در این مراسم آیینی ارتباط دارند. این نقوش هندسی دوار و یا ابرگونه که بهظاهر در دوره شانگ اهمیتی شایان توجه داشته است، نقش حیوانی به نام تائو-تیه یا گلوتون بوده که به اعتقاد برخی از پژوهشگران نقش بدوی اژدها است.
پیکره تراشی در دودمان شانگ: از اکتشافات آن یانگ (مربوط به دودمان شانگ) کشف مجسمههای بزرگ مرمری و سنگی ، هنر چین، است که ظاهراً متعلق به مقابر شاهی بوده است. از شکل و تزئین این مجسمهها پیداست که با اشیا برنزی شانگ همزمان بودهاند. حیوانات خیالی مفرغی در پیکرتراشی و نیز حکاکی سنگ یشم اندک نیستند.
این حیوانات عجیبوغریب دارای جلوه خوفناک هستند. پیکرههای جانوران اساطیری مثل هیولای زانوزده با سر ببر یا پرندگان هیولا گونه شبیه جغد یا عقاب در مقابر سلطنتی کشفشدهاند. البته از حیوانات، مجسمههای واقعگرا هم نظیر بوفالو و فیل و نیز قورباغه بهدستآمده است. در بازنماییهای پیکرهای انسانی حالات نشسته و زانوزده موردتوجه بوده است.
سنگ یشم(جید):
از سنگهای بسیار زیبا و نرم که سخت موردتوجه مردم چین و هنر چین بوده است و بهنوعی در اعتقادات و فرهنگ مردم راه بازکرده است. نگاه چینیها به یشم حالتی مذهبی داشته و برای گذاشتن در مقابر از آنها زیاد استفاده میشد. در این خصوص کنفوسیوس گفته است: «در روزگار باستان انسانهای بزرگ تصویر تمام خصوصیات عالی را در آن میدیدند.»
به دیگر عبارت سنگ یشم نگهدار مردگان بود همانگونه که مومیایی برای محافظت مردگان مصری به کار میرفت. تراش روی سنگ یشم خیلی مشکل است، با این ماده طبیعی انواع وسایل مذهبی، تزیینی و تجملی، حکومت ساخته میشد. چینیها تکنیک و استعداد خاص برای کار و تراش روی این سنگ داشتند و گاه ورقهای بسیار نازکی از آن ساخته میشد که حتی نور را از خود عبور میداد.
دودمان چو:
ظروف و اشیای مفرغی دودمان چو: چنین مینماید که تمام ظروف مفرغی دوران شانگ از صحنه خارجشده و ظروف جدیدی جای آنها را گرفتند که به لحاظ اندازه و وزن با آنها متفاوت بودهاند. بسیاری از نقشمایهها ازجمله نقشمایه تائوتیه که در ظروف دوره شانگ اهمیت داشت از بین رفتند و جای آن ها اشکال و آرایههای جدیدی نشست.
در میان ظروف جدید میتوان از جعبه نوع فو با دو نیمه مساوی و ظروف سس خوری یاد کرد. از ویژگیهای جدید آرایههایی که اغلب سنگین و موقر هم بودند میتوان وجود عناصر تزیینی در همتافته نام برد. از نمونه آثار زیبای این دوره، پیکره یک جفت ببر است که امروزه در گالری فریر واشنگتن نگهداری میشود.
در هنر چین خاتمکاری در دوره چو از اهمیت زیادی برخوردار بود و روی ظروف مفرغی را با آرایههای زیبایی خاتمبندی میکردند و از طلا و نقره برای خاتمکاری بهره میبردند. بعضی از قابهای آینه در گالری هنر فریر در واشنگتن وجود دارند که روی آنها خاتمکاری صورت گرفته است.
پیکر تراشی دودمان چو: اعتقاد بر این است که منشأ پیکرتراشی تدفینی در هنر چین، دوره هان و تانگ وام داره ترک قربانی کردن انسان در مقابر بوده است. تردیدی نیست که در دوره شانگ قربانی کردن انسان وجود داشته و کشفیات آنیانگ بر آن صحه میگذارند، ولی در دوره چو ارابه را همراه اسب دفن میکردند و سوارکار حذفشده است.
