پیکره سنگی سردار ساسانی گرگان در تاریخچه پیکره سازی در ایران: پیکرتراشی و مجسمهسازی بهعنوان یکی از مهمترین شاخصههای هنری و فرهنگی انسانها سابقه چندین هزارساله در ایران داشته و از دوران پیشازتاریخ و حدود ۱۰ هزار سال پیش تا اواخر دوران تاریخی عصر ساسانی و سپس تا حدودی در طول دوره اسلامی سیر تکاملی خود را در قالب پیکرهای انسانی حیوانی و موضوعات ترکیبی به بهترین نحو پیموده است.
هنر پیکرتراشی از حدود پنج هزار سال پیش در بخشهای گستردهای از خاور نزدیک و ایران وارد مرحله جدیدی از مسیر پیشرفت خود گشت و در غالب پیکرسازی آزاد و حجاری نقوش برجسته و کنده بر روی موادی همچون سنگ، گل سفال، استخوان، چوب و فلزات گوناگون در عرصه نمایش گذاشته شد.
در این میان میتوان به نقش برجستهای حدوداً 4200 ساله «آنوبانی نی» پادشاه حکومت لولوبی در غرب ایران (منطقه سرپل ذهاب) بهعنوان یکی از نخستین تلاشهای ایجاد نقشه برجسته در ایران اشاره نمود که همزمان با هنر پیکرتراشی در تمدن عیلام و سپس هخامنشی، سلوکی و اشکانی ادامه پیدا کرد و درنهایت در دوره ساسانی به اوج تکامل خود رسید.
از دوره هخامنشی و با تشکیل یک حکومت فرا منطقهای بزرگ این هنر وارد مرحله نوینی شده و بهصورت مجسمهها و سردیسهای زیبا و نیز نقوش برجسته خارقالعاده، هنری ترکیبی اما با ذات ایرانی را به نمایش میگذارد.
از شاخصترین آثار این دوره میتوان به پیکره سنگی کامل داریوش اول هخامنشی درشوش و نیز سردیس شاهزاده هخامنشی در تخت جمشید اشاره کرد در دوره اشکانیان نیز با آمیختن فرهنگ بومی ایرانی و هنر یونانی – هلنی مجسمهسازی بهصورت خلق و سردیسهای پادشاهان، اشراف و حاکمان محلی رشد چشمگیری نسبت به دورههای پیشین مییابد که این آثار از مناطق مختلف تحت قلمرو ایشان در ایران و خاورمیانه و آسیای مرکزی بهدستآمدهاند.
از مشهورترین مجسمههای اشکانی میتوان به مجسمه برنزه تمامقد در بزرگزاده اشکانی در ایذه، سردیس ملی ملکه موزا در شوش و همچنین مجسمههای شهر باستانی هترا در عراق اشاره کرد که در کنار تعدادی دیگر از آثار شاخص اشکانیان در بینالنهرین آسیای مرکزی، شاخصهای هنر این دوره را نمایان میسازد.
ساسانیان نیز با الهام از سنتهای پیکرهتراشی پیشین و همچنین خلق و ابداعاتی در فنون تراش و حجاری و آفرینش نقشمایههای جدید در قالب سنگنگاره و گچبری، این هنر را هر چه بیشتر در خدمت اهداف سیاسی درباره و دینی خود به کار گرفته و با ایجاد حدود ۳۴ نقش برجسته و تعداد قابلتوجهی گچبریهای زیبا آلبوم تصویری شگفتی از تعالی هنری این دوره را پدید آوردند.
اگرچه از دوره ساسانی مجسمهها و پیکرههای انسانی بسیاری بهصورت تمامقد، نیمتنه و سردیس بهدستآمده، اما مجسمههای کامل و تمامقد انسانی اندک میباشند، شایانذکر است که ایالت تاریخی گرگان (ورکان / وهرکان) بهویژه در دوره ساسانی به دلایلی همچون حاصلخیزی و نیز جنگهای مداوم ساسانیان با مهاجمان شمالی، اهمیت بیشتری یافت و این موقعیت استراتژیک موجب تمرکز بالای جمعیت و ساخت و توسعه شهرها قلعهها و سایر سازههای نظامی در منطقه گشت.
