هنر غارنشینان (پارینهسنگی)
اینطور به نظر میرسد که نوع انسان در گذشتههای بسیار دور در خاک آفریقا بر کره زمین پدیدار شده است. اما میلیونها سال سپری شد تا نیاکان شکارگر ما به بازنمایی جهان پیرامون خود و آفرینش اولین نمونههایی که ما آن را هنر مینامیم، بپردازند.
پارینه سنگی : از ابتدای تکوین نظام علمی باستانشناسی از اصطلاحاتی استفادهشده است که هر یک دارای معنی و مفهوم خاصی بودند. بهتدریج و با پیشرفتهایی که در روشهای تحقیق و پژوهشهای میدانی به وقوع پیوسته بر تعداد آنها افزودهشده و گاهی در کاربرد آنها نیز تغییراتی رخ نموده است.
اصطلاحاتی مانند عصر حجر و دوران غارنشینی و امثال آنها در چند دهه قبل کاربرد داشتند و نیز امروز اصطلاحاتی همانند پارینهسنگی، نوسنگی، دورانِ گردآوری غذا، تولید غذا و یا استقرار در روستاها و مانند آنها در میان پژوهشگران متداول شده است.
در علم باستانشناسی گروهی برای طبقهبندی آثار و بقایای باستانی جنبههای صرفاً تکنولوژی و فنی را مدنظر قرار میدهند و از اصطلاحاتی مانند پارینهسنگی، میانسنگی و نوسنگی، عصر مس، عصر آهن استفاده میکنند.
گروهی دیگر ترجیح میدهند مراحل مختلف دگرگونیهای پدیده آمده را در اقتصاد معیشتی و فرهنگ انسانها دخالت بدهند و ازاینرو اصطلاحاتی مانند جمعآوری غذا، تولید غذا، استقرار و نظایر آن به کار میبردند بهطور مثال سیون نیلسون سوئدی از اساتید جانورشناسی در کتاب خود با عنوان “ساکنان بدوی اسکاندیناوی” از اصطلاحاتی چون دوران توحش، رمهبانی، کوچروی،کشاورزی و تمدن استفاده کرده است.
یکی از معروفترین پژوهشگرانی که در این مسیر گامهای بلند اولیه را برداشته است لوئیسهنریمورگان آمریکایی بود. او یک وکیل بود که در سال ۱۸۷۷ با کتابی با نام “جامعه باستان” ادوار تکاملی فرهنگ انسان را به ۷ دوره تقسیم کرد.
۱ – توحش قدیم ( از ظهور انسان تا اطلاع از آتش)
۲- توحش میانی ( از اطلاع از آتش تا شروع اختراع تیر و کمان)
۳- توحش جدید (از اختراع تیر و کمان تا اختراع سفالگری)
۴ – بربریت قدیم (از اختراع سفالگری تا استفاده از سنگ و خشت برای ساختن خانه)
۵- بربریت میانی (از اهلی کردن حیوانات تا آغاز ذوبآهن)
۶-بربریت جدید(از ساخت اشیاء آهنی تا اختراع الفبای آوایی)
۷- تمدن( استفاده از خط برای نگارش آثار ادبی)
نخستین محققی که روشی را برای طبقهبندی آثار و بقایای باستانی پیشنهاد کرد، دانشمند دانمارکی بود به نام کریستین تامسِن. او در سال ۱۸۱۹ میلادی پیشنهاد کرده بود که آثار باستانی را از قدیم به جدید باید به سه دوره سنگ، برنز و آهن تقسیم و یا طبقهبندی کرد، سپس در سال ۱۸۹۰ سر جان لوباک دورۀ سنگ پیشنهادی تامسِن را به دورههای پارینهسنگی و نوسنگی تقسیم کرد.
سالها بعد تقسیمبندی سادۀ تامسن به عقیدۀ باستانشناس دیگری با نام گوردن چایلد به دلیل اینکه صرفاً بر اساس تکنولوژی تنظیمشده بود رد شد و در ادامه چایلد تقسیمبندی خود را که بر اساس اقتصاد معیشتی که در تکامل فرهنگ انسان دخالت دارد، پیشنهاد داد. به اعتقاد وی عصر سنگ به دورههایی کوتاهتر تقسیم میشود. چایلد برای عصر بعد از پارینهسنگی، به تعبیری عصری که هنوز انسانها اهلی کردن حیوان و یا کشت گیاهان را آغاز نکرده بودند ولی از ابزارهای سنگی صیقل دادهشده استفاده میکردند، از اصطلاح میانسنگی یا عصر سنگ میانی استفاده کرد.
