معماری، موزاییک و نسخ خطی صدر مسیحیت
معماری:
نخستین عبادتگاههای مسیحیان معمولاً خانههای شخصیِ تغییر شکل یافته بود که فقط گنجایش جمعیت کوچکی را داشت. با حمایت کنستانتین از مسیحیت، ناگهان نیازی فوری به ساختن کلیسا به وجود آمد. کنستانتین معتقد بود که خدای مسیحیان راهنمای وی بهسوی پیروزی بود، و بهپاس حقشناسی در تمام عمرش، در سرتاسر امپراتوری، و همچنین در روم پایتخت سرسخت پاگانیسم، از مسیحیت حمایت کرد و باعث توسعهی آن شد.
البته، وی در مقام امپراتور مکلف بود دین، سنتها و یادمانهای باستانی روم را پاس بدارد. اما کنستانتین که مایل بود بناهایی برای انجام مناسک مسیحی فراهم آورد و به مکانهای دفن مردگان، بهویژه بناهای یادبود قدیسان بنیانگذار مسیحیت، احترام بگذارد، نخستین حامی اصلی معماری مسیحی نیز بود.
وی بازیلیکاها بناهای یادبود و آرامگاههای یادمانی بسیاری نهتنها در روم بلکه در قسطنطنیه، در شرق و در مکانهای مقدس مسیحیان که شاخصترین آنها بیت اللحم، زادگاه عیسی (ع) و اورشلیم، محل مصلوب شدن وی، هستند ساخت. این بناهای جدید میبایستی مناسب نیایشسرایی (مراسم نیایش عمومی) مسیحیان میبودند و فضای بزرگ مناسبی برای مراسم دینی فراهم میکردند، و شمار روزبهروز فزایندهی نمازگزاران را در خود جای میدادند.
کلیسای قدیم سان پییترو: بزرگترین کلیساهای کنستانتین در روم کلیسای قدیم سان پییترو بود، که ساخت آن احتمالاً حوالی ۳۱۹ م آغاز شد. کلیسای کنونی جایگزین کلیسای قرن چهارمی شد. کلیسای قدیم سان پی پترو در محلی ساختهشده که کنستانتین اعتقاد داشتند پطرس، نخستین حواری یا رسول و بنیانگذار جامعهی مسیحیان روم، در آن دفن شده است. این کلیسای اعظم کنستانتینی، که درآنواحد ۳۰۰۰ تا ۴۰۰۰ نمازگزار را در خود جای میدهد.
نقشه کف و نقشهی نمای کلیسای قدیمی سان پییترو بیشتر شبیه بازیلیکاهای رومی است تا شبیه نقشهی ساختمانی هر پرستشگاه دیگر یونانی – رومی. دور از انتظار نیست که مسیحیان مایل نبوده باشند عبادتگاههایشان تقلیدی از شکل پرستشگاههای پاگانی باشد، اما ملاحظات عملی نیز کمکشان کرد تا از پرستشگاه سبک پاگانی دوری جویند. بازیلیکای رومی محل مناسب گردهمایی بود، و معماران «صدر مسیحیت، مشتاقانه آن را پذیرا شدند.
کلیسای قدیمی سان پیپترو مثل بازیلیکاهای رومی، یک شبستان وسیع مرکزی (به طول ۹۰ متر) با راهروهای جانبی در دو طرف آن و یک برونشستگی محراب در انتهای آن داشت. جلو شبستان حیاط با صحن باز ستون بندی شده قرار داشت. این فضا آتریوم (حیاط پیشین کلیسا) نامیده میشد. عبادتکنندگان از طریق پیش شبستان یا هشتی وارد میشدند. وقتی پا به درون شبستان میگذاشتند منظرهای باز و بدون مانع تا انتهای محراب را پیشرویشان داشتند.
کلیسای قدیم سان پییترو، برخلاف پرستشگاههای رومی، فاقد سنتوری پر از پیکره برای تحت تأثیر قرار دادن کسانی است که بهسوی کلیسا میروند، محوطهی بیرونی آن از دیوارهای آجری ساده تشکیلشده است. اما در داخل، فرسک ها و موزاییککاریها، ستونهای مرمری، چلچراغهای پرزرقوبرق و ظرفهای نقرهای و طلایی روی پارچههای مرصع محراب برای استفاده در آیین عشای ربانی وجود دارد. بالداكينوِ (قبهی تزئینی بالای محراب ) مرمری بزرگی که چهارستون مارپیچی تکیهگاه آن هستند، گور گاه سان پیپترو را مشخص میکند.
سانتا کوستانتسا: طراحی کلیساهای بازیلیکا مانند و مستطیلی با تکیه بر نقشهی طولی، مدتها باب طبع دنیای مسیحیت غربی بود، اما معماران صدر مسیحیت، سبک معماری کلاسیک دیگری را هم اقتباس کردند بنای با نقشهی متمرکز، سازهای که در آن بخشهای مختلف ساختمان ابعادی یکسان یا تقریباً یکسان حول مركز دارند. ساختمانهای دارای نقشهی متمرکز رومی عموماً سازههایی با گنبد مدور یا چند گوش بودند. معماران بیزانسی این شکل را با نسبتهای عظیمی بسط دادند و مضمون آن را در اشکال ابتکاری گوناگونی گسترش دادند.
سانتا کوستانتسا در رم، که در اواسط قرن چهارم ساخته شد و احتمالاً آرامگاهی یادمانی برای كوستانتينا، دختر امپراتور کنستانتین، بود، نمونهی عالی نقشهی متمرکز است. سانتا کوستانتسا ازلحاظ سازههای گنبدی رومی بیسابقه نیست، مثل پانتئون اما طراح آن محوطهی داخلی را تغییر داده تا یک راهب گردش را در خود جای دهد، راهرویی مدور با تاق گهوارهای که ۱۲ جفت ستون آن را از استوانهی گنبدی مرکزی جدا میکند. سانتا کوستانتسا، مثل بازیلیکاهای صدر مسیحیت، نمای بیرونی آجری سادهای دارد. محوطهی داخلی آن نیز با موزاییکهای فراوانی پوشیده شده، که البته بیشتر آنها از بین رفته است.
آرامگاه گالاپلاچیدیا: موزاییککاری نقش مهمی در محوطههای داخلی بناهای صدر مسیحیت بازی میکرد. هنگامیکه مسیحیت، به ارادهی کنستانتین، ناگهان به مذهب عمومی و رسمی روم تبدیل شد، تزئین کاری برای کلیساها در مقیاس گستردهای ضرورت پیدا کرد. بهمنظور اشاعهی ایمان جدید در تمامی جنبههای آن و بهمنظور ارشاد ایمان آورندگان، صدها مترمربع از دیوارهای ده ها کلیسای جدید باید با سبک و رسانهی هنریای پر میشد که این پیام را به مؤثرترین نحو برساند.
آرامگاه يادمانی موسوم به گالاپلاچیدیا در راونا نمونهی نادری از برنامه موزاییککاری صدر مسیحیت است که تقریباً سالم مانده است. گالاپلاچیدیا خواهر ناتنی امپراتور هونوریوس بود. آرامگاه يادمانی گالاپلاچیدیا، که کمی پس از ۴۲۵م، و تقریباً یک ربع قرن پیش از مرگ وی در ۴۵۰م ساخته شد، درواقع نمازخانهی کوچک سان لورنتسو شهید است. نمای این بنا طبق معمول آجری ساده است، اما داخل بنا، در بالای نمای مرمری، دیوارها پوشیده از موزاییک است.
مسیح شبان نیکو موضوع قاب هلالی بالای ورودی است. هیچ نمونهی قبلی شبان نیکو شکوه اینیکی را ندارد. مسیح بهجای حمل برهای بر دوش خود در میان رمهاش نشسته است، هالهای مقدس بر سر و جامهای طلایی و ارغوانی بر تن دارد. در چپ و راست وی، موزاییککار گوسفندان را بهتساوی در گروههای سهتایی قرار داده است.
اما چیدمانشان پراکنده و بیپیرایه است، و منظرهی بهدقت تصویر شدهای را که از پیشزمینه تا پسزمینه در زیر آسمان آبی ادامه دارد اشغال میکنند. تمام پیکرها سهبعدیاند و سایههای افتان دارند. بهطور خلاصه، این قاب تزئینی پر از شگردهای دیدفریبانه ی یونانی – رومی است. این اثر کار موزاییککاری است که همچنان ریشههای عمیق در سنت کلاسیک دارد
موزاییک:
موزاییک، بهمثابه فرم هنری، خاستگاهی نسبت ساده و عملی داشته، که از قرار معلوم عمدتاً برای ساختن کفپوشی ارزان و بادوام ابداع شد. در اصل، موزاییککاران سنگریزههای کنار دریا را، که شکل و رنگ طبیعیشان را از دست ندادهاند، در لایهی ضخیمی از سیمان فرومیکردند، بهاینترتیب، آنان خیلی زود کشف کردند که سنگها را میتوان بهصورت نقش مکررهای تزئینی کنار هم قرارداد.
نخست، این موزاییکهای سنگریزهای ساده و منحصر به شکلهای هندسی بودند. هنرمندان عموماً فقط از سنگهای سیاهوسفید استفاده میکردند. قدیمیترین نمونههای این نوع مربوط به قرن هشتم پ.م. است. سرانجام، موزاییککاران این سنگها را چنان چیدند تا طرحهای تصویری پیچیدهتری برآورند، و در قرن چهارم پ.م. هنرمندان توانستند با استفاده از طیف وسیع رنگها زرد، قهوهای، قرمز و نیز سیاه، سفید و خاکستری – تصویرهای دقیقی ترسیم کنند، و پیکرها، لباسها و زمینه را سایهدار کنند تا بدین طریق حجم را القا کنند.