در زمان کنفوسیوس سده پنجم پیش از میلاد اشیایی که در مقبره میگذاشتند را مینگ چی میگفتند و گذاشتن این اشیا دستساز بهجای اشیا واقعی در دوره چو متداول شده است. کنفوسیوس میگوید: “اشیا و آلات موسیقی را در مقابر قرار دهید که چندان کارایی در زندگی روزمره ندارند.” چندی برنماید که بهجای ارابههای واقعی، مدلهایی از آنها را در مقابر قراردادند.
نقاشی دودمان چو: سالها پیش کهنترین قلمموی، هنر چین، شناختهشده و نیز قطعهای از نقاشی روی ابریشم از دوره چو در منطقهای در نزدیکی چانگ شا کشف شد. در این نقاشی پیکره زنی نقش خورده که در بالای سر او نقش یک اژدها و یک پرنده ققنوس است و با شیوه ساده و خام اجراشده است. بعضی از آینههای مفرغی منقوش هم به این دوره تعلق دارند. اثر جالبی از این دوران، نقاشی بر روی دو صدف است که امروزه در موزه هنری کلیولند نگهداری میشود.بر روی یکی از این صدفها صحنه شکاری با جزئیات شگفتانگیزی نقاشی شده است.
در پیشزمینه آن دو گوزن افتادهاند که با تیر شکار شدهاند و دو شکارچی هم پیرامون آنها هستند. در پسزمینه ارابهای با چهار است نقش خورده است که سه تا از اسبها از روبرو نقاشی شدهاند و فقط دو پای جلوی آنها دیده میشود و اسب چهارمی در حالت نیمرخ است. دور این صحنه را خط قرمزی فراگرفته است که کل صدف را در برمیگیرد و در اطراف آنهم حیوانات و پرندگان در حال فرارند. نقاشی این اثر بهرغم چکیده نگاری و ریزنقشی آنها، توانسته است حرکت و کنش را به نحو شایستهای نشان دهد. گفتنی است درباره دستاوردهای هنر نقاشی دور چو از تزیینات سنتی آثار لاکی میتوان به نتایج فراوانی دستیافت.
لاک کاری شیوهای است که در آن شیره درختان مخصوص است که درنتیجه مخلوط کردن با مواد شیمیایی یا با کرمهای کوچک قرمزرنگ به دست میآید و برای لعاب یا پوشیدن سطح فلز یا چوب از آن استفاده میشد. این پوششهای لاکی گاه ضخیم میگرفتند و نقوش خاصی با استفاده از قلمهای مخصوص روی آن ایجاد میکردند.
دودمان هان:
نقش برجستههای دوران هان: نقش برجسته های، هنر چین، دوران هان از جهت آیینی و هنری قابلملاحظه هستند. هنرمندان گاه آنها را مستقیماً روی سنگها حجّاری کرده و سپس در دیواره مقابر یا اتاقهای قربانی قرار دادهاند. تقریباً تمامی این نقش برجستهها به سده دوم میلادی تعلق دارند. موضوع این نقش برجستهها در سه گروه عمده قرار میگیرند: 1) صحنههایی از زندگی روزانه یا مشاغل و سرگرمیها، 2) گذشته تاریخی بهصورت آرمانی و برای عبرت گیری و حصول نتایج اخلاقی، 3) صحنههایی از فرهنگعامه چینی و باورهای عامیانه.
موضوعاتی که در ارتباط با صحنههای روزمره زندگی هستند اطلاعاتی ارزشمند دربارۀ تاریخ و فرهنگ مادی دوره هان پیش رو میدهند. در این صحنهها ارابهرانی، ارابهرانها و شکار جایگاه خاصی دارند. پیکرهها بیشماری این موضوعات اطلاعات درخوری در باب لباس، پوششها و سلاحهای نظامی ارائه میدهند.
دیگر آثار دوران هان:
خاتون تائی: در ۱۹۷۲ باستانشناسان آرامگاه خاتون تایی را در ماوانگتوئی حفاری کردند. این آرامگاه حاوی مجموعهای ارزشمند از اشیای تدفینی در هنر چین بود که در جریان مراسم خاکسپاری مورداستفاده قرار میگرفتند و مردگان را در حیات پس از مرگ همراهی میکردند. اثاث تزیینی لاکی، پارچههای گوناگون و جسد که در کمال شگفتی بهخوبی در عمیقترین قسمت تابوت سنگی محفوظ مانده بود، در زمره انبوه چیزهایی یافت شده بودند؛ باوجوداین، چشمگیرترین همه آنها بیرقی ابریشمی T شکل منقوش است که کشیده بر تابوت خاتون کشف شد.
عموم محققان بر این عقیدهاند که قسمت افقی بالای بیرق نشاندهندهی عرش است. قسمت عمودیِ زیر آن قلمرو آدمیان است و در انتهای آن جهان زیرین قرار دارد. در عرش، اژدهایان و موجودات جاودانی در میان و زیر دو گوی به چشم میخورند – در سمت راست، خورشید سرخ و نماد آن زاغ و در سمت چپ، ماه نقرهای و نماد آن غوک – پایینتر، شخص ایستاده بر نخستین سکوی سفید، نزدیکِ مرکز قسمت عمودی، احتمالاً خود خاتون تائی است.
یکی از نخستین چهرهنگاریها در هنر چینی است. این زن منتظر رفتن به عالم بالا است تا به ابدیت بپیوندند. نزدیک به انتهای بیرق، هنرمند مراسم خاکسپاری را تصویر کرده است. دو اژدهای در هم گرهخورده که بین این دو قسمت قرار دارند و دُم آنها تا جهان زیرین و سرهایشان بهسوی آسمان امتداد دارد بهکل ترکیببندی وحدت میبخشد.
متداولترین شکلهای نقاشی هنر چینی:
تومار آویختنی: هنر چین، نقاشان چینی، اغلب نقاشیهایشان را روی تومارهای عمودی ثابت، برای نمایش روی دیوارها میچسباندند یا مستقیم روی آنها نقاشی میکردند. تومار دستی: چسباندن یا کشیدن نقاشی روی تومارهای بلند و باریک نیز بسیار مرسوم بود که تماشاگران آنها را قسمت به قسمت بهطور افقی از راست به چپ باز میکردند و ورق مرقع: بسیاری از هنرمندان چینی تکههای کوچک روی صفحهای کاغذ نقاشی میکردند که مجموعهداران آنها را در آلبوم جای میدادند.
دوران تفرقه یا خاندانهای ششگانه:
گوکای ژی یا کوکایچی: در دوره تفرقه، هنرهای غیردینی در هنر چین، شکوفا شدند. حاکمان در طلب خوشنویسان و نقاشانی بودند که به دربارهای آنان اعتبار ببخشند. پرآوازهترین نقاش اولیه چین که آثار بهجای مانده را میتوان به او نسبت داد، کوکایچی یا گوکایژی بود. او در مقام خوشنویسی و چهرهنگار درباری و پیشگام نقاشی منظره آوازهای کسب نمود.
یک تومار دستی منسوب به گوکایژی (با نام هشدارهای معلم زن به بانوان دربار)، حاوی صحنههای نقاشی شده و نوشته توضیحی پیوست است. مثل همه طومارهای دستی چینی از راست به چپ باز و خوانده میشود و هر بار فقط قسمت کمی از آنها برای تماشا نمایش داده میشد.
قسمتی که در اینجا نشان دادهشده عمل قهرمانانه بسیار معروفی را ترسیم کرده که در آن بانو فنگ با حائل کردن خودش میان امپراتور و خرس حملهور، جان امپراتوریاش را نجات میدهد. الگوی کامل از رفتار کنفوسیوسی. هنرمند این اثر مانند بسیاری از نقاشیهای چینی اولیه، پیکرها با کمترین صحنهپردازی و زمینهای خالی تصویر کرده است.
دودمان تانگ:
یان لی بِن: امپراتوران تانگ نیز سنت درخشانی از نقاشی توماری را پروراندند. اگرچه تعداد اندکی از این نقاشیهای بهجای مانده، اما بسیاری از تاریخنگاران هنر، اوایل دودمان تانگ را عصر طلایی نقاشی پیکرنمای چینی در هنر چین میدانند. ۱۳ امپراتور شاهکار طراحی خطی و آبرنگ است که مدتها به یان لیبِن نسبت داده میشود.
یان لیبِن در خانواده اشرافی به دنیا آمد و پسر هنرمند سرشناسی بود و در امپراتوری گوتسونگ از دودمان تانگ، صدراعظم و همچنین نقاشی نامداری بود. این طومار دستی ۱۳ خاقان چینی از دودمان هان تا سوئی را تصویر میکند؛ تا این شخصیتهای تاریخی را که سرمشقِ فضایل اخلاقی و سیاسی، (در انطباق با آرمانهای کنفوسیوسی است) نشان دهد. هر خاقانی در فضای نامشخص ایستاده یا نشسته است. اندازهی بزرگ امپراتوران نسبت به همراهانشان بیدرنگ مقام برتر آنان را برجسته میکند. سایهپردازی ساده در صورت ها و رداها به پیکرها حجم و منش مضاعفی میدهد.
دودمان سونگ:
فان کوآن: از نظر بسیاری از تاریخنگاران هنر، دودمان سونگ نقطه اوج نقاشی منظره نگاری در هنر چین چینی است، که نخستین بار بهعنوان موضوع اصلی در دوره تفرقه یا خاندانهای ششگانه پدیدار شد. اگرچه بسیاری از استادان بزرگ دودمان سونگ شمالی برای دربار امپراتوری کار میکردند، اما فان کوآن زاهد تائویی بود که از زندگی پر تصنع دوری جست. وی معتقد بود که طبیعت آموزگار بهتری از هنرمندان دیگر است و روزهای زیادی در کوهها به مطالعه پیکربندیهای صخرهها و درختها و تأثیر نور خورشید و ماه و فرمهای طبیعی سپری میکرد.
منتقدان دوران سونگ، فانکوآن و سایر نقاش های مهم زمان او را نخستین اساتید ثبت نور، سایه، فاصله و بافت میدانستند. فان کوآن در تومار آویختنی مسافران در میان کوهها ورودها، منظره های عمودی از کوههای عظیم سر به فلک کشیده را از دور نقاشی کرده است. فرم های نفسگیر طبیعی، پیکرههای انسانی و حیوانی (مثل ردیف قاطرها در گوشه سمت راست) را که نقاش آنها را بسیار کوچک کرده، بهکلی تحت شعاع قرار میدهند.
این تومار آویختنی ابریشمی به طول تقریبی ۲۱۰ سانتیمتر نمیتواند عظمت طبیعت را در برگیرد. بنابراین گویی منظره در تمام جهات ورای مرزهایش ادامه یافته است. نقاش بعضی از عناصر (مثل تختهسنگ بزرگ پسزمینه) را از سطح زمین و سایر عناصر (درختان و گلهای صخرههای بلند) را بهطور مورب از بالا نشان داده است.
ژرف نماییهای متغیر تماشاگر را به سیروسفری در میان کوهها میبرند. تماشاگران برای درک کامل ارزش منظره نقاشی شده باید نهتنها به ترکیببندی کلی بلکه به جزئیات ظریف و پرنقش هر ضربهی قلممو نیز تمرکز کنند. «بافتهای قلمموییِ» متعدد که با ضربهی قلممو ایجادشده به بازنمایی فرمهای عظیم کمک میکنند و حسی از سطوح قابللمس را منتقل میکنند.برای مثال فان کوآن برای سطح کوه از ضربههای ریز و ملایم قلممو بهره برده است. نوعی بافت قلممویی که چینیها به آن “ضربههای قطرهبارانی قلممو” میگویند.
هوئی تسونگ: یک قرن پس از دوران فانکوآن، مسئولیت تاجوتخت دودمان سونگ را هوئی تسونگ بر عهده گرفت. او بیشتر به هنر علاقه داشت تا به حکومت کردن و متأسفانه او کشور را به آستانه ورشکستگی کشاند. هوئی تسونگ خوشنویس و نقاش ماهری بود و در زمان حکومتش هنرکده سلطنتی نقاشی را از نو سامان داد و تحصیل شعر و خط را در حکم بخشی از آموزش رسمی نقاشان دربار الزامی کرد.
تومار دستی کوتاهی که معمولاً به هوئی تسونگ نسبت دادند، احتمالاً کار نقاشان درباری زیر نظر او بوده است، اما شیوه کار این امپراتور خوشنویس و نقاش هم نشان میدهد.
نویسه های هوئی تسونگ یکی از شیوههای متعدد خوشنویسی چینی را نشان میدهد. این نویسهها از ضربههای نازک قلممو شکل گرفتند و هرکدام با نهایت دقت با نویسهای مجاور تراز شده تا ردیف عمودی آراستهای را تشکیل دهند. این نقاشی در هنر چین ، پرواز درناها بر فراز بامهای بیانلیانگ را نمایش میدهد. این اثر ترکیبی است استادانه از ترکیببندی خوشساخت و نگاه واقعگرایانه. نقاش پرهای سیاه و سرخ درناهای سپید را
با دقت ثبت کرده و آن را از زوایای گوناگون ترسیم کرده است تا اینطور القا کند درناها پیرامون بام چرخی میزنند. البته هوئی تسونگ این موضوع را به خاطر علاقهاش به آناتومی و الگوهای پرواز پرندهها انتخاب نکرده بود؛ این نقاشی کاری تبلیغاتی در بزرگداشت خاطره پرواز 20 درنای سفید بر فراز دروازههای کاخ در جریان جشنوارهای در سال 1112 بود. چینیها درناها را خوشیمن میدانند و این پرواز گویی تأییدی بر این بود که خداوند سلطنت هوئی تسونگ را تبرک کرده است.
ما یوآن: خانواده “ما” مشهورترین خانوادهی نقاشان سونگ بود که در خلال دوران سونگ شمالی خدمت به دودمان سونگ را آغاز کرده بود. در اوایل قرن سیزدهم مایو آن صفحه مرقع ابریشمی، در جادههای کوهستانی در بهار برای امپراتور نقاشی کرد. منظره در ترکیببندی ما یوآن، در تضاد آشکار با نقاشیِ بهمراتب بزرگتر فانکوآن، مسافران در میان کوهها و رودها، به عناصر اندکی تقلیل یافته است و به پیشزمینه سمت چپ صفحه محدود است.
پیکری بلند و تنها به دوردستها خیره شده است. شاخههای ضربدری درخت بیدی که او را احاطه کردهاند با دقت در جای خود قرارگرفتهاند. پرندهای نزدیک بالای صفحه در سمت راست بهسوی دو سطر شعری که امپراتور با مرکب اضافه کرده پرواز میکند:
“گلهای وحشی در باد میرقصند، آستینهایش آنها را نوازش میکنند
پرندههای ناپیدا از او میگریزند و از خواندن بازمیایستند“
دودمان یوآن:
وو ژِن یا وو چِن : مغولان ستایشگران بزرگ هنر و فرهنگ چین بودند، اما در پذیرفتن رعایای پیشین دودمان سونگ جنوبی در حکومتشان بسیار گزینشی عمل میکردند. بهعلاوه بسیاری از چینیهای وفادار به امپراتوران پیشین از همکاری با اربابان بیگانه جدیدشان که آنان را غاصب وحشی میدانستند سرباز میزدند.
برای نمونه وو ژِن زندگی زاهدانی را بهدوراز محیط پرزرقوبرق امپراتور یونان برگزید. وی در زمره لیتراتی ها یا دانشی مردان هنر بود که در دوره دودمان سونگ سر برآوردند. این لیتراتیها در وهله اول برای جمع کوچکی از همتایان فکری و اجتماعی شان نقاشی میکردند. این مردان و زنان، بسیار فرهیخته و پرورده فرهنگ سنتی چینی بودند که از خانوادههای سرشناس برمیخاستند. آنان شعر، خوشنویسی، نقاشی و سایر هنرها را به نشانه منزلت اجتماعی و ذوق سلیم در خود میپروراندند. هنر لیتراتی ها معمولاً در ذات خود امری شخصی است و اغلب حاکی از نوعی احساس دلتنگی یا حسرت به گذشته است.
خیزران موضوع محبوب نقاشان لیتراتی بود، چراکه این گیاه نماد انسانت بافرهنگ و متشخص آرمانی چینی، هنر چین ، بود که در برابر ناملایمات خم میشود اما نمیشکند و نیز بدین خاطر که ترسیم شاخهها و برگهای خیزران به هنر ارجمند خوشنویسی شباهت داشت. وو ژِن در نقاشیِ ساقههای خیزران کنار صخره بهوضوح میان تکتک خیزرانها تمایز ایجاد میکند، ساقهها و برگها را از میان الگوهای انتزاعی پدیدار میکند.
دودمان مینگ:
تونگ چیشانگ: امپراتوران مینگ در خودِ شهر ممنوعه کارگاهی هایی از نقاشان دولتی برپا کردن، باوجوداین، سنت نقاشیهای لیتراتی ، هنر چین ، در این دوران شکوفا شد. یکی از جذابترین و بانفوذترین افراد این گروه در اواخر دودمان مینگ، تونگ چیشانگ بود، وی ملاک ثروتمند و والامقام که شاعر خوشنویس و نقاش نیز بود. وی مجموعهای وسیع از آثار هنری چین را گردآورده و در مقام منتقد هنر به شهرت عظیمی در هنر چین ، دستیافته بود.
ازنظر تونگ چیشانگ بیشتر نقاشان منظره نگار چینی را میشد در مکتب نقاشی باریکبین و مقید شمالی یا مکتب نقاشی درونگراتر و آزادتر جنوبی طبقهبندی کرد. بهاینترتیب مکاتب شمال و جنوب در نقاشی چینی نه برچسبهای جغرافیایی بلکه تعابیر سبکی بودند.
تونگ چیشانگ به این دلیل این نام ها را برای این دو مکتب انتخاب کرد که ویژگیهای سبکی آنها قرینههایی در مکتب آیین بودا در شمال و جنوب داشتند. بودائیهای شمالی تدریجی باور بودند و اعتقاد داشتند که روشنبینی فقط پس از آموزش طولانی کسب میشود، بودائیهای جنوبی معتقد بودند که بیداری میتواند ناگهانی پدیدار شود.
نقاشان حرفهای بسیاری چیرهدست دربار که نقاشان تبلیغ ایدئولوژی مینگ بودند به مکتب شمالی تعلق داشتن. نقاشان برجسته مکتب جنوبی، لیتراتی ها بودند که سبک آزادتر و عاطفیترشان بنا به قضاوت تونگ چیشانگ از هر جنبه ممتازتر بود.
اثر خود تونگ چیشانگ مثل سکونت در کوهستان چینگ بیان به مکتب جنوب که وی آن را بسیار تحسین میکرد، تعلق دارد. موضوع، سبک و همچنین پیوست کردن نوشتهای بلند در بالای نقاشی، بیدرنگ سبک لیتراتی را آشکار میکند. بااینهمه تونگ چیشانگ نوآور بود، بهویژه در نحوه اجرای کوهستان سر به فلک کشیده که توده های سایه دار صخرهها پیوسته جای خود را به باریکههای صاف و خالی میدهند و ترکیببندی را مسطحتر جلوه میکنند و الگوهای بسیار گویای انتزاعی خلق میکنند. برخی منتقدان، تونگ چیشانگ را نخستین نقاش و مدرن ارزیابی کردند که بشارتدهنده تحولاتی در نقاشی منظره نگار اروپای قرن نوزدهم است.
دودمان چینگ:
شیتائو: نقاشیِ سنتی لیتراتی ، هنر چین ، تداوم یافت و در میان هنرمندان محافظهکار چینگ باب شد. اما نقاشان دیگر دست به تجربههای جدیدی زدند، برای مثال استفاده از تأثیرات اغراقآمیز مرکب پرمایه یا الگوهای حاصل از تک ضربههای قلممو. با گذر زمان و بهتدریج ترکیببندیهای جسورانه و آزادانهتر با نیرویی تازه و بیانگر پدید آمدند. یکی از نقاشان مشهور این دوره، شیتائو، شاهزادهای از دودمان مینگ بود که در ۲۰ سالگی راهب بودائی شد.
