تندیس های بودا در افغانستان

 

تندیس های بودا در افغانستان

 

مقدمه  :

مجسمه‌های بودا در بامیان اشاره به تندیس های بزرگی که در دل کوه در استان بامیان افغانستان ساخته شده بودند دارد.بنای ایستادهٔ این مجسمه‌های تاریخی در کناره‌های صخره‌ای هنگام رواج ( آیین بودایی در افغانستان ) در درهٔ بامیان کنده کاری شده بودند این دو مجسمه به بلندی ۵۳ متر و ۳۵ متر، در کنار مجموعه‌ای از بناهای تاریخی در این محل برای زمانی طولانی از جاذبه‌ اصلی گردشگری در افغانستان بودند.تندیس کوچکتر در سال (۵۰۷) میلادی و تندیس بزرگتر در سال (۵۵۴) میلادی ساخته شده‌است. این دو تندیس، نشان‌دهندهٔ سبک کهن هنر یونانی و بودایی بوده‌است؛ که در مناطق آسیای مرکزی به ویژه در افغانستان رواج داشته است .

موقعیت افغانستان و بامیان :

افغانستان، بنابر موقعیت حساس و مهم ژئوپلیتیک و قرار داشتن در مسیر راه معروف ابریشم، همواره شاهد لشکر کشی ها و تاخت و تاز ها بوده و در عین حال از فرهنگ های پر بار آریایی، یونانی، کوشانی و بودایی فیض گرفته است.

در عصر آشوکا، که در میانه سدهء سوم ترسایی در هند حکم می راند، بودیسم وارد افغانستان شد. قرار روایات، در آن زمان بود که یک مکتب هنری به نام گندهارا ایجاد گردید. کانون گندهارا در اطراف جلال آباد امروزی قرار داشت.

سپس کانیشکا بود که در سدهء دوم پس از میلاد، پس از گرایش اش به سوی بودیسم، افغانستان را به محل آفرینش و گسترش فرهنگ بودایی تبدیل ساخت. او، از گرونده گان و پشتیبانان نستوه بودیسم بود. در دوران حکمروایی کانیشکا (١٢٠ -١٦٠ م)، گندهارا یک مکتب هنری تندیس سازی و ادب بودایی بود.

سرزمین افغانستان از اولین سرزمین های بود که در آن بودا به حیث مظهر آرامش، زیبایی، مهربانی در فرم بشر اما کامل و بدون کوچکترین عیب تراشیده شد. بوداییان بر حسب چهار حقیقت شریف بودیسم که از این قرار اند: عشق و محبت(متا)، ترحم و شفقت(کارونا)، خیر خواهی(مدیتا)، و شکیبایی(اپیکا) از بودا الهام میگرفتند.

نقشه بامیان و کشورهای همجوار

 

نقشه بامیان در افغانستان

 

بت های بزرگ بامیان :

مختصات جغرافیایی مکان این مجسمه‌ها از کابل در حدود ۲۳۰ کیلومتر (۱۴۰ مایل) به طرف شمال غربی بوده‌است.تندیس کوچکتر در سال ۵۰۷ میلادی و تندیس بزرگتر در سال ۵۵۴ میلادی ساخته شده‌است. این دو تندیس، نشان‌دهندهٔ سبک کهن هنر یونانی و بودایی بوده‌است؛ که در مناطق آسیای مرکزی به ویژه در افغانستان رواج داشته‌است.

بت بزرگ بامیان که بزرگ ترین تندیس در جهان ثبت گردیده بود ۵٣ متر ارتفاع داشت و صلصال نام داشت به معنای (گل خشکیده). بت کوچک که به نام شمامه به معنی (شهبانو) یاد میگردید ٣۵ متر ارتفاع داشت. بت های کوچکتر دیگری نیز در دل کوه در اطراف آنها تراشیده شده بودند که همچنان از عهد کوشانیان بر جا مانده بودند.در آثار پژوهشی جغرافی و تاریخی متقدمین چه غربی و چه شرقی این تندیس ها بنام ( سرخ بت ) و ( خنگ بت) یاد گردیده است.

« خنگ » به معناي سپيد است ، بنابراین « خنگ بت » يا « سپيد بت » نماد « ايزد آناهيتا » ( ناهيد ) و ديگري (سرخ بت) نماد « ایزد بهرام » (مرّيخ) مي توانسته اند باشند. به ويژه كه در داستان هاي كهن، اين دو ايزد – سيّاره به سان دو دلداده نمودار شده اند. در فرهنگ ها نيز نوشته اند كه « سرخ بت » و « خنگ بت » عاشق همديگر بوده اند و در ديوان ها اين سروده ها به يادگار مانده است .

تندیس های بامیان چه اشخاصی بودن؟

ما میدانیم که حضرت بودا، چنان که نهرو در کتاب کشف هند می نویسد: ( سیدهارتا) نام داشت . محمد تقی بها در کتاب “بهار ، و ادب فارسی” نام بودا را (سدهان نا) و لقب او ( ساکیامونی) به معنی “علم نفس خویش” و لقب دیگرش را(بُدا) می نامد. و صحیح اسم بودا را (بوذاسف) می شمارد. به نظر می رسد که آنچه که نهرو می نامد درست تر باشد ( سیدهارتا) نام وی بوده و در سایر کتب نیز به همین نام یاد گردیده است. لقب سیدهارتا، یعنی بودا چنانکه در لغت نامهء دهخدا آمده است به معنی { بیدار، آگاه، زرنگ، خردمند} می باشد دهخدا نیز نام بودا را “سیدارتمه گوتمه” یاد می کند که نام خانوادگی او ساکیامونی بوده است.

بنابراین، بودا که لقب سیدهارتا بوده ، در تاریخ به اسم خاص او تبدیل یافته است. چنانکه می دانیم اسم خاص تغییر ناپذیر است. بودا در تمام تواریخ بنام بودا یاد شده است. و اصلا ممکن نیست اگر این تندیس ها بودا میبود آنها را به اسم (خنگ بت) و (سرخ بت) بنامند. بنابراین خنگ بت و سرخ بت شخصیتی جدا از شخصیت بودا در بامیان بوده است.

همچنین این دو شخصیت را تمام لغت نامه ها و آثار جغرافیایی و تاریخی بنام خنگ بت و سرخ بت یاد می کنند . یاقوت حموی در معجم البلدان وقتی بامیان را معرفی می کند می نویسد:

« بامیان شهر و دژی محکم در کوهستان میان بلخ و هرات و غزنی است. دژی استوار و شهری کوچک در سرزمینی پهناور که از بلخ ده مرحله و از غزنی هشت مرحله دور است. خانه ای بلند بر ستونهای سر به آسمان کشیده و نقاشی شده در آنجا هست. که در آن از هرگونه پرنده نمونه ای در آنجا برای بازدید بیکاران نهاده اند. دو بت بزرگ و بلند نیز در آنجا در تنهء کوه کنده شده، یکی از آنها را سرخ بُد و دیگری را خینگ بُد خوانند، گویند در همه ی جهان بی همتا است.»

بسیاری از شعرایی دیگر متقدم بر علاوهء عنصری ، از سرخ بت و خنگ بت در بامیان نیز یاد نموده اند. خاقانی می گوید :

گر صبح رخ گردون چون خنگ بتی سازد

تو سرخ بتی از می بنگار بــــصبح انـــــدر.

و یا در جای دیگر:

در کف از جام خنگ بت بنگر

بر رخ از باده سرخ بت بنگار

و یا سوزنی سمرقندی می گوید:

کردی میان سرخ بت بامــــــیان ستــیــخ

باشی بر آن که خنگ بتی را کنی به چنگ

و یا سیف اسفرنگی می گوید:

مردم نادان اگر حاکم داناســـــتی

شحنهء یونان بودی خنگ بت بامیان.

با توجه به این اشعار و تمام آثار متقدمین این دو تندیس به نامهای خنگ بت و سرخ بت یاد شده اندو به یقین که این دو تندیس مجسمه های بودا نبودند.

دلیل دیگری که تندیس های بامیان بودا نیستند این است که: بودا مرد بود( نرینه) در حالیکه سرخ بت زن بوده (مادینه) . و همسر بودا که “یاشودا” (yasodha ) نام داشت بودا نبود، بلکه پس از آنکه سیدهارتا به مقام بودایی میرسد ترک خانه و خانواده می کند. و هیچگاهی همسر بودا در کنار وی دیده نشده است. در این صورت سرخ بت جز سرخ بت کسی دیگر نمی تواند باشد.

و همچنین اشارات تاریخی مبین آن است که در روزگار کوشانی ها همه ی مردم به آیین بودایی معتقد نشده بودند. تغییر دین ظرف دو سه قرن در جامعه نمی تواند صورت بگیرد. از سوی دیگر دین بودایی حتی در سرزمین هند نتوانست که بیشتر از هشت نه قرنی دوام بیاورد. در حالیکه ساختمان پیکره های بامیان حداقل چند صد سالی را حتما زمان برده است .

و نیز گفته می شود که بامیان مرکز دین بودایی بوده است، باز هم از لحاظ منطق تاریخ درست به نظر نمی آید. زیرا شاهان کوشانی از لحاظ مذهبي پيرو آيين خاصي نبودند از اين رو ديده مي شود كه آيين خاصي را نيز به صورت مذهب رسمي قلمرو خود ترويج نکرده اند و پيروان مذاهب و آيين هاي مختلف، آزادانه به فعاليت هاي مذهبي خود مشغول بودند چنانکه تصاوير سکه هاي بدست آمده از دوره کوشانيان نشان مي دهد، تنوع تصاوير « ايزدان بر روي سکه هاي کوشاني بازتابي است از چندگونگي اعتقادات مذهبي در گستره وسيع قلمرو امپراطوري کوشان.

به هر حال، از مجموعه ای اسناد که ارائه گردید ثابت می شود که تندیس های بامیان بودا نبوده است و در زمان کوشانی ها دین شیوایی بیشتر رواج داشته است و هم چنان آیین برهمنی دین اکثریت از مردم شرق کشور افغانستان را تشکیل می داده است. بنا بر آن باید که خنگ بت و سرخ بت را در آیین های ودایی و برهمایی و میترایی و زرتشتی باید جستجو نمود.

از سوی دیگر از این واقعیت را هم نمی توان انکار کرد که مجسمه های بودا نیز در بامیان باید موجود باشد و برخی از مجسمه هایی یافته شده بدون تردید مجسمه بودا نیز است. ولی خنگ بت و سرخ بت ، این عاشق و معشوق را نباید بودا گفت . بلکه بهتر است به همان خنگ بت و سرخ بت یاد کرد. این دو نام ، عاشق معشوق نماد از فرهنگ دوره هایی میترایی ،ودایی و اهورایی سرزمین افغانستان می باشد.

 

تخریب تندیس ها در طول تاریخ :

قبل از حکومت طالبان هم مجسمه‌های تاریخی بودا ضربه‌های فراوانی دیده بود. مسلمانان عرب اولین بار در زمان حجاج بن یوسف بر بامیان تسلط یافتند و یعقوب لیث صفاری در قرن هشت به بامیان حمله کردند و غنیمت های بسیاری از این ملک به غارت بردند .به طوری که چندین مجسمه‌ی طلایی از بامیان به عنوان هدایای نفیس به دربارخلیفه‌ی بغداد فرستادند.

طالبان معبد طلایی بیت الذهب و روکش طلایی صورت پیکره‌های بامیان را که بیانگر قیافه‌ی هزاره گی آن‌ها بود از بالای پیشانی بطرف پایین تراشیدند، تا از این طریق بشریت را فریب دهند .

احمد علی کهزاد، عبدالحی حبیبی، محمد حسن کاکر و دیگر تاریخ نویسان تاریخ تبانی تمام تلاششان را به خرج داده‌اند، که تندیس‌های بامیان را متعلق به سیدارتا گوتما بودا -پیامبر دین بودا که در سرزمین هند زندگی می‌کرد، کنند ولی حقیقت این است که تندیس‌های صلصال و شمامه نه تندیس شاهزاده‌ی هندی و پیامبر آیین بودا است و نه تندیس یک فرد یونانی و هندی دیگر. این تندیس‌ها شمایل همان مردمانی است که در اطراف آن‌ها، زندگی میکردند یعنی مردم هزاره .

بودا در گویش هزاره‌گی (به معنای جمع بت است، یعنی بت‌ها..)

چنگیز خان در سال ۱۲۲۲

اورنگ زیب در سال ۱۶۸۹

و عبدالرحمان خان در سال ۱۸۹۲ میلادی

هر کدام به نوبه خود برای تخریب این دو مجسمه تلاش کردند و بر پیکر آن‌ها صدماتی وارد ساختند. در آغاز دهه نود میلادی نیز در جریان جنگ‌های داخلی مجاهدین افغان، مجسمه‌های بودا، از آسیب مصون نماند.

 

چگونگی تخریب کلی تندیس ها :

سرانجام در روز نهم مارس سال ۲۰۰۱ میلادی مطابق با(۱۳۷۹ خورشیدی) نیروهای طالبان به فتوای ملا محمد عمر به روی مجسمه‌های غول‌پیکر بامیان آتش گشودند. ملا عمر به نیروهای طالبان دستور داد بوداهای بامیان را تخریب کنند تخریب چندین هفته طول کشید.

اسلحه‌های ضدهوایی تأثیر چندانی نداشتند، بنابراین مهندسان مین‌های ضد تانک را بین پاهای آن‌ها قرار دادند، سپس سوراخ‌هایی در سرشان ایجاد کردند و روی آن‌ها را با دینامیت پر کردند و سپس منفجر کردند . اکنون فقط خطوط کلی بت ها و چند جزئیات باقی مانده است.  قطعاتی از آنها (از جمله حدود 30 درصد بودای کوچکتر) در همان نزدیکی انباشته شده است.

انگیزه طالبان برای از بین بردن تصاویر بودا، تا حدی ناشی از کمپین افراطی شمایل شکن این گروه و همچنین تحقیر آنها از این واقعیت بود که پول کشورهای غربی برای حفاظت از تصاویر صرف می شود در حالی که نیاز شدید و فزاینده به کمک های بشردوستانه وجود دارد.  کمک در منطقه  همچنین بدون شک این اقدامی بود که برای جلب توجه رسانه های جهانی طراحی شده بود، زیرا فیلم و عکس های این تخریب به سرعت پخش شد و در سراسر جهان دیده شد. تا در شامگاه یازده مارس از صلصال و شمامه تنها دو حفره باقی ماند.

تندیس‌های بودا در بامیان، تا قبل از آنکه در زمان حاکمیت طالبان تخریب شوند، بزرگ‌ترین تندیس‌های بودا و بلندترین مجسمه‌های سنگی در جهان به‌شمار می‌آمدند. به باور برخی از کارشناسان مجسمه‌های بودا در بامیان اگر تا دیروز نمادی از دیرینه تاریخی در این سرزمین بوده امروز یادگار سال‌های حاکمیت افراط گرایی مذهبی در این کشور است حرکتی که جهان را تکان داد.

 

چگونگی فرمان نابود سازی :

در سال ۱۹۹۹، ملا عمر فرمان حفاظت از تندیس‌های بودا در بامیان، که در سدهٔ ۶ میلادی بر صخره‌ای در دره بامیان هزاره جات کنده کاری شده بودند، را داد.

ولی در مارس ۲۰۰۱، تندیسها از سوی طالبان، با دستور شخص ملا عمر، نابود شد. ملا عمر، رهبر عالی طالبان، علت دستور نابودسازی تندیسها را در گفتگویی توضیح داد:

(من نمی‌خواستم تندیسهای بودای بامیان را نابود کنم. در واقع، برخی از خارجی‌ها نزد من آمدند و گفتند که مایلند کارهای بهسازی بودای بامیان را که در پی بارندگی کمی آسیب دیده بود، انجام دهند. این مرا شوکه کرد. من فکر کردم، این افراد بی‌احساس به هزاران انسان زنده-افغان‌هایی که از گرسنگی می‌میرند-توجهی ندارند، اما نگران اشیاء غیر زنده مانند بودا هستند. این بسیار اسفناک بود. از همین روی، من دستور نابود سازی آن را دادم. اگر آنها برای کارهای بشردوستانه آمده بودند، من هرگز این دستور را نمی‌دادم.)

سپس سید رحمت‌الله هاشمی، سفیر سیار طالبان، نیز گفت که نابودسازی تندیسها پس از پیشنهاد یک کارشناس سوئدی ترمیم سازه‌های تاریخی برای بازسازی تندیس ها از سوی شورای دانشمندان انجام شد. گزارش شده‌است که هاشمی می‌گوید:”هنگامی که شورای مرکزی افغانستان از آنها خواست تا به جای بازسازی تندیسها پول خورد و خوراک کودکان را تأمین کنند، آنها نپذیرفتند و گفتند، “نه، این پول فقط برای تندیسها است، نه برای کودکان”. در نتیجه، تصمیم به نابودسازی تندیس‌ها گرفته شد”

اینکار اعتراض بین‌المللی کشورهای گوناگونی چون ژاپن، هند،سریلانکا، کره جنوبی، نپال، ایران،قطر و روسیه را در پی داشت. حتی عربستان سعودی و امارات متحده عربی که هر دو جزء سه کشوری بودند که امارت اسلامی افغانستان را به رسمیت شناختند، این کار طالبان را محکوم کردند. شاخهٔ عربی یونسکو، این نابودسازی را «وحشیانه» نامیدند.

 

بعد از تخریب …

بامیان اکنون توسط یونسکو به‌عنوان میراث جهانی در خطر ثبت شده است، و بحث‌ها در مورد چگونگی بازسازی این مکان به موضوعات ملی و بین‌المللی مربوط می‌شود که در مورد آنچه که حفاظت، تفسیر و یادآوری مناسب در مکان‌های خشونت‌آمیز سابق است، ارتباط دارد.

ادعای طالبان مبنی بر اینکه تخریب مجسمه‌های بودا یک اقدام اسلامی بود، با این واقعیت که بامیان در قرن دهم مسلمان شده بود و مجسمه‌ها تا سال 2001 عمدتاً دست نخورده باقی مانده بودند، رد می‌شود.  سنت‌های محلی غیربودایی متمایز و متمایز در اطراف این دو مجسمه رشد کرده بود، با افسانه‌ای که آنها را مشخص می‌کرد…

نابودی بوداهای بامیان ضایعه بزرگی برای درک ما از تاریخ بشر بود.  با این حال، حتی در تاریکی نیز، نور راهی برای ظهور دارد.  از زمان نابودی آنها، چندین اکتشاف جدید در نزدیکی مکان‌های بودای بامیان انجام شده است، از جمله کشف تکه‌هایی از یک بودای درازکش ۶۲ فوتی، و همچنین چندین غار با نقاشی‌های دیواری که ممکن است اولین نمونه‌های رنگ روغن در جهان باشند.

همانطور که در گزارش 2017 یونسکو آمده است، «اموال میراث جهانی بامیان باید به عنوان مکان هویت و حافظه جمعی، به ویژه برای جوامع محلی در نظر گرفته شود.  بقایای باستان شناسی را نمی توان از چشم انداز طبیعی و فرهنگی خود و یا از دیدگاه های محلی جدا کرد.

 

بازسازی تندیس ها:

مقام‌های محلی و مردم بامیان از تصمیم یونسکو به بازسازی یکی از تندیس‌های بودای بامیان ابراز خوشی می‌کنند. مقام‌های اداره محلی بامیان می‌گویند که سازمان یونسکو تصمیم به بازسازی تندیس 35 متری شمامه گرفته است .

این تصمیم در «سیزدهمین نشست متخصصان امور حفاظت از میراث‌های فرهنگی بامیان» از سوی سازمان یونسکو در شهر مونشن آلمان برگزار شده بود، نهایی شده‌ است. کارشناسانی که در این نشست حضور داشتند اعم از دانشمندان آلمانی میگویند که بازسازی بت کوچک بامیان که شمامه نام دارد، ممکن است.

ایروین ایمرلینگ رئیس این گروه از دانشمندان مربوط به دانشگاه مونشن گفت، ممکن است که صدها پارچهء این بت با هم وصل شود.

اما پروفسور ایمرلینگ در مورد بازسازی بت بزرگ بامیان که صلصال نام دارد، تردید نشان داده زیرا به گفتهء او ضخامت این بت دوازده متر است و بازسازیش پیچیده.

 

منابع :

1) بلانزدورف، کاتارینا (۲۰۱۵). «تاریخ‌گذاری تندیس‌های بودا – قدمت‌شناسی با کاربن۱۴».↑

2) پیتزیت، مایکل (۲۰۰۹). بودای بزرگ بامیان. حفاظت از بقایا

3)شبکه اطلاع رسانی افغانستان //اطلاعات عمومی

4)روزنامه 8 صبح ( بامیان ، بودا،تاریخ)

[1] Takayasu Higuchi and Gina Barnes, “Bamiyan: Buddhist Cave Temples in Afghanistan,” World Archaeology, vol. 27, no. 2, Buddhist Archaeology (Oct., 1995), pp. 282-302.

[2] Llewelyn Morgan, Buddhas of Bamiyan: Wonders of the World (Cambridge, MA: Harvard University Press, 2012), p. 7.

[3] Xuanzang, The Great Tang Dynasty Record of the Western Regions, translated Li Rongxi (Berkeley, CA: Numata Center for Buddhist Translation and Research, 1996), p. 38.

ویدیوهای پیشنهادی
article
مقالات پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست
error: حق نشر محتوا محفوظ است