در میانهی قرن سوم پ.م. یونانیها با استفاده از مهره موزاییک (tessera، در لاتین به معنای «مکعب» یا «مهره») نوع جدیدی از موزاییک ابداع کردند. این تکه سنگهای بریدهشده به هنرمند انعطاف بیشتری در کار داد، چراکه اندازه و شکل آنها را میتوانستند بهدلخواه تنظیم کنند. تغییر رنگ خیلی تدریجیتری نیز امکانپذیر شد، و موزاییککاران سرانجام توانستند سودای رقابت با دست آوردهای نقاشان تخته نگار را در سر بپرورانند.
در موزاییکهای صدر مسیحیت مهره موزاییکها معمولاً از شیشه ساخته میشد، که نور را منعکس میکند و باعث میشود سطح کار بدرخشد. موزاییککاران باستان نیز گاهگاه از مهرههای شیشهای استفاده میکردند، اما رومیها قطعههای مرمر مات را ترجیح میدادند.
در موزاییکهای صدر مسیحیت، که طوری طراحیشده بودند که از دور دیده میشدند، از مهرههای درشتتر استفاده کردند، موزاییککاران این قطعات را ناهموار میچیدند، بهنحویکه سطح آنها زیر نور میدرخشید و نور را منعکس میکرد.
تذهیب نسخ: سنت دیرپای مصورسازی نسخ از مصر آغاز شد. نوآوری مهم دورهی امپراتوری اولیه روم، یعنی دفتر خطی، به اشاعهی نسخهها و همچنین نگهداری آنها کمک کرد. دفتر خطی خیلی شبیه کتاب امروزی است، شامل ورقهای جداگانه که در جلدی قرار دارند و ازیکطرف شیرازهبندی شدهاند.
این قالب جدید جای تومار را که مصریان، یونانیها و رومیها استفاده میکردند گرفت. کاغذ پوستی که بسیار مقاومتر بود و سطح بهتری برای نقاشی فراهم میکرد، جایگزین پاپیروس نسبت سرد و شکننده شد که برای تومارهای باستانی به کار میرفت. درنتیجه، زرقوبرق تذهیب به طرز فزایندهای رواج پیدا کرد. تاریخنگاران هنر کتابهای مصور پیش از اختراع صنعت چاپ را نسخهی مذهب مینامند.
سفر پیدایش وین: قدیمیترین نسخهی مصور بهخوبی حفظشده که حاوی صحنههایی از کتاب مقدس است سفر پیدایش وین متعلق به اوایل قرن ششم است و علت این نامگذاری محل کنونی این اثر است. صفحات این کتاب گرانسنگ از پوست لطیف گوساله است و به رنگ ارغوانی تیره، همان رنگی که برای باشکوه جلوه دادن لباس متمایز ملوکانه استفاده میشد و متن یونانی آن با جوهر نقرهای نوشتهشده است.
یک صفحهی باشکوه از این اثر قصهی رفقه و العاذار (سفر پیدایش ۲۴: ۱۵ – ۶۱) را نشان میدهد. وقتی اسحاق، پسر ابراهیم، ۴۰ ساله شد، والدين او خدمتکارشان العاذار را درپی یافتن همسری برای پسرشان فرستادند. العاذار رفقه (ربه کا) را انتخاب کرد چراکه وقتی کنار چاه آبی اتراق کرد، رفقه نخستین زنی بود که برای او و شتران اش آب از چاه کشید. در نسخهی خطی وین دو صحنه از این قصه را در یک قاب واحد مصورسازی شده است.
در نخستین قصه، در سمت چپ، رفقه شهر ناحور را برای آوردن آب از چاه ترک میکند. درصحنهی دوم، رفقه به العاذار و ۱۰ شترش آب میدهد، درحالیکه یکی از آنها خودش آب از چاه میخورد. نقاش شهر ناحور را به صورت شهری با برج و بارو نقاشی کرده که از بالا دیده میشود، که این سنتی آشنا در هنر رومی است. رفقه در طول جادهی ستونبند این شهر رومی بهطرف چاه آب میرود. زن نیمه پوشیده تجسم سرچشمهی آب چاه است. اینها بیشتر یادآور تداوم مضمونهای کلاسیک و شیوههای سبکی هنر صدر مسیحیت است.
برای اطلاعات بیشتر دربارۀ زندگی حضرت عیسی (ع) اینجا کلیک کنید.
منابع:
هنر درگذر زمان هلن گاردنر، فرس. کلاینر
برای خرید فایل PDF این مقاله بر روی لینک زیر کلیک کنید
6,000 تومانافزودن به سبد خرید