هنر پارینهسنگی:
اشیای هنری برجایمانده به حدود ۳۰ هزار سال پیش از میلاد یعنی دوره پارینهسنگی یا پالئولیتیک (Paleolithic) باز میگردد “پالئو (یونانی) به معنای پارینه ولی لیتوس به معنای سنگ است”. گوناگونی آثار هنری دوران پارینه سنگی شگفت انگیز میباشد از گردنبندهای صدفی ساده و با شکلهای انسانی و جانوری ساخته شده از آب و خاک رس و سنگ گرفته تا نقاشیها، حکاکیها و نقش برجسته هایی که سطح دیوارهای عظیم غارها را پوشاندهاند.
از زمان کشف نخستین غار نگارهها (اواخر سده نوزدهم) پژوهشگران همواره از خود پرسیدهاند، چرا شکارگران دوره پارینه سنگی تصمیم گرفتند دیوارهای غارهای تاریک را با تصاویر جانوران بپوشند؟ در این مورد نظریه های گوناگونی مطرح است، برخی از آنان معتقد هستند که این نقاشی ها صرفاً جنبه تزیینی دارند، اما این نظریه دلیل محدود بودن طیف موضوعات و دور از دسترس بودن بسیاری از تصاویر را توضیح نمی دهد.
در واقع با وجود موقعیتها و مسیرهای سخت و صعبالوصول، در بسیاری از این نگاره ها وجود نشانه هایی دال بر اینکه سدههای متمادی از این غارها استفاده می شده، دیده میشود، با توجه به این امر برخی دیگر از پژوهشگران به این نتیجه رسیدهاند که شکارگران پیشاتاریخ برای نگاره ها و پیکره هایی که میساختند خصوصیت و جنبۀ جادویی قائل بودند و با توجه به این استدلال و تفکر، احتمالاً شکارگران دوره پارینه سنگی معتقد بودند که با ترسیم نگاره های حیوانات در سطح دیوارهای غار ها آنها را به بند می کشیدند و بر آنها چیره می شوند.
برخی این فرضیه را دارند که مقابل این نگارهها مناسک و مراسم با هدف افزایش بخت و اقبال شکارگران اجرا میشده است. برخی دیگر هم گفتند که این تصاویر احتمالاً به منزله ابزار آموزشی برای یاد دادن خصوصیات جانوران مختلف به شکارگران تازهکار است و یا حتی در حکم هدف تمرین برای شکارگر بوده است، در مقابل این تفکر، برخی از متخصصان این نقاشی ها و نقش برجسته ها را معطوف به نابودی گونههای جانوری نمیدانند، بلکه آنها اعتقاد دارند که هدف نقاشان و پیکره سازان اولیه از تصویر نمودن جانوران، تضمین بقای گله بوده است، که منبع اصلی تامین غذای انسان های دوران پارینه سنگی است.
برخی دیگر از پژوهشگران آفرینش اینگونه تصاویر را به بازآفرینی نظامی پیچیده از اساطیر ارتباط میدهند که بشر دوره پارینه سنگی نیاکانش را حیوان قلمداد میکرده است. برخی دیگر نیز پاره ای ازجانوران را مرد و پارهای دیگر را زن قلمداد میکند و نشانه های انتزاعی موجود در کنار برخی تصاویر را تفسیر میکنند.
غارنگارههای دوران پارینه سنگی
در اروپا در بیش از ۲۰۰ محل نمونه هایی از نقاشی های دوره پارینه سنگی یافت شده است. قدمت آنها به ۱۰ هزار تا ۲۰ هزار سال پیش میرسد. در دوره پارینه سنگی، خالقان اثر برای طراحی موضوعات خود از تکههای کلوخ سرخ و زرد رنگ سود میبردند.
آنها برای رنگ آمیزی این گِلها را می ساییدند و گَرد به دست آمده را با آب مخلوط می کردند، سپس آن را روی لوح های سنگی بزرگی که نقش تختهرنگ را بازی میکرده است قرار میدادند. از نی و ترکه های درخت و موی حیوانات قلم می ساختند و برای پاشیدن رنگ بر سطوح دور از دسترس احتمالاً از فوتکهای ساخته شده از نی یا استخوان های توخالی بهره میجستند.
نقاشان این آثار برای دسترسی به سطوح فوقانی و حجرههای طبیعی غارها احتمالاً روی طاقچه ها (که به صورت طبیعی بر دیواره صخرهای برخی غارها تشکیل شده است) میایستادند و منبع روشناییشان هم از چراغ هایی (چراغدان) از جنس سنگ بود که درونشان مغز استخوان یا پیه حیوانات می ریختند و احتمالاً با استفاده از خزه برای آن فیتیله میساختند.
دیوار نگاره های پِش مِرلِ (Pech-Merle)
غار پِشمِرلِ در فرانسه دارای تصویر دو اسب است که یکی از اسب های موجود دارای سر و گردنی است که به سطح دیوار غار شباهت دارد. هر دوی این دو اسب از نیمرخ نقاشی شدهاند. در این نقاشی چندین نقش دست هم دیده میشود.
این نقشها و بیشتر نقش های مشابه در جاهای دیگر حالت منفی دارند؛ به این معنا که نقاش دستش را بر دیوار گذاشته و سپس دور تا دور آن را با قلم مو رنگ کرده است یا اینکه به کمک فوتک یا دهان، رنگیزه ها را در اطراف آن پاشیده است.
گاهی هم با فرو بردن دست خود در درون رنگیزه و فشردن آن بر دیوار نقش مثبت ایجاد کرده است. این نقشها را قطعاً معنا و مفهوم معینی داشتند برخی پژوهشگران معتقدند این نقشها امضای اعضای گروه و یا به احتمال ضعیف تر امضای شخصی بوده است.
در سایر غارهای پارینه سنگی در میان تصاویر جانوران نقش هایی به صورت شطرنجی، نقطه نقطه، چهارگوش و نیز نشانه های انتزاعی دیگر به شما به چشم میخورد. شماری از پژوهندگان این نشانه ها را صورتی ابتدایی از خط میدانند، قابل ذکر است که معنای آنها همانند نقش دست ها و دیگر آثار هنری دوره پارینه سنگی بر ما پوشیده است.
غار لاسکو
شاید معروف ترین غار در دوره پارینه سنگی غاری واقع در لاسکو در نزدیکی که فرانسه است. این غار تالاربزرگی به نام گاوها دارد، اما همه حیوانات نقش بسته بر دیوار این دالان گاو نیستند و اندازه شان هم با یکدیگر متفاوت است.
بسیاری از آنها مثل گاو بزرگ سمت راست تصویر فقط با استفاده از خطوط کناره بازنمایی شدهاند در حالی که بقیه حالت پر هیبت رنگی دارند.
از دیواره غار لاسکو دو شیوه بنیادی طراحی و نقاشی در تاریخ هنر در کنار هم به چشم میخورد که وجود چنین تفاوتهایی در تکنیک، گویای آن است که این جانوران را هنرمندان مختلف در دورههای مختلف کشیدند.
در واقع آنچه امروز به شکل حرکت سریع گله های حیوانات وحشی جلوه میکند، برداشت ما از این تصاویر و احتمالاً نیت آفرینندگان آن این نبوده است؛ به هر روی این گله شامل چندین نوع حیوان ریز و درشت است.
برخی از آنها مانند حیوانات گوشه راست بالا انگار مثل ابر بالای سر بیننده در هوا معلق اند و نقاشی فاقد پس زمینه و خط افق است که نشاندهندۀ آن است که نقاشان آنها فقط قصد بازنمایی حیوانات را داشتهاند.یکی دیگر از ویژگیهای مورد توجه نقاشیهای غار لاسکو بازنمایی شاخ گاوهاست که بیننده آن را از نیمرخ ولی شاخه هایش را از روبرو میبیند.
در واقع رویکرد نقاش به طور مطلق یکپارچه نیست. هدف دو شاخ رسم کردن می تواند تلاشی برای نشان دادن موجودی به نام گاو باشد.اگر حیوان را از نیم رخ و کاملا بر مبنای رویکردهای جهت نمایی میکشید فقط یک شاخ آن دیده می شد که در آن صورت تعریف کاملی از حیوان به دست نمیآمد.
شاید پرسش انگیزترین نقاشی در میان غارنگاره های دوره پارینه سنگی نقاشی دیواره چاه لاسکو باشد که یکی از نخستین آثار هنری پیشتاریخی است. در سمت چپ این تصویر کرگدنی قابل مشاهده است که برای ترسیم آن به تک تک جزئیات دقت بیشتری شده است.
زیر دم حیوان دو ردیف سه نقطه قرار دارد که معنای آن مشخص نیست.در سمت راست گاومیشی دیده میشود که نقاش این گاومیش احتمالاً شخص دیگری بوده است. اما همین نقاش دوم خشم جانور را که دل و روده اش مثل کلاف سنگی از شکمش آویخته بسیار خوب تصویر کرده است.
میان این دو جانور مردی با چهرهای پوشیده از یک نقاب (پرنده مانند) دیده میشود که هر دستش فقط چهار انگشت دارد و با جزئیاتی به مراتب کمتر از هر دو جانور کشیده شده است و با ترسیم خطی برجسته جنسیت او نمایان شده است.
مرد ممکن است زخمی شده و یا مرده باشد یا اینکه زنده و سالم و فقط به عقب خم شده است. ممکن است چوبدستی با سر پرنده متعلق به او باشد و احتمالاً زخم عمیق گاومیش میتواند کار او و یا کرگدن باشد، به هر روی این داستان این نقاشی بر ما پوشیده است اساساً این که آیا این نگارهها (مرد، گاومیش و کرگدن) به هم ربط دارند، پژوهشگران نمیتوانند مطمئن باشند.
اما اگر نقاش آنها را کنار هم چیده باشد تا ماجرای را روایت کند، نتیجه میگیریم که قدمت خلق تصاویر با حضور انسان ها و حیوانات به دورانی بس دور تر از آنچه تا همین چند وقت تصور می شد برمیگردد. حتی اگر هدف از آفرینش این تصاویر بازگویی داستانی بوده است با این وجود کمتر کسی می توانسته این داستان را بخواند، زیرا این نقاشی در چاهی عمیق قرار دارد و دسترسی به آن بسیار مشکل است، نوری هم که برای دیدن آنها موجود بوده نور چراغهای کم فروغ آن زمانه بوده است.
ونوس ویلندورف (Willendorf)
یکی از قدیمیترین پیکره های تاکنون کشف شده که با ابزارهای سنگی ساده از سنگ آهک تراشیده شده است، پیکره زنانه بسیار کوچکی است با نام ونوس ویلندورف که به مناسبت یافتگاهش در اتریش، آن را ونوس ویلندورف نامیدند.
تاریخنگاران هنر در تبیین کاربرد و معنای این اثر و آثار مشابه آن جز توسل به حدس و گمان راه دیگری ندارند؛ زیرا این اشیا به پیش از اختراع خط یا به اصطلاح پیشاتاریخ تعلق دارند با این حال می توان گفت که فراوانی پیکره های زنانه نسبت به پیکره های مردانه در دوره پارینه سنگی از توجه ویژه انسان اولیه به زنان و قابلیت باروری آنان حکایت دارد. به باور بسیاری از پژوهندگان این پیکره تمثال باروری بوده است وجود برجستگی سینه، دستان کوچک و خطوط جنسیتی پیکره دلیلی بر آن است.
این در حالی است که معمولاً در دیگر تمثالهای کوچک مربوط به دوره پارینه سنگی این جزئیات حذف شدند ضمن آنکه اندام بسیاری از آنها به مراتب باریک تر و لاغرتر از پیکره ویلندورف است. همین امر موجب شده برخی از پژوهندگان در نظریه تمثال باروری بودن آنها تردید داشته باشند. به هر روی قصد سازندگان آنها ظاهراً بازنمایی مفهوم زنانگی بوده است.
گاومیشهای توک دودوبر
در دوره پارینه سنگی شماره پیکرهها و نگاره های جانوری به مراتب از تصاویر آدمی بیشتر است. یکی از نمونههای اولیه مجسمه حیوانات، نقش برجسته دو گاومیش واقع در غاری در ناحیه توک دودوبِری فرانسه است . پیکرتراش این اثر برای آفرینش این شکلها خاک رس را بر سطح صخره بزرگ فشرده و با کمک هر دو دست به شکل حیوانات فرم داده است، سپس با ابزاری کاردک مانند سطح کار را صاف و هموار کرده و با استفاده از انگشتان بر روی آنها چشم و سوراخ بینی و نیز دهان رسم نموده است.
اکثر جانوران دوره پارینه سنگی همانند این گاومیشها از نمای نیم رخ هستند. سر، اندام جانور از پهلو و نیز هر چهار پای حیوان کامل نشان داده شده است در صورتی که استفاده از نمای روبرو یا تمام رخ بخش زیادی از اندام جانور پنهان می شود و در نمای سه رخ، بخشهای جلو یا کناری، کاملاً نشان داده نمیشود. بنابراین نیمرخ تنها نمایی است که شکل حیوان را به طور کامل نشان میدهد و انتخاب این نما در طول عصر سنگ کمابیش عمومیت دارد.
برای اطلاعات بیشتر دربارۀ پارینه سنگی و میان سنگی در ایران اینجا کلیک کنید.
منابع
هنر در گذر زمان- هلن گاردنر
ایران در پیش از تاریخ، صادق ملک شهمیرزادی
برای خرید فایل PDF این مقاله بر روی لینک زیر کلیک کنید
6,000 تومانافزودن به سبد خرید