از مهمترین محوطههای ساسانی استان گلستان میتوان به دیوار بزرگ گرگان و پادگانها و تأسیسات وابسته به آنها، شهر باستانی گرگان جرجان، تورنگ تپه گرگان، دشت حلقه مینودشت، تپه قلعه خندان گرگان و دهها محوطه دیگر در مناطق جلگهای و جنگلی و کوهستانی اشاره کرد که نقش مهمی در ساختار و حیات نظامی و سیاسی منطقه داشتند.
پیکره سنگی سردار ساسانی گرگان
پیکره سنگی سردار ساسانی گرگان که پس از وقوع سیل در اوایل دهه شصت خورشیدی در جنگل النگدره گرگان توسط مأموران یگان حفاظت اداره میراث فرهنگی گرگان شناسایی و ضبط گردید. این مجسمه تمامقد انسانی که بهصورت مرد تنومندی ساختهشده براثر آسیبهای واردشده تا پیش از زمان کشف فاقد گردن، سر، دست راست و قسمتهایی از دو مچ پا به پایین هست.
از ویژگیهای ظاهری آن میتوان به ارتفاع 104 و پهنای ۵۸ سانتیمتری آن اشاره کرد. لباس وی بهصورت تنپوشی ساده بلند تا روی زانو هست و شلوار ساده آن ظاهراً تا پایین پای وی ادامه دارد. همچنین نشانه یا برجستگی آشکاری از وجود کمربند در قسمت جلو و پشت مجسمه وجود ندارد.
در میانه بدن، شمشیر مستطیل شکل بلندی از بالای پای چپ تا مچ پا کشیده شده و از انگشتان دست بهصورت یک برجستگی بر روی دسته شمشیر دیده میشوند و به نظر میرسد دست چپ وی با ساعد بند پوشانده شده است. ازآنجاییکه دست راست مجسمه تنها تا قسمت کتف آن وجود دارد، لذا نمیتوان با قطعیت نظر داد که آیا بهصورت آزاد یا متصل به بدنه بوده است. زیرا اثری از انگشتان این دست در نقطه اتصال به کمر مشاهده نمیشود.
مستقیماً در زیر گردن، برجستگی قلب مانندی به حالت آویز و تزئینی وجود دارد که با توجه به یک برجستگی در پشت شانهها و بالای کمر، ممکن است بخشی از ادامه شنل یا حتی تزئین ریش وی بوده است. بالاتنه مجسمه ظاهراً بهطور آگاهانهای در قسمت شانهها و بازوها و سینه، ستبر و بزرگ نشان دادهشده است و دارای کمر باریکتر بوده گویی بیانگر حس قدرت در فرد صاحب اثر است. با توجه به نوع شکستگی در قسمت پایین پا به نظر میرسد مجسمه متصل به یک سطح یا سکویی بوده است.
در نگاه نخست به نظر میرسد که با توجه به وجود چندین ویژگی خاص، این مجسمه به دوران تاریخی (اشکانی و یا ساسانی) تعلق دارد. بهطوریکه میتوان عدم تناسب یا نوع ترکیب اندام و همچنین لباس وی را نشانه پیکرسازی اشکانی دانست، اما وجود شمشیر بلند در قسمت چپ بدن با دست چپروی آن، وجود تزئین و گره ریش یا لباس در زیر گردن و همچنین شاید حالت یکدست آزاد یا دست روی کمر همچون برخی نقش برجستههای ساسانی، آن را به دوران ساسانی نیز نزدیک میکند.
از نمونههای بسیار مشابه آن میتوان به مجسمه شاپور اول در کازرون فارس و برخی نقش برجستههای ساسانی اشاره کرد که در تاریخگذاری اثر کمک میکنند. درنهایت بر پایه نظرات برخی از باستان شناسان و پژوهشگران تاریخ، اگرچه تعیین دقیق تاریخ ساخت آن دارای دشواریهایی است، اما ویژگیهای دوران ساسانی در این اثر بارزتر است.
این مجسمه نسبت به تعداد بسیار محدود «مجسمههای تمامقد» در سرتاسر کشور، از موارد منحصربهفرد محسوب میشود و میتوان وجود برخی ویژگیهای محلی را در نحوه ساخت و پرداخت این اثر در نظر نگاه داشت و بااحتیاط به یک فرمانده یا فرد بلندمرتبه درباری و یا حتی خاندانهای محلی قدرتمند در منطقه نسبت داد. این مجسمه در حال حاضر در موزه بابل نگهداری میشود و در تابستان سال 1398 جهت نمایش موقت به محل موزه باستانشناسی گرگان منتقل گردیده.
منبع: