کارتون، کاریکاتور، کمیک استریپ:
کارتون و کاریکاتور:
کارتون معادل Cartoon یا Cartoon animation است، کارتون در زمینههای مختلف دارای معانی مختلفی است. در هنرهای تجسمی کارتون به معنای طرحی مقدماتی است برای یک کار هنری برای مثال فرسک، نقاشی روغنی، موزاییک، معرق، یا ترکیبی از شیشههای رنگی برای در و پنجره یا فرشینه(tapestry). چون این طرح روی کاغذ ضخیم یا مقوا رسم میشود و در زبان ایتالیایی کارتونه Cartone به معنای مقوا و کاغذ ضخیم است این نام به این قبیل الگوها دادهشده است.
در ایتالیای دوره رنسانس از کارتون استفادههای متعددی شده است که بهعنوانمثال از کارتونهای رافائل در فرشینه نمازخانه سیستین میتوان نام برد.
در روزنامهنگاری کارتون به معنی نقاشی فکاهی یا هجایی است که با رعایت مبالغه ترسیمشده و غالباً با نوشتهای همراه است. در کارتونهای سیاسی غالباً از کاریکاتور استفاده میشود کارتونهای سیاسی نخستین بار در قرن شانزدهم میلادی در دوره اصلاح دینی به کار رفت. در قرن هیجدهم میلادی در انگلستان آثار هوگارت )پاداش بیرحمی( و دیگران، کارتون عنوان جزء ضروری روزنامهها را پیدا کرد. در اوایل ۱۸۴۰ میلادی کارتون به تصاویر پیدرپی اطلاق میشد که دارای سوژههای مختلف سیاسی، اجتماعی و نظایر آن بود.
کاریکاتور Caricature از فعل کاریکاره Caricare ایتالیایی، به معنی بار کردن گرفتهشده است. کاریکاره جریمه کردن و توبیخ کردن نیز معنی میدهد و به نظر میرسد که نخستین بار توسط شخصی به نام موسینی (Mosini) در سال ۱۶۴۶ میلادی به کار گرفتهشده و او نیز بهنوبه خود این واژه را از Carraci کاراچی، یعنی نقاشیهای خیابانی بلونیایی همعصر خویش گرفته باشد. چراکه این نقاشیها همواره دارای عناصری اغراقآمیز بودند که سوژه را مضحکه میکردند.
همچنین ممکن است که کاریکاتور از واژه کاراتره (Carattere)و یا کارا Cara اسپانیایی به معنای صورت اخذشده باشد. درهرصورت کاریکاتور نوعیای است که سوژه دلخواه را بهصورت مضحک و خندهآوری ترسیم میکند. عمدهترین بخش هر کاریکاتور صورت آن است، فیالمثل در صورتهای کاریکاتوری که آلبرشت دورر و داوینچی هر دو مستقلاً حدود سال ۱۵۰۰ ترسیم کردهاند، صورتهایی با دماغ دراز و چانه دراز مشاهده میگردند.
کارتون در حقیقت به آثاری گفته میشود که دارای سوژه و ایده هستند و موضوعی را منتقل میکنند و حرفهایی برای گفتن دارد. ممکن است پرتره یک فرد هم باشد، منتهی میخواهد یک ایده را بر اساس اتفاق منتقل کند، اما کاریکاتور صرفاً به یک پرتره چهره گفته میشود که دفرماسیون شده است
کارتون و کمیک استریپ
کمیک استریپ (Comic Strip) در فرانسه Band dessinee در ایتالیایی Fumetto هرچند که اهمیت اعتبار و گسترش کمیک استریپ وابسته به فرهنگ غرب است، اما در شرق و بهخصوص در خاور دور، این نوع روایت تصویری – نوشتاری) سابقه طولانی دارد. چنانکه در ژاپن در آغاز قرن نهم شخصی به نام «اما کیمونو» بر روی یک طومار کاغذی داستان و اخبار جنگی را نقل میکند و یا در چین افسانههای فلسفی صحنههای زندگی روزمره و کتابهای کوچک مصور با عکسهای پیدرپی (به روش کمیک استریپ امروزی) یافت شدهاند.
از آغاز ۱۹۲۰ این هنر توسعه یافت و پس از ۱۹۳۹ موضوعات آن متوجه زندگی معاصر شده است و درعینحال رمانهای مشهور معاصر نیز مصور میشدند. میمون سون و وگنگ و سه پادشاه نشین با الهام گرفتن از سنتهای علمی ترسیم و به اتکای سابقهای چند صدساله در تصویرسازی افسانهها متصور گردیدهاند. البته چنانکه ذکر شد توسعه کمی و کیفی این هنر مدیون فرهنگ غرب است.
برای اینکه به اهمیت و میزان تأثیر کمیک استریپ در اروپا پی ببریم به گفتهای از ژنرال دوگل در مورد کمیک استریپ مشهوری به نام تن تن توجه کنیم ژنرال دوگل روزی خطاب به آندره مالرو، وزیر فرهنگ وقت فرانسه میگوید: میدانی که تنها رقیب بینالمللی من کیست؟ و بلافاصله خود او میافزاید: تن تن، تن تن یک کمیک استريب بسیار موفق است که در سال ۱۹۲۹ توسط یک خبرنگار بلژیکی بانام مستعار هرژه تهیه گردیده است و میلیونها کودک در سرتاسر جهان طرفدار آن هستند.
از مشهورترین طراحان کمیک استریپ این هنرمندان را میتوان نام برد. رودلف تاپفر Rodolphetspffer ۱۸۴۶ – ۱۷۹۹، هاینریش هوفمان Heinrich hoffmann ۱۹۰۴ – ۱۸۰۹، نادار Nadar ۱۹۱۰- ۱۸۷۰.
کمیک استریپ (نوار تصویری کاغذی) یا کارتون در نیمه دوم قرن نوزدهم در آمریکا شکل امروزیاش را یافت و بهعنوان یک شیوه بیانی فوقالعاده قوی و همهجانبه مورداستفاده مطبوعات قرار گرفت. اولین کارتونها یا کمیک استریپها عبارت بودند از یک یا چند صفحه کاغذ که بهصورت یک یا چند نوار تصویری تقسیمبندی میشد و هر نوار تصویری به قطعات چهارگوش کوچکی درمیآمد که بخشی از یک داستان را بیان میکردند.
در چهارگوشها یا واحدهای تصویری کمیک استریپ عباراتی توضیحی یا گفتگوهای افراد را درون یک اَبرک یا بالون میگنجاندند. این ساختمان ساده بعدها از تحولی عظیم برخوردار گردید و در خدمت انواع داستان و انواع بیانهای سیاسی، اجتماعی، تاریخی، مذهبی و غیره قرار گرفت.
کارتون و کمیک استریپ: کارتون یکی از آن نوع واژههایی است که معنی و مصداق امروزیاش چیزی بسیار متفاوت با آن معنی و مفهومی است که مثلاً نقاشان قرونوسطایی ایتالیایی مدنظر داشتند. این تفاوت حتى مابین طرز تلقی قرن هجدهم و نوزدهم میلادی و تلقی امروزی کارتون نیز وجود دارد.
یعنی کارتون امروزی نه به معنی الگوی تمامقد سوژههای نقاشی رنگ و روغن و فرشینه و فرسک است و نه صرفاً به معنی داستانهای مصور که در روزنامهها و مجلات از قرن نوزدهم به بعد به چاپ میرسیدهاند اما حقیقت این است که کارتون سینمایی در آغاز شکلگیری با کارتون یا کمیک استریپ (نوار تصویری کاغذی) دارای ارتباطی تنگاتنگ بود که بهتدریج به رابطهای خفیف و بعدها به تشابهی غیرقابل اعتنا مبدل گردید.
همچنین نخستین کارتونی است ها نخستین انیماتورهای کارتونهای سینمایی محسوب میگردند و به همین دلیل در آغاز به لحاظ بهرهگیری این زبان نو سینمایی از وجود کارتونیستها و بعدها به خاطر کثرت استفاده کمپانیهای تولیدکننده فیلمنقاشی متحرک آمریکایی از عنوان «کارتون»، این عنوان به صورتی فراگیر در همه زبانهای دنیا رسوخ کرد و برای نامیدن فیلم نقاشیهای متحرک مورداستفاده قرار گرفت.
کارتون سینمایی به روشی مستقل از کمیک استریپ و در سالهای نخستین قرن بیستم، و پس از قرنها تلاش، پا به عرصه وجود نهاد. اما در جریان تکاملی خود از همه تجارب بشری در زمینههای مختلف و ازجمله از هنرهای تجسمی، افسانهها، دست آوردهای سینمایی، طراحی صحنه، میزانسن سینمایی و شیوه داستانپردازی در کمیک استریپ، کاریکاتور و همینطور از وجود کارتونیستها، کاریکاتوریستها، کارگردانان سینمایی و … استفاده کرده است.
کمیک استریپ و تصویرسازی کتاب کودک
چه تفاوتی میان کمیک استریپ و نقاشیهای یک کتاب کودک وجود دارد؟ وجه اختلاف عمده میان تصاویر پیدرپی یک کتاب و نقاشیهای کموبیش مختصر و مفید کمیک استریپ چیست؟ برای روشن شدن مطلب و ارائه پاسخی مناسب ذکر یک مثال را لازم میدانیم و در این زمینه چگونگی تصویرسازی یک موضوع در کتاب کودکان و همچنین در کمیک استریپ را توضیح خواهیم داد و سرانجام آنها را با کارتون سینمایی مقایسه خواهیم کرد
کودکی در زیر درختی خوابیده است. کودک بیدار میشود و به فاصله چند قدمی خود درخت سیبی را مشاهده میکند. کودک به درخت نزدیک میشود و سیبی را از درخت میکند و آن را گاز میزند و بعد از خوردن سیب یک مرغ دریایی را میبیند که روی علفها نشسته است. مرغ دریایی شروع به پرواز میکند و کودک او را تعقیب میکند. مرغ دریایی بهسوی خورشید اوج میگیرد و کودک نیز، همچون مرغ دریایی بهسوی خورشید میرود.
این خط داستانی را در یک کتاب کودکان میتوان در سه تصویر مجسم کرد:
١. کودک خوابیده است ٢. کودک در حال خوردن سیب است. ٣. کودک همراه با مرغ دریایی بهسوی خورشید میرود. میتوانیم هرگونه ابهام یا کمبود داستانی را به صورتهای مختلف و ازجمله بهصورت پیشگویی وقایع در نقاشیها مجسم کنیم. بهعنوانمثال در تصویر اول یک درخت سیب را نشان خواهیم داد که بهنوعی ارتباط آینده میان کودک و درخت سیب را به خواننده (= بیننده القاء کند.
حتی میتوانیم صحنه را چنان تصویر کنیم که بیننده (= خواننده) روابط آینده را نیز پیشبینی کند. با این وصف اگر در میان نقاشیها فاصله قابلتوجهی هم وجود داشته باشد، مشکلی به وجود نخواهد آمد. زیرا عبارات توضیحی و توصیفی این خلأ و فاصله را میپوشاند و خواننده را در جریان داستان قرار خواهد داد،
اکنون چگونگی تصویرسازی همین داستان را در چهارچوب «کمیک استریپ موردبررسی قرار خواهیم داد؛ هر واحد تصویری کمیک استریپ دربرگیرنده اتفاقات زیر خواهد بود
۱) کودک زیر درخت سیب خوابیده است.
۲) همان منظر قبلی، با این تفاوت که در این تصویر کودک بیدار شده و نشسته است.
۳) کودک برخاسته و قصد ترک کردن جایش را دارد.
۴) منظره جدید که درخت سیب در آن نقاشی شده است.
۵) کودک به درخت نزدیک شده و آن را نگاه میکند.
۶) کودک سیبی را از درخت میکند.
۷) او در حال خوردن سیب است.
۸) در نزدیکی کودک یک مرغ دریایی دیده میشود که او با علاقهمندی به آن خیره شده است.
9) مرغ دریایی شروع به پرواز کرده و کودک رویش را بهطرف او برگردانده است.
۱۰) یک صحنه مستقل: مرغ دریایی بهسوی خورشید پرواز میکند
۱۱) کودک در حال دویدن به درون کادری است که مرغ دریایی را در حال پرواز کردن و نزدیک شدن به خورشید نشان میدهد.
۱۲) آخرین صحنه: کودک و مرغ دریایی به خورشید نزدیک شدهاند.
توجه دارید که در چهارچوب تصویرسازی کتاب، وجود سه تصویر کفایت میکرد درحالیکه کمیک استریپ، نیاز به ۱۲ تصویر داشت. بهعبارتدیگر تفاوت عمده میان این دو نوع زبان تصویری، فاصله زمانی کوتاهتر میان تصاویر کمیک استریپ است. با توجه به این اصل اساسی چگونگی تبدیل کردن کمیک استریپ به فیلمنقاشی متحرک و تفاوت عمده میان آن دو را درخواهیم یافت، در فيلمنقاشی متحرک فواصل زمانی اتفاقات (تصویرها) و تعداد آنها بسیار بیشتر است.
لازم به ذکر است که در فیلمنقاشی متحرک صرفاً توسعه پیوستگی میان اعمال نمایشی و نزدیک سازی زمان وقوع آنها مدنظر نیست، بلکه خود عمل نیز به اجزای بسیار کوچکتر تقسیم میگردد. یعنی تمامی حرکات در چهارچوب زبان بیانی فیلمنقاشی متحرک به جزئیترین وجه ممكن تجزیه میشوند، فیالمثل خوردن سیب توسط کودک در کمیک استریپ نیازمند دو تصویر است، درحالیکه در فیلمنقاشی متحرک، نمایش دادن این عمل به عهده تعداد زیادی تصویر است و در همین زمینه کافی است بدانیم که برای تصویر کردن یک ماجرای دهدقیقهای کارتونی حدوداً ۱۴۴۰۰ تصویر لازم است.
تفاوت دیگر میان کمیک استریپ و فیلمنقاشی متحرک (در شرایط مساوی و بدون فیلمبرداری کردن از تصاویر) این است که بیننده تصاویر فیلمنقاشی متحرک بهدشواری پی خواهد برد که نشان دادن چه عملی موردنظر بوده است. درصورتیکه بیننده کمیک استریپ باید به یک نظر متوجه عمل نمایشی موردنظر گردد.
باید توجه داشت که در دنیای کمیک استریپ تجاوز از طول معین نمایش دادن اعمال نمایشی سبب کاهش توجه بیننده (= خواننده) خواهد گردید، درحالیکه عدول از قاعده رعایت اجزاء و تقسیمبندی آنها به جزئیترین حرکات در فیلمنقاشی متحرک، سبب بیروح شدن و تصنعی گردیدن اعمال خواهد شد. درواقع، نوار فیلم کارتون هم نوار تصویری کاغذی کمیک استریپ است، که چه در هنگام فیلمبرداری و هنگام نمایش دادن، بهصورت ۲۴ کادر در ثانیه ثبت و پخش میگردد.
این نکته بااهمیت سبب میگردد که چشم دوربین فیلمبرداری و چشم پروژکتور بهصورت مثبت جانشین چشم (خواننده = بیننده، کمیک استریپ میشود. درنتیجه این تحول شگفتانگیز بود که خوانندگان کمیک استریپ مبدل به تماشاگران فیلمنقاشی متحرک شدند.
ممکن است خوانندگان چنین نتیجهگیری کنند که فیلمنقاشی متحرک یا کارتون سینمایی که اساس آن «موجود متحرک» جلوه دادن نقاشیها است، امری نو و متأثر از رشد صنعتی غرب است؛ بنابراین جا دارد که بدون از دست دادن رشته کلام نگاهی به دیرینگی این میل بشری بیفکنیم در سال ۱۹۶۲ میلادی، در فستیوال آنسی[1] فرانسه، یک کارتون فوقالعاده قابلتوجه به نمایش گذاشته شد.
این کارتون جالبتوجه توسط یک محقق فرانسوی، یعنی خانم پرودومو (Prudhommeau) ساختهشده بود. این محقق خلاق فرانسوی با فیلمبرداری کردن از نقاشیهای دیواره غارهایی چون آلتامیرا[2]، به روش تک فریم بشر ابتدایی را در غیاب خودش به آرزوی دیرینهاش رساند: گاو کوهاندار میدود و سرانجام در گودالی سقوط میکند.
خانم حرکت بخشی به نقشها و پیکرهها بوده است را پرودومو با ساختن این فیلم این فرضیه که بشر از هزاران سال پیش در تلاش حرکت بخشی به نقشها و پیکرهها بوده است را به اثبات رساند بر همین مبنا این محقق فرانسوی کارتون دیگری ساخت که یک نفر را در حال انجام عملیات آکروبات نشان میداد. در این فیلم نیز از نقشهای یک آکروباتیست یونانی، که روی کوزهای متعلق به یونان باستان نقاشی شده، استفادهشده بود.
[1] Annecy
[2] آثار نقاشی بر دیوار غارها بهعنوان آثار مردمان پیشازتاریخ بهآسانی پذیرفته نشد. همه مؤلفین از این اکتشاف علمی مارسلینو دوسوتولا (M, Marcelino De Savtuola) که نخست با عدم قبول عامه روبرو شد یادکردهاند. وی در سال ۱۸۷۹ در غار مشهور التامیرا (Altamira) در ناحیه سانتاندر (Santander) مشغول حفریات بود.
دخترک پنجسالهاش کمتر از پدر مجذوب دستاوردهای رسی و سنگی برآمده از دل خاک بود و برای همین در حین تماشای دیواره و سقف غار متوجه اشکال جانوران شد دوسوتولا بر این اعتقاد بود که این تصاویر متعلق به هزاران سال پیش است، اما بسیاری از دانشمندان این عمل را به گاوچرانهای همان حوالی نسبت میدادند که برای سرگرمی و تفریح به ترسیم این اشکال مبادرت ورزیدهاند. اما با کشف تصاویری مشابه در غارهای حاشیه اقیانوس اطلس از سال ۱۸۸۳ تا ۱۹۰۱ نظر محافل علمی دگرگون گردید.
با بکار گیری روشهای بسیار پیشرفته قدمت این نقاشیها به اثبات رسید. یکی از علمای مشهور که در این زمینه بسیار جالب کار و تحقیق کرده است، آبه برو وي (Abbe Brevil” !) است که تا پایان عمرش در سال ۱۹۶۱ به آن ادامه داد. او در سال ۱۹۴۰ مجموعه باشکوهی از هنر دیوارههای غار راه عکسبرداری کرده بود منتشر ساخت.
تاریخچهای از کمیک استریپ
تا همین اواخر عقیده عمومی بر آن بود که کودک زرد پوش [1] اولین کمیک استریپ تاریخ بوده است. اما در سال ۱۹۹۸ با پیدا شدن کمیک استریپی در کالیفرنیا ثابت گردید که قدمت این مجلات مصور به دورهای میرسد که اصطلاحاً آن را «دوره ویکتوریایی» [2]نام گذاردهاند.
دوره ویکتوریایی: (منسوب به ویکتوریا) گفته میشود که اولین کمیک استریپ تاریخ ماجراهای آباديا اُلدباک[3] نام داشته است که سال ۱۸۳۷ به چند زبان مختلف اروپایی چاپ شد. این کمیک استریپ در سال ۱۸۴۱ به زبان انگلیسی ترجمه شد و یک سال بعد همان نسخه در شهر نیویورک مجدداً به چاپ رسید و بدین شکل اولین کمیک استریپ تاریخ آمریکای شمالی شکل گرفت.
ماجراهای اباديا الدباک چهل صفحه داشت که هر صفحه آن از شش تا دوازده پانل (لوحه) تشکیلشده بود. البته بهجای بالون گفتوگو (حبابی که شخصیتهای کمیک استریپی در آن با هم گفتوگو میکنند) از متنی در زیر تصاویر برای توضیح داستان استفادهشده بود. خالق این کمیک استریپ، «رادولف تاپفر[4]» از کشور سوئیس بود. او که در اروپا و بهتازگی در آمریکا بهعنوان پدر داستانهای مصور شناختهشده است.
[1] The Yellow Kid
[2] Victorian Age of Comics
[3] The Adventures of Obadiah Oldbuck
[4] Rudolphe Topffer
در سال ۱۸۹۷کتابی مصور با نام کودک زرد پوش در آپارتمانهای مک فادن به بازار آمد. این کتاب صد و شانزدهصفحهای در قطعی مربع شکل، بهصورت سیاهوسفید و باقیمت پنجاه سنت توسط شرکت دیلینگهام و با کسب اجازه از روزنامه هارست که صاحب کاراکترهای کوچه هوگان بود، چاپ شد. به نظر خیلیها این کتاب، اولین کمیک استریپ واقعی تاریخ است. در حقیقت همین کتاب بود که برای اولین بار اصطلاح کمیک بوک را از طریق چاپ آن روی جلدش در زبان انگلیسی باب کرد.
کودک زردپوش کاراکتر اصلی مجموعه کوچه هوگان محسوب میشد. او یک پسربچه طاس با دندانهای اصطلاحاً گرازی بود که لبخندی شیطنتآمیز روی لب داشت و لباسخوابی زردرنگ میپوشید. پاتوق او و دوستان اش (که آنها هم مثل او ظاهر عجیبی داشتند) یکی از محلات پایینشهر بود. او با لهجهای لاتی و عامیانه صحبت میکرد و جملهای نیز به همین صورت روی لباس اش نوشتهشده بود
منابع:
بهروز غریب پور- . از نخستین گامها تا اعتلا- دانشگاه هنر- 1377
مهدی ترابی مهربانی- تاریخچه تحلیلی کمیک استریپ- سوره مهر-1393
برای خرید فایل PDF این مقاله بر روی لینک زیر کلیک کنید
6,000 تومانافزودن به سبد خرید