نوشتههای نظری وی با نام “گفتارهایی درباره نقاشی از زبان راهب کدوی تلخ” (کدوی تلخ تخلص وی) موجود است. شیتائو استفاده از “حرکت تک ضربه قلممو” و یا ” خط ازلی” را بنیاد تمام پدیدارها و بازنماییها میدانست.
شیتائو اگرچه نقاشی کلاسیک هنر چین ، را به دقت بررسی کرده بود، اما مخالفت تقلید کردن از آثار پیشین بود و اعتقاد داشت که چیزی از آن نمیتواند بیاموزد، مگر آنکه تغییرشان دهد. او در نقاشی مردی در کلبهی زیر صخره با لکههای درخشان و سیال رنگی و چندین خط کناره نمای پیچاپیچ، پیکری را در کلبه به محصور میکند. وی برخلاف لیتراتی های سنتی، ظاهر طبیعت را تصویر نمیکرد.
برای خرید فایل PDF این مقاله بر روی لینک زیر کلیک کنید
6,000 تومانافزودن به سبد خرید
محتوای متنی ویدیوی مسافران در میان کوهها و رودها از استاد فانکو آن، هنر چین، سونگ شمالی
مسافران در میان کوهها و رودها از استاد فانکو آن اثری است برجسته که نماینده سبک نقاشی سونگ شمالی است. فانکو آن طبیعت را معلم خود میدانست و همواره از طبیعت میآموخت. وی به سرتاسر سرزمین چین سفر کرد و با بودن در طبیعتُ با آن ارتباط برقرار میکرد. وی انقلابی را در نقاشی چین به وجود آورد. فانکو آن طبیعت را با قلم و مرکب خویش به نمایش میگذاشت.
احترام به طبیعت در آثار وی بهخوبی نشان دادهشده است. وی در نقاشی مسافران در میان کوهها و رودها یک چیدمان ترکیبی سهگانه را بهکاربرده است. در پیشزمینه بخش پایینی اثرُ صخرهها به داخل صحنه پیش آمدند و بعدازآن قطاری از الاغها دیده میشود، در فاصلهای دور از این ماجرا، در مرکز نقاشی کوه بزرگی نمایان است.
نکته برجسته صحنه سفر، راهنمای ریشداری است که سینه او برهنه است و دستمال در دور سرش پیچیده شده، او یک چوبدستی از نیشکر در دست دارد و در حال نگاه کردن به چهار الاغ بارکش پشت سرخود است. در انتهای ردیف الاغها فرد دیگری دیده میشود که شلاقی در دست و وسایلی بر دوش دارد. امضاء فانکو آن بهطور هوشمندانهای در میانبرگهای درختان پشت سر مسافران پنهانشده است. کوه اصلی که در دوردست نقاشی شده است، دوسوم فضای نقاشی را در برمیگیرد. یک آبشار باریک در میان کوه در سمت راست اثر قرار دارد و تا جایی که نقاشی بدون رنگ است ادامه پیداکرده است.
تفاوت اندازۀ میان کوه عظیم و مسافران کوچک، کنتراست اختلافی دراماتیک پدید آورده است. این تفاوت نیروی عظیم به عظمت طبیعت میدهد. فانکو آن خطوط کنار نمای اثر خود را با خطوط زاویهدار اجرا کرده و سپس توسط خطوط کوتاهی هم مانند قطرات باران داخل سطح اثر را پر نموده. فانکو آن ظاهرِ سخت ارتفاعات چین را بهنوعی دوباره به وجود آورده است. هنرمند درختان مستحکم و پر گرهای را ترسیم کرده که به شکل ظرافتمندانهای بیانگر شور و زندگی هستند.
برای اطلاعات بیشتر دربارۀ دودمان ها و تفکرات چین اینجا کلیک کنید.